اخبار

ظریف هشدار داده بود اما…

انتخاب: قاسم محبعلی، دیپلمات بازنشسته گفت که سیاست خارجی یک بحث کلی است که طبیعتاً وزارت خارجه مسئول است آن را در عمل اجرا کند. در واقع، تنها نقطه ای که در قانون شناخته شده و خارج و داخل نیز آن را برای پیگیری مسائل خارجی قبول دارند وزارت امور خارجه است. تجربه پایان سال ۱۴۰۱ در سیاست خارجی شائبه هایی درمورد به حاشیه رفتن وزارت خارجه بوجود آورد، گمانه ای که از سوی کمال خرازی دبیر شورای روابط خارجی رد شد. در واکنش به این شائبه ها، بسیاری اما معتقدند وزارت خارجه باید تقویت شده و از موازی کاری با آن کاملاً پرهیز شود.

ظریف هشدار داده بود اما... / وقتی وزیر خارجه، فردی در سطح چهره‌های شناخته شده ملی نباشد، وضعیت مثل امروز وزارت خارجه می‌شود

وی افزود: وزارت خارجه برای پیگیری مسائل خارجی فعالیت می کند، اما طبیعی است که در این چارچوب نهادهای مختلفی وجود دارند که به سیاست خارجی ربط پیدا می کنند از جمله نهادهای اقتصادی و امنیتی. در ایران هم از اواخر دولت اصلاحات به تدریج وزارت خارجه از دور خارج شد و نهادهای دیگر نقش اصلی را پیدا کردند؛ ظریف هم نسبت به این موضوع هشدار داد و الان هم داریم آثار آن را می بینیم.

مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت خارجه در مورد شائبه ها نسبت به موازی کاری با دستگاه دیپلماسی گفت: “بستگی به تلقی و دریافتی دارد که از حکمرانی سیاسی ایران دارید. شاید در این نوع حکمرانی در ایران این امر مرسوم باشد، چرا که سیاست خارجی و امنیت در حوزه دولت نیست و در مراجع دیگری درباره آن تصمیم گیری می شود.”

محبعلی در پایان درباره تضعیف وزارت خارجه گفت: “بله من هم در دوران کاری خود شاهد این اتفاقات بودم، وزارت خارجه یک بخش کارشناسی قوی داشت و نقش خود را بازی می کرد و معمول هم بود که وزرای خارجه در سطح چهره های شناخته شده ملی باشند، اما وقتی این چنین نباشد وضعیت مثل امروز در وزارت خارجه می شود.”

من حزب اللهی غلط می‌کنم، فعالیت ضدمدنی انجام دهم ولو در ماجرای حجاب

سید مجید امامی دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور با انتشار یادداشتی در پیج شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی نوشت: “برسد به برخی از این آقایان و خانم‌ها که در موضوع کشف حجاب غیر قانونی در برخی شهر‌ها مواضع شخصی و تهدید آمیز میگیرند، اولاً مانند همه شما قلباً نگران و خون به دل میخورم؛ ثانیاً اگر عده‌ای گمان میکنند امری را درست میکنند در واقع به جای اصلاح ابرو چشم ماجرا را کورکرده و می‌کنید. من حزب اللهی غلط می‌کنم، فعالیت ضدمدنی انجام دهم ولو در ماجرای حجاب و تازه تهدید هم می‌کند بر این رفتار چه کسی را تهدید میکنی؟”

سید مجید امامی به بهانه برخی مواضع و تهدیدها در مورد حجاب در یادداشتی با اشاره به لزوم حفظ عقلانیت تأکید کرد: “در موضوع حیا و سبک زندگی عفیفانه ورود می‌کنیم و با تقسیم کار حمله دشمن را خنثی خواهیم ساخت.”

به بهانه برخی مواضع و پیامها در موضوع حجاب در روزهای اخیر؛

برسد به برخی از این آقایان و خانمها که در موضوع کشف حجاب غیر قانونی در برخی شهرها مواضع شخصی و تهدید آمیز میگیرند، اولاً مانند همه شما قلباً نگران و خون به دل میخورم؛ ثانیاً اگر عده ای گمان میکنند امری را درست میکنند. در واقع به جای اصلاح ابرو چشم ماجرا را کورکرده و می کنید. من حزب اللهی غلط می‌کنم، فعالیت ضدمدنی انجام دهم ولو در ماجرای حجاب و تازه تهدید هم می‌کند بر این رفتار چه کسی را تهدید میکنی؟

آقا گفته اند تذکر لسانی! نظام در حال تمشیت امر است ولو به کندی ولو ناقص ولو نارس، عیب و نقد آن را بگو اگر تو هم سرخود وارد می‌شوی نباید به خودت حزب اللهی بگویی!

مردم حزب اللهی تا پای جان برای تبیین و ترویج این واجب خدا می جنگند و می ایستند، نه در ایران بلکه در همه جای جهان، اما با کار درست فرهنگی ما جایی عقب ماندیم که مدرسه از دستمان، رفت ما جایی عقب ماندیم که صنعت و سرمایه و انرژی و شهرسازی و… نسبتش با فرهنگ و زندگی و آگاهی قطع شد و اسمش شد توسعه ولی به فضل خدا به روزهای اوج‌مان برمی‌گردیم.

من می‌بینم و می‌دانم که جبهه مقاومت برای ارزشهای انقلاب اسلامی هر روز هزینه می‌دهد و البته حکمرانان فرهنگی خود را بی عرضه تر از آن می‌دانند که گرهی واکنند را درک می‌کنم، جنگ ترکیبی است و حتی دوست و دشمن در آن قابل تمیز نیست موضوع سخت و پیچیده است، ولی به هرحال اصل وجود و مانایی نظام اسلامی هزینه دارد. یکی هم همین است که خار در چشم استخوان در گلو آسیبها را تحمل کنیم و به فکر اصلاح و تحول جامعه باشیم نه برهم زدن میز و تشویش و آشوب و غوغاسالاری در این شکاف سازی سریع فرهنگی برای یک ضد نظام و حتی منتقد بی تعهد، فروپاشی جامعه و نابودی سرمایه اجتماعی نظام و اسقاط و تجزیه ایران اهمیتی ندارد برای شما هم ندارد؟

در واقع، اسلام و ایران و تعهد اجتماعی، دست ما را بسته ما به این دست به عصا بودن افتخار می‌کنیم و مقاومت می‌کنیم مقاومت فرهنگی همین است تفاوت میلیشیا و انقلابیون مسلح با انقلابیون مصلح در دعاوی چپ ها و اسلام گراها هم همین بود.

ما (مخفف مردم ایران) پنجاه سال است که مسلّح نیستیم، ما مصلحیم. فحش می‌شنویم ولی فحش نمی‌دهیم. کتک می‌خوریم ولی کتک نمی‌زنیم چون حرمت نظام، به وفاداران است تنبیه متجاوز و اعمال قانون بر قانون شکن نظم ستیز کار نهاد قضا و دادستانی است.

