به اعتلای کشورمان معتقدیم

نجیب احمق

آبتاب– شیدا حسین زاده، طی یادداشتی نوشت: اولین باری که برایم پیش آمد و نخواستم سرم را پایین بیندازم و رد شوم دانشجو بودم و امتحان داشتم و دیرم شده بود؛ چند تا کتاب و جزوه را در دستم می‌فشردم و به ساعتم نگاه می‌کردم و دل‌دل می‌کردم که تاکسی زودتر برسد و برسم…
تاکسی آمد و سوار شدم. راننده شروع کرد، سکوت کردم، ادامه داد، سکوت کردم، ادامه داد، بغض کردم، ادامه داد… دهان باز کردم و گفتم… بدتر از خودش گفتم… کتاب‌ها را کوبیدم به شانه‌اش و گفتم نگه دارد… دردش گرفته بود، جا خورده بود و بدوبیراه می‌‌گفت از همان‌هایی که معمولاً مردها می‌گویند، وقتی واکنشی از زنی می‌بینند… همان کلمۀ چهارحرفی که فحششان است و حسرت داشتنش را دارند و هر زنی که دهان باز می‌کند و به دلشان رفتار نمی‌کند نثارش می‌کنند…
از آن به بعد دیگر نترسیدم… دیگر سکوت نکردم… به نگاه چندش‌آور آن‌قدر خشمگین خیره شدم تا از رو برود… متلک را نشنیده نگرفتم. برگشتم جلوی چشم همۀ مردم توی صورت طرف گفتم یه بار دیگه بگو! که همه برگردند ببینند که ما هر روز از کنار چه عبارت‌هایی رد می‌شویم و شنیدنشان عادتمان شده…

یک بار هم توی اتوبوس شلوغ یک نفر را که سعی می‌کرد از شلوغی و پرتی حواس من به پنجره حالی ببرد! چنان لگدی زدم که سرخ‌و سفید شد و از ترس آبرویش آخ نتوانست بگوید! بله!
من ترجیح می‌دهم زن وحشی بی‌ادبی باشم و آن کلمۀ چهارحرفی را بشنوم اما یک نجیب احمق نباشم…

حالا هی حکایت آزارهای جنسی پی‌درپی در محیط‌های کاری، هنری، خیابانی، حتی خانوادگی را که بعضی از زن‌ها جرئت می‌کنند و افشا می‌کنند با شهوت گوش بدهید و بگویید کرم از خود درخت است! بگویید زن‌ها خودشان چراغ سبز نشان می‌دهند! متهم‌شدن به هرزگی و چراغ‌سبزنشان‌دادن، بهتر از نجابت به قیمت سرخوردگی و تحقیر متلک‌شنیدن است!

Email
چاپ
آخرین اخبار