اما به استعاره بگویم کار نهادهای مردم پایه، خصوصاً مسجد و هیئت و … سوختن و ساختن است! ساختن نه در معنای سازش بلکه قویاً و عمیقاً در معنای ایستادگی و اصلاح و دفع و رفع منکرات از عارض فرهنگی کشور و سیمای معنوی شهر این مهم مأموریتی بزرگ و سترگ است که ضامن بقای این نظام در این سالها بوده و هست آقایان صاحب منبر، مردمسالاری دینی مردم داری دینی می‌خواهد و آتش به اختیار بودن آتش گرفتن می‌خواهد، خداقوت! دست همه شما را می‌بوسم با هم به فضل الهی در موضوع حیا و سبک زندگی عفیفانه ورود می‌کنیم و با تقسیم کار تک دشمن را خنثی خواهیم ساخت.
     منبع: انتخاب

استاد فریدالله ادیب ­آیین، برجسته ترین نقاش رئالیسم و مدرنیسم در میان هنرمندان معاصر

     به قلم دکتر فاطمه مهسا کارآموزیان

استاد فریدالله ادیب ­آیین (زاده ۱۶ آبان ۱۳۴۴) در شهر باستانی هرات افغانستان متولد شدند و در حال حاضر ساکن ایران هستند. ایشان در یک خانواده تحصیل­کرده و فرهنگی به دنیا آمدند. پدرشان عزیزالله نام داشتند که درجه­ دار نظامی پادگان هرات بودند. نام مادرشان مهری بود که معلم و از اهالی فرهنگ و دانش بودند. استاد در دوران کودکی، طفلی پر شور و هیجان بودند که علاقه زیادی نسبت به نقاشی و طبیعت از خود نشان می­دادند و از آنجا که والدین و بستگان ایشان به هنر اصیل افغانستان علاقه فراوانی داشتند؛ ایشان را بسیار تشویق می­کردند. ایشان ۵ سال سن داشتند که وارد مقطع ابتدایی شدند و تا مقطع متوسطه، تحصیلات خود را در هرات گذراندند. در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۵۷، پدرشان که فرمانده توپخانه پادگان هرات بود؛ علیه بی ­عدالتی دولت وقت برای دفاع از حقوق مردم اقدام کردند و تنها به همین دلیل، در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۳۵۸ مجبور به ترک اجباری خاک وطن شده و به ایران پناهنده شدند. در تاریخ ۱۴ آذر ۱۳۵۸، استاد ادیب ­آئین که در این زمان ۱۴ سال سن داشتند؛ به تبع پدرشان افغانستان را ترک کردند و به ایران مهاجرت نمودند. استاد ادیب ­آیین با توجه به علاقه فراوانی که به هنر نقاشی داشتند، در سال ۱۳۶۳ از عمویشان درخواست کردند تا به ایشان هنر نقاشی را آموزش دهند. استاد سروری از این پیشنهاد بسیار خوشحال شدند و با تمام توان به آموزش بردارزاده خود اهتمام ورزیدند -در این سالها استاد سروری ساکن ایران بودند- بدین ترتیب استاد ادیب ­آئین در عنفوان جوانی هنر نقاشی را از عمویشان که اینک با او رابطه عاطفی عمیقی برقرار کرده بودند؛ آموختند و در خلق آثار با سبک­های رئال، کلاسیک و مدرن به درجه استادی رسیدند. در همین ایام بود که تمامی آثار نقاشی عمویشان که امروزه با عنوان «موزه راه لاجورد» شناخته می شوند را خریداری کردند و در واقع، هیچ اثری نبود که به دست شخص سوم برسد.

قابل ذکر است که استاد فریدالله ادیب­ آیین، در ابتدا، سبک­های ناتورالیسم (طبیعت­ گرایی) و رئالیسم (واقع­ گرایی) را تجربه کردند. در طول ۴ دهه بعد، استاد ادیب­ آئین به طور جدی سبک­های رئال، آبستره (انتزاعی)، و اکسپرسیونیست انتزاعی (هیجان­ نمایی انتزاعی) را دنبال کردند. روندی که ایشان طی کردند، متأثر از پشتوانه­ های فکری و ذهنی رویدادهای مختلفی بود که در طول دوران زندگی خود تجربه کرده بودند. در واقع، استاد ادیب ­آئین که با هدایت و آموزش­های استاد سروری وارد دنیای حرفه ای نقاشی شدند؛ تصاویر ذهنی خود را نقاشی می­کنند. ایشان تا به امروز آثار خود را در نمایشگاه­ های مختلفی به معرض دید عموم گذاشته­ اند که عبارتند از: ۱- نمایشگاه انفرادی مجتمع فرهنگی هنری دارالفنون توس، سال ۱۳۷۲، مشهد. ۲- نمایشگاه انفرادی بین ­المللی مشهد مخصوص اتباع خارجی، سال ۱۳۷۶، مشهد. ۳- نمایشگاه گروهی بین­ المللی کمسیون ملی یونسکو ایران، سال ۱۳۹۹، تهران.

استاد ادیب­ آیین، به خاطر فعالیتهای هنری تقدیرنامه­ های متعددی چون تقدیرنامه دارالفنون طوس و تقدیرنامه ایکوم از طرف وزارت میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی به لحاظ حفظ اشیای فرهنگی تاریخی دریافت کردند.  

 استاد ادیب ­آیین که دارای مدرک دکترای تخصصی هنر و مهندسی برق از دانشگاه گرجستان می­ باشند، نه تنها یک پژوهشگر و کارآفرین برجسته در حوزه فنون برق هستند، بلکه یکی از اساتید به نام نقاشی هم می­ باشند. ایشان با انجام پژوهش­های مختلف بین سالهای (۱۳۶۲ تا ۱۳۷۰) موفق به ثبت ۴ اختراع شدند. اختراع ۳ دستگاه متفاوت دوربین عکس­برداری و چاپ اتومات بدون دخالت دست به صورت سیاه و سفید و همین­طور تمام اتومات به صورت رنگی توسط ایشان به ثبت رسید. استاد ادیب ­آیین، اولین مخترع ماشین جوش و پرس پلاستیک به پارچه، به وسیله امواج رادیویی هستند که این اختراع را در ۱۶ خرداد ۱۳۷۰ به شماره ثبت (۲۴۳۲۵) با اخذ گواهی اختراع از اداره ثبت شرکت­ها و مالکیت صنعتی از ایران به مدت ۲۰ سال به نام خود ثبت کردند. این دستگاه قادر است تا جوش سرد پلاستیک به پارچه را به طور تمام اتوماتیک و نیم اتوماتیک در فرکانس بالا انجام دهد. با استفاده از دستگاه جوش و پرس سرد، پرس روکش­های صندلی ماشین، زین موتورسکلیت، انواع کمربند، کیف، کفش­های پرسی، وسایل پلاستیکی، لوازم التحریر، پوشاک اعم از انواع کاپشن و بارانی، وسایل پزشکی شامل دستکش و سرنگ و همچنین؛ جلد عینک، انواع اسباب بازی، سفره و رومیزی، انواع خیمه صحرایی، قایق بادی، تشک بادی، و روکش سیم­های کامپیوتر انجام می­ شود. از آنجا که برای جوش و پرس پلاستیک نیاز به تولید فرکانس بالا توسط ژنراتورهای مناسب است، در طراحی مدار ژنراتور این دستگاه از لامپ استفاده شده و طراحی به شکلی صورت گرفته که صفحات حرارتی ژنراتور (دی الکتریک) را به مقدار ۵۰۰۰ الی ۱۰۰۰ وات جمع ­آوری ­کرده تا قادر به پرس پلاستیک باشد. ویژگی­ های ابداع دکتر ادیب­ آیین، برخلاف مدل آلمانی موجود بود و در آن از پدال مخصوصی استفاده شده بود تا در زمان بالا و پایین آمدن قسمت فشار مبدل قالب را تقلیل دهد، اما در مدل آلمانی این دستگاه، سیستم پرس به صورت هیدرولیک طی زمان زیاد انجام می­شد. استاد ادیب­ آیین، در دهه ۷۰ هجری شمسی، مجری و طراح سیستم­های مخابراتی مبدل تلفن همراه به ثابت بودند و به عنوان کارآفرین نمونه با شرکت مخابرات ایران همکاری کردند. استاد، در سال ۱۳۷۲ پژوهش خود را در زمینه طراحی و ساخت سیستم رادیویی مخابراتی تلفن از راه دور را شروع کردند و موفق به ساخت دستگاه «اف ایکس» شدند. کاربرد این سیستم برای مکان­ هایی که محروم از ارتباطات تلفن بودند، مناسب بود. ایشان پس از ساخت این سیستم «اف ایکس» به مدت چندین سال با همکاری گروهی از متخصصین، در مناطق محروم از امکانات مخابراتی خدمات ­رسانی انجام دادند. ناگفته نماند که ایشان در کنار مشاغل پژوهشی و آموزشی، به کار توسعه هوشمند­سازی کنترل آبیاری گیاهان کشاورزی طبق استانداردهای «پنمن مانتیث» فائو مشغول هستند. استاد فریدالله ادیب­ آیین، در ایران بیشتر به عنوان مجموعه­ دار ثروتمند افغان معروف ­هستند.

محمد بویری، در مورد آثار استاد ادیب ­آیین اینگونه می­نویسد: “هیچ وضوح بصری در نقاشی­ هایش پیدا نیست. هر نقاشی او سفری است به اعماق هنر. ادیب ­آیین همواره در آثارش فلسفه بافت­ های حقیقت را دارد و سعی می­کند رهیافت­ های جدیدی را در سبک هنری­ اش تلفیق کند و بخش سوژه ­هایش کاملاً اتفاقی است، نه کل اثرش. این­که چگونه نقاشی می­ کند، مهم­تر از آن است که چه چیز نقاشی می­ کند. آثار او که در معرض نمایش گذاشته می­ شود، بالاترین جذب مخاطب بر کاوش بصری را به خود اختصاص می­ دهد. کمتر هنرمندی می­توان یافت که مانند استاد ادیب­ آیین به تدریج سبک هنری­ اش را تغییر داده باشد و در عین حال مصمم و وفادار به ژانر نقاشی ­اش باشد، در حالی که دیگران دست از نقاشی می­ کشند و ابزارهای فناوری را جایگزین آن می­ کنند، اما ادیب­­ آیین همچنان کار بر پرده نقاشی را ادامه می­ دهد. البته، هیچ چیز در هنر بدیهی نیست و ادیب­ آیین نیز خود این را می­داند که کسی همانند او به مسئله حقیقت نپرداخته است.  نقاشی­ هایش، تفسیری از کار با قلم مو، کاردک، کششی و کنشی بوده که از اساس و پایه معرف هنر اوست. موضوعات او عمل خود نقاشی، الهامات مربوط به آن، آرزوی رسیدن به حقیقت و بازنمایی­ های واقعی است. جسارت ادیب آیین در نقاشی، تلفیق مواد، بخصوص استفاده از پنبه، چوب، چرم و کاغذ، سبک او را خاص جلوه می­دهد. همچنین، رنگ و شیوه­ های مختلف استفاده از آن، نقطه اعماق کانونی آثار وی می­باشد. بنا به عقیده استاد، نقاشی­ های او برای عموم قابل درک نیستند. هر اثر او همچون پوششی است که بر روی چیزی کشیده است.  نقاشی­ اش براساس شکل خاصی از دنیاست که توسط چشم دوربین دیده می­ شود و هر شخص می­تواند آن را از دید خود تفسیر کند. او خودش این سبک را نشان گم شدن واقعیت با نقاشی نکردن می­داند و از همین رو نقاشی­ هایش با کامل­ترین فن به تصویر می­کشد. او محیط مرئی را کمتر جلوه می­دهد و مخاطب را به دنبال خود می­کشد و با تأکید بر این که اثر یک کپی نیست و یک تولید هنرمندانه است، او را به تحریک و تفکر وا می­دارد. شیوه­ های بیان او در آثارش انتقال داده شده ­اند، حتی نقاشی­های تجردی و ذهنی او نه تنها نمی­خواهد بیان گسیخته ­ای را تولید کند؛ بلکه نشانگر کنایه­ ای از احساسات است. استاد ادیب­ آیین، ابتدا در ذهنش قبل از نقاشی ترکیب و ایده­ای در بخشی از کارش ندارد، او بخشی از هر اثرش را همان طوری که صحبت می­ کند، تولید می­ کند. فضای آرام آثارش نباید مخاطب و تماشاگر را از این واقعیت دور کند که او یکی از هنرمندان بزرگ معاصر افغانستان است.

موقعیت او روز به روز او را به یکی از بی­نظیرترین هنرمندان بزرگ جهان تبدیل کرده است. ابژه ­ای که ناتوان از دانش مشخص و واضح از دنیای بیرونی یا دنیای درون هنرمند است. با این توصیف، پرسش­های استاد ادیب ­آیین حاوی دو مدعای سنتی است که مدت زیادی است به چالش کشیده نشده ­اند: “اول آن که نقاشی­های وی چیزها را آن طور که هست، ترسیم می­کنند و دیگر آن که آثار هنری بینش روان و درون اشخاص را به خودشان می­ شناساند.” ایشان همواره به این دو اصل پایبند و وفادار بوده و هستند. از دیدگاه استاد، هنر واقع­ گرایی فقط قسمتی از واقعیت را نشان می­دهد و حتی ممکن است واقعیت را تحریف کند. ایشان همچنین تأکید دارند که نقاشی اکسپرسیونیسم تجردی بیشتر حاصل دوراندیشی و پدیده ­های عینی همچون رنگ و زمینه تصویری است تا تخلیه هرگونه انرژی روانی. او هیچ وقت برای نقاشی خاصی، تصمیم مشخصی نگرفت، صحنه­ های نقاشی او میان تجرد و مجاز در نوسان هستند. استاد ادیب­ آیین از منظر محتوای نقاشی نیز با هر نوع ایدئولوژی مخالف است. یکی از مهمترین ویژگی­های این هنرمند این است که هنر را با کنش­های سیاسی درهم آمیخته است. درست است که آثارش با فرهنگ عامه پیوند دارد، اما همواره با کنایه­ های سیاسی و اجتماعی نیز همراه است و همین امر نیز باعث شده است که یکی از پیشروترین هنرمندان افغانستان محسوب شود. اعتراض در هنر انتزاعی در دو اثرش «مقام افیون» و «راگامالا» نمایان است. نقاشی­های او از گروه­ های تاریخ نقاشی معاصر است، کاری که نقاشان کمتر به آن می­پردازند. فکرها و ایده­ هایش را می­توان در آثارش چون مقام افیون، اناب، چاله­ ها، باستان سرخ و… مشاهده کرد. او دیدگاه­های متفاوتی را از فرهنگ چند هزارساله خود به ارمغان آورده است. استاد ادیب ­آیین، در سال ۲۰۱۹ به عنوان ثروتمندترین هنرمند افغانستان شناخته شد.

     پایگاه خبری آبتاب (WWW.ABTAAB.IR):

یادمان باشد…

      به قلم استاد کیومرث ترکاشوند

یادمان باشد در سال جدید که دیگران را دوست بداریم، آنگونه که هستند نه آنگونه که میخواهیم باشند. یادمان باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگریم و ما خود باشیم و تا وقتی که ما با خود آشتی نکنیم تمی توانیم به دیگران عشق بورزیم و مهربان باشیم. یادمان باشد که افکار کهنه را با آغاز بهار نو کنیم تا مبادا بوی کهنگی افکارمان دیگران را آزار دهد. یادمان باشد، ایران ما سرزمین نیاکانمان همراه با بهار آماده زایشی دوباره است.

یادمان باشد، صدای شادی و نوای خوش آزادی، همبستگی، همدلی از جای جای ایران زیبا به گوش می رسد. یادمان باشد، این سرزمین اهورای با تمام اقوام از کرد ترک و بلوچ و لر و فارس و گیلکی و عرب و شیعه و سنی و دیگر اقلیت های دینی معنا پیدا میکند و می شود “ایران”.

یادمان باشد، اگر قرار است اتفاق خوبی در این خانه مادری بیفتد! با دستان من و تو خواهد افتاد. و بیگانگان را جای نیست! در این سرزمین. و این را از تاریخ آموخته ایم.
یادمان باشد، که ما وارثان سر بدارانیم و بیرق کاوه اهنگر بر دوش. و ذولفقار مولایمان علی (ع) بر دست، ظلم را بر نمی تابیم. یادمان باشد، حفظ جان و مال و ناموس و حرمت دیگران امری واجب و ما مسلمانیم و کتاب آسمانیمان “قرآن ” است و در شرع مقدس اسلام در این باره سفارش اکید شده است، پس مبادا خونی به بی گناهی ریخته شود و دلی را به بهانه ای واهی بشکنیم و چشمان مادری را اشک الود کنیم و یا بغضی را در گلوی خفه کنیم.
یادمان باشد که این امنیت و استقلال در تمامیت ارضی که دراین سرزمین حاکم است، حاصل خون هزاران زن و مرد جوان  است که ایستادند و شجاعانه از این خاک دفاع کردند؛ پس مبادا با رفتار های ناپسند، حرمت خون این شهیدان وطن نادیده گرفته شود.
یادمان باشد که این سرزمین پرگوهر متعلق به همه است و غنی از ثروتهای خدادادیست و در حفظ واستفاده صحیح از آن یک تعهد است برای همه. و حیف و میل کردن آن خلاف دستورات دین مبین اسلام است و واژه منحوس “فقر” در ایران ما معنای ندارد. حفظ آبرو و منزلت هموطنانمان برای گذران معاششان فریضه ای دینی و بر همگان واجب است.
یادمان باشد، که فرهنگ و تمدن غنی سرزمین پارسی در میان دیگر ملل زبان زد عام و خاص بوده و هست و در هیچ جای دنیا به اندازه مردمان نجیب و غیور ایران اصول ناب اخلاقی که با آمیزه های دینی درهم آمیخته از رعایت حقوق بشر تا صلح و دوستی رایج نبوده و گواه این سخن را می توان در آثار مشاهیر و علمای بزرگ  زبان فارسی چون فردوسی و مولوی و حافظ و سعدی عطار و بایزید بسطامی و پیر هرات خواجه عبدالله انصاری دید. برای حسن ختام سخنم را با یک نمونه از سروده های “لسان الغیب، حافظ” در باب صلح و دوستی و بخشش به پایان می رسانم.
بر تو خوانم ز دفتر اخلاق
آیتی در وفا و در بخشِش:
هر که بخراشدت جگر به جفا
همچو کانِ کریم زر بَخشَش
کم مباش از درخت سایه فکن
هر که سنگت زند ثمر بَخشَش
از صدف یاد گیر نکته حلم
هر که بُرَّد سَرَت گُهر بَخشش 
کنون که فتنه فرا رفت و فرصتست ای دوست
بیا که نوبت انس و الفتست ای دوست
دلم به حال گل و سرو و لاله می سوزد، ز بسکه باغ طبیعت پرز فتنست ای دوست
با آرزوی صلح و دوستی و سلامتی و روزی فراوان برای مردمان ایران زیبایم. بهار دلهایتان خجسته از شکوفه های عشق و امید.

مردِ پرتره های ناتمام / روایتی از روزگار به سر آمده میرزا ملکم خان (قسمت پنجم)

     محمد شفیعی مقدم – پژوهشگر و روزنامه نگار

     قسمت پنجم – رفتن

گرچه که سال‌هاست دور از وطن مانده‌ام، هنوز خود را در هوای طهران حس می‌کنم. در ارگِ سلطنتی ناصرالدین‌شاهی، عمارتِ کاخ گلستان. گاه حس می‌کنم در تالار سلام هستم، در مجلس بارعام همایونی. گویی طاق‌ها و گچبری‌های کاخ به من نزدیک می‌شوند، آینه‌کاری‌ها و کاشی‌ها با من می‌چرخند، چلچراغ‌ها بر سرم فرود می‌آیند، در سرم صداهایی است هنوز…

به یاد می‌آورم روزی را که پس از هشت سال تبعید به حکم میرزاحسین خان مشیرالدوله با سمت مستشاری صدارت عظمی به طهران باز می‌گشتم. آشنایی و رفاقتم با میرزاحسین خان تنها نقطه‌ی روشن سال‌های تبعید بود. حسین خان سپهسالار سفیر ایران در اسلامبول که سال‌های دراز در فرنگ می‌زیست، مردی بود در غایتِ کفایت و کاردانی. در روزهایی که بی‌پول و با حال نزار، آواره‌ی غربت و تبعید بودم، جز میرزاحسین خان پناهی نیافتم. به واسطه و شفاعت او بود که در روزگار سرگردانی، سِمَت سرکنسولی ایران در قاهره به من سپرده شد. حال هم که باز شاه متلون‌المزاجِ قاجار از پس یک دوره فترت، هوای ترقی به سرش زده و به میرزاحسین خان حکم صدارت می‌داد، من نیز با اعطای لقب ناظم‌الملک، منصب مشاورت مخصوص می‎گرفتم. حتم داشتم که در این برهه باز دعوای کهنه و نو از سر گرفته خواهد شد. این بار شاید با خصومت و غلظتِ بیشتر. همیشه آرزو داشتم که یک بار برای ابد به این منازعه خاتمه داده شود و هزیمتی همیشگی بر سپاه کهنه پرستان بیفتد.

در دولتِ حسین خان سپهسالار به تقلا افتادم برای عملی کردن رساله‌ی مجلس تنظیمات. موافقت شاه و صدراعظم را هم داشتم. اما درباریان که دست روی دست نمی‌گذاشتند تا شاهد ترکتازی من باشند. در برپایی مجلس تنظیمات کامیاب نشدم. اما من آدمی نبودم که در کارم در بمانم. به فکر تأسیس بانک ملی افتادم. چیزی که وجودش بسیار لازم بود. هر چه کردم در میان اشراف و صاحب منصبان کسی را نیافتم که سرمایه‌ی این کار را فراهم کند. خزانه‌ی دولت علیّه هم طبق معمول پاک‌تر از آن بود که بتوان امیدی به معجزاتش بست. بعدها که مأمور سفارت در دول فرنگی شدم و عجز دولت در رساندن عایدات و مخارج درمانده‌ام کرده بود، نیاز به داشتن بانکی وطنی را بیش از هر زمانی حس می‌کردم.

     پایگاه خبری آبتاب (WWW.ABTAAB.IR):

میرزاحسین خان هم که علی‌رغم بادهای ناموافق، دست از نقشه‌های جاه‌طلبانه‌اش نشُسته بود، به فکر افتاده بود شاه را برای دیدن مظاهرِ تمدن جدید به سفر فرنگ ببرد. مأموریتِ ترتیب دادن مقدمات سفر به من سپرده شد. با گرفتن سمت وزیر مختاری راهی لندن شدم. دور شدن از اهل دربار و آسودگی از دسایس‌شان شاید برای من لازم بود. به خصوص پس از آن همه نابختیاری، سهمم در فقره‌ی معاهده با رویترِ انگلیسی و لطمات بعدی‌اش هم که مفری برای ماندنم نگذاشته بود، پس چه بهتر که می‌رفتم؛ اما کم کم موج بزرگی به راه می‌افتاد. یک پای این آتش هم من بودم. تنها مانده بودیم. همه علیه‌مان شده بودند. منورالفکران، علما، اهل بازار، شاهزادگانِ بی نصیب مانده از عطایای معاهده رویتر…سفارت روس بیش از همه بر این آتش هیزم می‌ریخت. پیوسته عوام را بر ما می‌شوراند. عجیب‌تر از آن موضع دولت انگلیس بود که از دادن امتیاز راه آهن به یکی از اتباعش هیچ رضایتی نداشت. بردن شاه به سفر فرنگ هم خود کم گناهی نبود. آتشِ شورش چنان بالا گرفته بود که موکب همایون به انزلی نرسیده فرمان عزل میرزاحسین خان از شاه ستانده شد…

من اما در لندن مانده بودم. در خیال بازگشت نبودم. حتی می‌شود گفت در فرنگ امکان بهتری برای پیشبرد کارها داشتم. مهمترین شاهدش فقره کوهک و کلات و پس از آن نقشم در کنگره برلن برای بازگرداندن حق مالکیت ایران بر محال قطور بود که سی سال قبل از آن به اشغال دولت عثمانی درآمده بود. حضورم در آن کنگره و گفتگوهایم با بیسمارک و دیگر رجال آلمانی که از نخستین مراودات دیپلماتیک ایران با دنیای بین‌الملل بود، خود به واقع مدخلی بود برای ورود کشور ما به این عصر جدید.

همتی: مردم، حل بخش عمده‌ای از مشکلات اقتصادی را در رفع تحریم‌ها می‌بینند

آبتاب؛ همتی رئیس‌ کل اسبق بانک مرکزی، نوشت: کلافه شدن مردم برای باز کردن یک تصویر و مطلب بر صفحه موبایل و تبلت که با زدن یک کلید هم قابل رفع است، برایشان توجیه ندارد.
عبدالناصر همتی در یادداشتی در فضای مجازی نوشت: مردم، حل بخش عمده‌ای از مشکلات اقتصادی که برای همه آن‌ها نفس‌گیر شده است را حتماً در رفع تحریم‌ها و اصلاح ساختار اقتصاد می‌بینند.
وی عنوان کرد: اما کلافه شدن مردم برای باز کردن یک تصویر و مطلب بر صفحه موبایل و تبلت که با زدن یک کلید هم قابل رفع است، برایشان توجیه ندارد.
رئیس‌ کل اسبق بانک مرکزی تصریح کرد: چرا این مشکل قابل حل همچنان پابرجاست؟

یونیسف: هر ۱۰ دقیقه یک کودک یمنی می‌میرد / وضعیت وخیم ۱۱ میلیون کودک در یمن

ایسنا: صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، نسبت به وضعیت وخیم ۱۱ میلیون کودک در یمن ابراز نگرانی کرد و هشدار داد که به طور متوسط، هر ۱۰ دقیقه یکی از این کودکان به دلایل قابل پیشگیری جان می‌بازد.

به گزارش عرب نیوز، یونیسف در بیانیه‌ خود اعلام کرد که اکنون «بیش از ۵۴۰ هزار کودک زیر پنج سال» در یمن به «سوءتغذیه حاد و تهدیدکننده» مبتلا هستند.

این نهاد سازمان ملل تأکید کرد که به یک «کمک ۴۸۴ میلیون دلاری» برای تداوم فعالیت خود در یمن در سال جاری میلادی نیاز فوری دارد.

یونیسف با اشاره به این که «بدون اقدام فوری، میلیون‌ها کودک ممکن است با خطرات شدید سوءتغذیه مواجه شوند»، هشدار داد: «اگر بودجه‌ای نرسد، یونیسف مجبور می‌شود کمک‌های حیاتی خود را به کودکان آسیب‌پذیر کاهش دهد.»

در پایان ماه گذشته میلادی، کشورهای کمک‌کننده به یمن قول دادند که ۱.۲ میلیارد دلار را برای کمک به مردم این کشور اختصاص دهند. این در حالی است که سازمان‌های فعال در زمینه کمک‌های بشردوستانه خواستار چهار میلیارد دلار کمک برای این کشور شده بودند.

بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، بیش از ۲۱.۷ میلیون نفر در یمن، معادل دو سوم جمعیت این کشور به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند. از زمان تشدید درگیری ها در سال ۲۰۱۵، بیش از ۱۱۰۰۰ کودک کشته یا معلول شده‌اند. جنگ در یمن عاملی است که سازمان ملل متحد آن را یکی از بدترین فجایع انسانی جهان توصیف می کند. این کشور می گوید بیش از ۲۱.۷ میلیون نفر، یعنی دو سوم جمعیت یمن، امسال به کمک‌های بشردوستانه نیاز خواهند داشت.

ادعای پسر نتانیاهو: آمریکا احتمالاً به نیابت از ایران، به دنبال سرنگونی پدرم است

فارس: «یائیر نتانیاهو» پسر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اسرائیل، طی پستی در توئیتر، ادعای یک روزنامه‌نگار و حقوقدان آمریکایی را تکرار کرد و مدعی شد که وزارت خارجه آمریکا، احتمالاً به نیابت از ایران، تلاش می‌کند که نتانیاهو را از قدرت عزل کند.

 مارک لوین (Mark Levin)، مجری رادیو، وکیل، نویسنده، روزنامه‌نگار و مجری تلویزیون اهل ایالات متحده آمریکا است که دو هفته پیش در توئیتر نوشته بود: کنگره باید فوراً این موضوع را بررسی کند که وزارت امورخارجه احتمالاً به نمایندگی از ایران در تلاش برای سرنگونی دولت نتانیاهو است.

شب گذشته، یائیر نتانیاهو، پست توئیتری یک کارشناس اسرائیلی روابط بین‌الملل در این خصوص را مجدد پست کرد که نوشته بود: «مارک لوین گزارش می‌دهد که وزارت امورخارجه آمریکا با هدف سرنگونی نتانیاهو، احتمالاً به منظور بستن توافق با ایرانیان، پشت اعتراضات کنونی در اسرائیل قرار دارد».

از سوی دیگر، روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارانوت نیز نوشت که یک مقام مسئول بلندپایه در هیأت همراه نتانیاهو در سفر به لندن نیز مدعی شد که «دو دولت آمریکایی عملاً تلاش کرده‌اند تا نتانیاهو را از قدرت عزل کنند».

این مقام ارشد سیاسی که نتانیاهو را در سفر لندن همراهی می‌کند در پاسخ به این سؤال که آیا دولت آمریکا بیش از حد در امور داخلی اسرائیل دخالت می کند یا خیر، گفت: «نه بیش از حد معمول. آن ها دو بار سعی کردند نتانیاهو را از قدرت خارج کنند. دخالت آشکاری در آن وجود داشت، پیش از این توسط کلینتون که به آن اعتراف کرده بود و بعدها توسط دولت اوباما. اکنون به آن سطح نرسیدیم اما به هر حال اکنون نیز رانشی در این خصوص وجود دارد».

این در حالی است که وزارت خارجه آمریکا چند روز پیش در اقدامی نادر «مایک هرتزوگ» سفیر رژیم اسرائیل در ایالات متحده را به دلیل لغو قانون جدایی در کنست احضار کرد و مراتب اعتراض خود را به این مسئله به او ابلاغ کرد، زیرا لغو این قانون می‌تواند راه را برای بازسازی چهار شهرک اسرائیلی که در سال ۲۰۰۵ در شمال کرانه باختری برچیده شدند، هموار کند.

وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا با هرتزوگ در وزارت خارجه ایالات متحده دیدار کرد و «نگرانی آمریکا در رابطه با قانون تصویب شده در کنست مبنی بر لغو جنبه‌های مهم قانون جدایی ۲۰۰۵، از جمله ممنوعیت ایجاد شهرک‌ در شمال کرانه باختری را به وی اعلام کرد».

وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد آن‌ها همچنین درباره اهمیت پرهیز همه طرف‌ها از اقدامات یا لفاظی‌هایی که می‌تواند تنش‌ها را در آستانه ماه رمضان تشدید کند، گفت‌وگو کردند.

در این خصوص نیز این مقام ارشد رژیم اسرائیل نزدیک به نتانیاهو اظهار داشت: «وضعیت وخیم نیست. این امری ثابت است، ما در مورد شهرک‌سازی‌ها اختلاف داریم و تفاهم‌هایی نیز وجود دارد. ما در شرم الشیخ نشست داشتیم، آن‌ها تلاش‌های ما را برای جلوگیری از تشدید به طور جدی درک می‌کنند. در خصوص قانون لغو جدایی، ما از تعهدات خود تخطی نکرده‌ایم».

کابینه رژیم اسرائیل به ریاست نتانیاهو در چهارم ماه ژانویه سال جاری میلادی طرحی برای اصلاح نظام قضایی این رژیم ارائه کرد. نتانیاهو که از سال‌ها پیش به اتهام فساد، رشوه و خیانت در امانت تحت محاکمه قضایی قرار دارد، بنا دارد با آنچه آن را «اصلاح نظام قضایی» نامیده، از محاکمه فرار کند. امری که موجب آغاز موجی از تظاهرات‌ها و اعتراضها در جامعه اسرائیل شد و از ۱۲ هفته پیش تاکنون ادامه دارد و موج اعتراضات به یگان‌های مختلف ارتش این رژیم نیز سرایت کرده است.

ماجرای مریضخانه‌ای که با حقوق یک نماینده مجلس ساخته شد

ایسنا: «این مریضخانه وقف است بر فقرا و رعایا و غربا و بیچارگان، لعنت بر کسی که تخلف نماید»؛ این جمله خط اولیه ایده شکل‌گیری مریضخانه‌ای در جنوبی‌ترین نقطه تهرانِ اوایل پهلوی است؛ جایی که ۸۹ سال قبل آیت‌الله سیدرضا فیروزآبادی از عواید چند دوره نمایندگی مجلس شواری ملی با مبلغی معادل حدود ۲۴ هزار تومان اقدام به تأسیس آن کرد.
سید رضا فیروزآبادی در سال ۱۲۵۳ شمسی (۱۴۹ سال قبل و در میانه سلطنت ناصرالدین شاه) در قریه فیروزآباد که در ۶ کیلومتری شهر ری قرار داشت به دنیا آمد. او که فرزند دوم خانواده‌ای کم برخوردار بود دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و درحالی که ۸ سال بیشتر نداشت پدرش نیز از دنیا رفت تا همین اتفاق سبب شود که او تکفل خانواده را به عهده گیرد و مخارج خانواده ۵ نفری خود را از طریق سبزی فروشی تأمین کند. هرچند که این اتفاق سبب باز ماندن او از درس و علم آموزی نشد و به صورت شبانه ادامه تحصیل داد.
او که در نوجوانی در بین اهالی روستای فیروزآباد به “رضای مسئله‌گو” مشهور بود، تحصیل خود را در علوم دینی و فقه ادامه داد و به همین دلیل مجبور به مهاجرت به شهر تهران شد تا در “مدرسه آصفیه” که در محله بازار و نزدیکی چهارراه بین‌الحرمین بود، ادامه تحصیل دهد، البته که این سطح از علم اندوزی برایش کافی نبود و همین امر سب شد تا با اتمام تحصیلات مقدماتی در تهران برای شروع تحصیل سطوح فقه و اصول راهی نجف شود.

 

ماجرای مریضخانه‌ای که با حقوق یک نماینده مجلس ساخته شد

ورود به سومین دوره مجلس شورای ملی

با اتمام تحصیلات خود در نجف به ایران بازگشت و از بدو حضور در ایران جزو حامیان انقلاب مشروطیت شد. به همین سبب و به دنبال اعتقاد خود به همراهی روحانیت و سیاست در دوره سوم مجلس شورای ملی که در سال ۱۲۹۳ شمسی توسط احمدشاه قاجار افتتاح شد به عنوان نماینده منتخب مردم از حوزه انتخابیه شهر ری کار خود را در مجلس شورای ملی آغاز کرد هرچند که عمر این دوره از مجلس به دلیل وقوع جنگ جهانی اول دوام چندانی نداشت و در نهایت پس از حدود ۱۰ ماه به اتمام رسید.

ماجرای مریضخانه‌ای که با حقوق یک نماینده مجلس ساخته شد
آیت‌الله فیروزآبادی در کنار محمدرضا پهلوی هنگام عیادت آیت‌الله بروجردی

حمایت از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

البته اتفاقات جنگ جهانی اول و نیمه کاره تمام شدن دوره سوم مجلس شورای ملی سبب کاهش اشتیاق این روحانی برای نمایندگی مردم نشد و او مجددا در ادوار دیگر مجلس شورای ملی، به عنوان نماینده مردم شهر ری و تهران انتخاب می‌شد و سرانجام دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، آخرین دوره‌ای بود که به عنوان نماینده مجلس فعالیت کرد. البته این به معنای کنار رفتن او از عرصه سیاست نبود چنانچه در کودکتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز به پشتیبانی از دکتر محمد مصدق پرداخت.

نماینده مجلسی که هیچ حقوقی دریافت نکرد

نکته قابل توجه اما در تمام دوره‌هایی که سید رضا فیروزآبادی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی انتخاب می‌شد این بود که او در هیچ دوره‌ای حقوق و مزایای خود از مجلس را دریافت نمی‌کرد؛ موضوعی که سرانجام سبب شد تا در دوره هفتم مجلس شورای ملی، «ارباب کیخسرو شاهرخ» که نماینده زرتشتیان و صندوقدار مجلس بود به وی بگوید که اگر قصد دریافت حقوق خود را ندارد آن را به صندوق دولت بازگرداند و همین امر سبب می‌شود که آیت‌الله فیروزآبادی برای نحوه هزینه‌کرد این رقم قابل توجه در جهت کمک به افراد نیازمند فکر کند.

و سرانجام باغی که بیمارستان شد.

او در نهایت تصمیم می‌گیرد حقوق ادوار مختلف مجلس را برای ساخت یک مریضخانه در شهر ری هزینه کند. به دنبال این تصمیم او مبلغ ۷ هزار تومان از ۲۴هزار تومان حقوق جمع شده دوران وکالتش در مجلس را صرف خرید باغی در جوار امام‌زاده عبدالله شهر ری کرد. این باغ ۵۲ هزار متری که مالک آن انوشیروان سپهبدی سفیر وقت ایران در سوئیس بود، در اوایل دوره پهلوی اول با یک تلگراف از او خریداری شد و کار ساخت و ساز مریضخانه در این باغ بزرگ آغاز شد تا سرانجام با افتتاح آن در سال ۱۳۱۳ به اداره صحیّه وقت واگذار شده و کار مداوای بیماران عمدتا نیازمند در آن آغاز شود.

مریضخانه‌ای که کار خود را از ۲ اتاق شروع کرد

هرچند که مریضخانه کار خود را با ۲ اتاق شروع کرد اما در ادامه ضمن تربیت پزشکان، توسعه یافت تا در نهایت با حدود ۶۰۰ تخت بستری در زمره یکی از بزرگترین بیمارستان‌های وقت کشور قرار گیرد. هدف تاسیس این بیمارستان مداوای فقرا، ضعفا و افراد نیازمند بود چنانچه از فرزند سید رضا فیروزآبادی نقل است: « تا زمانی که پدرم زنده بود، همه بیماران مجانی معالجه می‌شدند». آیت‌الله فیروزآبادی ۱۲ فرزند داشت که آخرین فرزندش نیز تا زمان حیات به عنوان متولی بیمارستان و عهده‌دار امور مربوطه بود.

این نیت واقف و سازنده مریضخانه حتی بر سردر اصلی این بیمارستان به چشم می‌خورد؛ کتیبه‌ای که این روزها جزو آثار ثبت ملی کشور است و به دستور آیت‌الله سید رضا فیروزآبادی بر آن نوشته شده است: «این مریض‌خانه وقف است بر فقرا و رعایا و غربا و بیچارگان، لعنت بر کسی که تخلف نماید».

موقوفه دیگر آیت‌الله فیروزآبادی نیز مسجدی با همین نام است که کنار بیمارستان قرار دارد، محلی که خود او پس از فوت در سال ۱۳۴۴ در آنجا دفن شد. جایی که افراد مشهور دیگری از جمله یکی از نویسندگان نامی کشور یعنی جلال آل احمد نیز در آن به خاک سپرده شده است.

خانه‌ای که موزه می‌شود

دکتر علی طیبی رئیس بیمارستان فیروزآبادی در گفت‌وگوی تفصیلی با ایسنا،‌ با اشاره به اینکه قریب یک سال است که ریاست بیمارستان فیروآبادی را برعهده گرفته است، گفت: آیت‌الله فیروزآبادی پس از خرید زمین بیمارستان با مبلغی از حقوق ادوار مختلف نمایندگی مجلس شورای ملی، با جذب کمک سایر خیرین اقدام به ساخت بیمارستان می‌کنند. اولین قسمتی از بیمارستان که اقدام به پذیرش بیماران می‌کند منزل شخصی ایشان بوده است که هنوز هم این روزها روبروی ساختمان اصلی بیمارستان به صورت یک ساختمان کلاه فرنگی دیده می‌شود و قرار است با همکاری شهرداری منطقه در جهت احیای آن اقدام کنیم تا به عنوان موزه دانشگاه علوم پزشکی ایران از آن استفاده شود.

دوران طلایی خدمت به بیماران و تربیت پزشکان

وی با اشاره به اینکه مساحت بیمارستان از بدو تاسیس تاکنون تغییری نکرده است، تصریح کرد: مریضخانه فیروزآبادی از سال ۱۳۱۳ با حدود ۳۰ بیمار آغاز به کار می‌کند و در دروه طلایی خود به ۶۶۰ تخت خواب می‌رسد که همین سبب می‌شود جزو بیمارستان‌های طلایی تهران و حتی کشور قرار گیرد. آن زمان انوع بخش‌های داخلی،‌ جراحی پلاستیک، جراحی اعصاب، بخش زنان و زایمان، رادیولوژی، چشم‌پزشکی و… در این مرکز به شکل فعال ارائه خدمت می‌کرده است.

او با اشاره به دوره درخشانی که بیمارستان فیروزآبادی در گذشته طی کرده است، اظهار کرد: با گسترش شهر تهران و به حاشیه رفتن شهر ری کم‌کم بیمارستان از دوره طلایی خود دور می‌شود تا جایی که تقریبا به کمترین فعالیت خود می‌رسد و این درحالی است که مرکز حتی در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ بخش‌های آموزشی فعال هم داشته است و اساتید بزرگی که این روزها فعال هستند در این مرکز آموزش دیده‌اند.

نوادگانی که هنوز پای وصیت پدربزرگ ایستاده‌اند

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، ادامه داد: تا سال ۱۳۹۷ که فرزند آیت‌الله فیروزآبادی در قید حیات بودند، ایشان به عنوان متولی زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی ایران فعالیت می‌کردند و پس از فوت ایشان، امین مجموعه دکتر وحید فیروزآبادی مسئولیت این مجموعه را زیر نظر سازمان اوقاف و دانشگاه علوم پزشکی بر عهده دارند. خوشبختانه بیمارستان ارتباط خوبی با نوادگان ایشان دارد.

وی در پاسخ به سوالی درباره نحوه نظارت سازمان اوقاف و امور خیریه بر این بیمارستان، بیان کرد: سازمان اوقاف بیشتر در بُعد نظارتی و مسائل قانونی فعال است. با در قید حیات بودن فرزند آخر آیت‌الله فیروزآبادی بیمارستان متولی داشت اما بعد از فوت ایشان یکی از نوادگان، امین اموال موقوفه هستند و ما هم با سازمان اوقاف همکاری می‌کنیم اما شرایط به گونه‌ای نیست که پول خاص و ویژه‌ای از سوی سازمان اوقاف به بیمارستان ما پرداخت شود.

لزوم احیا موقوفه‌ها و خیریه بیمارستان فیروزآبادی

او با اشاره به اینکه بیمارستان فیروزآبادی اموال موقوفه دیگری مانند املاک، باغ‌ها و چند باب مغازه در سایر نقاط دارد، تاکید کرد: ما در صدد احیا آنها هستیم زیرا در گذر زمان از بین رفته است و با کمک اوقاف در صدد رفع مشکلات این موقوفات هستیم تا بیمارستان درآمدهای بیشتری داشته باشد. خیریه فیروزآبادی نیز به ثبت رسیده است و جزو معدود خیریه‌های بیمارستانی ثبت شده در کشور است و ما قصد داریم تا با فعال کردن خیریه بیمارستان، کمک بیشتری جذب کنیم زیرا دغدغه مرحوم فیروزآبادی خدمت رسانی به بیماران و مردم بی‌بضاعت بود و ما هم دوست داریم در این راستا گام برداریم.

ساخت ساختمان جدید بیمارستان و روند ادامه‌دار طرح توسعه

وی به نحوه فعالیت بیمارستان در سالهای اخیر اشاره کرد و افزود: در سال ۹۷ بخش جراحی و بستری بیمارستان با ۶۰ تخت در حال فعالیت بود و دیگر ظرفیتی برای اضافه کردن وجود نداشت؛ آن زمان سعی می‌کردیم با مدیریت بیماران مشکلات ظرفیتی را برطرف کنیم. مدتی بعد با تخریب قسمت‌های قدیمی برای ساخت ساختمان‌های جدید اقدام شد تا در نهایت در مردادماه سال ۱۴۰۱ بخش جدید آغاز به کار کرد. البته طرح توسعه بیمارستان همچنان ادامه دارد.

چالشی از جنس “کمبود نیروی انسانی”

او با اشاره به اینکه تعداد تخت‌های مصوب بیمارستان ۵۴۱ تخت است که اکنون ۲۸۱ تخت فعال است، دلیل فاصله زیاد تعداد تخت فعال تا تعداد تخت مصوب را کمبود نیروی انسانی عنوان کرد و گفت: با رایزنی‌های صورت گرفته در حال رفع این مشکل هستیم اما در بُعد نیروی پزشکی و پرستاری کمبود فاحش داریم و این درحالی است که امکانات، تجهیزات و … فراهم است اما به دلیل کمبود نیرو نتوانستیم به بالاترین حد پتانسیل خود برسیم.

تحقق رویای تکرار دوران طلایی گذشته

طیبی به اتفاقات خوبی که در یک سال گذشته برای بیمارستان فیروزآبادی رخ داده است اشاره کرد و افزود: کد مرکز ۷۲۴ بیمارستان فعال شد تا بیماران سکته مغزی به ما ارجاع داده شوند. بخش MRI بیمارستان نیز فعال شد و دیگر مشکل اعزام بیمار به سایر مراکز برطرف شد. از ضریب اشغال تخت ۵۰ درصد به ضریب اشغال تخت ۸۰ درصد رسیدیم و این مهم به این دلیل صورت گرفت که اراده‌ای به وجود آمد تا خدمات بهتری در همه ابعاد به بیماران ارائه شود؛ موضوعی که سبب می‌شود تکرار آن گذشته درخشان بیمارستان فیروزآبادی را مجددا در آینده ببینیم.

وی در ادامه تاکید کرد: بخش ERCP (کلانژیوپانکراتوگرافی آندوسکوپی رتروگراد که برای تشخیص و درمان مشکلات کبدی، مجاری صفراوی و همچنین پانکراس استفاده می‌شود) که بخش بسیار مهمی در این منطقه است با کمک خیرین طی سال ۱۴۰۱ آماده راه‌اندازی شد. تا پیش از این در جنوب شهر تهران چنین بخشی وجود نداشت و مجبور به اعزام بیماران به سایر بیمارستان‌ها نظیر بیمارستان حضرت رسول (ص) بودیم. در بخش آنژیوگرافی نیز اقدامات کامل صورت گرفته است و این بخش آماده قرار گرفتن در مزایده است که بتوانیم سانتر پذیرش بیماران قلب و عروق جنوب تهران باشیم.

سه برابر شدن انجام اعمال جراحی طی ۲ سال

رئیس بیمارستان فیروزآبادی با اشاره به افزایش ارائه خدمت در این مرکز پس از گسترش بخش‌ها و ساخت ساختمان جدید، اظهار کرد: اعمال جراحی ما از سال ۱۴۰۰ به بعد به سه برابر میزان قبلی رسیده است و این سیر پیشرفت ادامه خواهد یافت چون سعی داریم خدمات بهتری ارائه دهیم.

افتتاح کلینیک ویژه بیمارستان در سال ۱۴۰۱

وی به دیگر خدمت نوین این مرکز اشاره کرد و ادامه داد: از ظرفیت کلینیک ویژه بیمارستان فیروزآبادی استفاده کردیم زیرا در این منطقه جایی نبود که عصرها خدمات دولتی به کسانی ارائه دهد که صبح‌ها سرکار هستند. از مردادماه ۱۴۰۱ کلینیک ویژه بیمارستان راه اندازی شد تا همه روزه از ساعت ۱۴ این بخش با حضور تمام تخصص‌های پزشکی فعال باشد. به این ترتیب با اتخاذ این سیاست ظرفیت پذیرش بیماران، ضریب اشغال تخت و درآمد بیمارستان افزایش یافته است.

پروژه ساخت ۱۰۰ تخت ویژه برای جنوب تهران

او با اشاره به مقاوم‌سازی و تغییر کاربری بخش بلوک زایمان بیمارستان، توضیح داد: در این بخش که دیگر استانداردهای لازم را نداشت کارهای کارشناسی در جهت احیا و مقاوم سازی انجام شد و با توجه به کمبود ICU در منطقه و با توجه به اینکه از ورامین تا جاده قم بیمارستان فیروزآبادی تنها مرکزی است که می‌تواند پذیرش بیماران بدحال را داشته باشد و به تبع آن بیماران زیادی هستند که نیازمند خدمات ICU هستند پس تصمیم به گسترش تخت‌های ویژه گرفتیم.

وی افزود: بر این اساس با کمک دانشگاه علوم پزشکی و فرمانداری شهر ری پروژه ساخت ۱۰۰ تخت ویژه در این بخش را در دستور کار داریم. نقشه برداری و خرید مصالح انجام شده است و ان‌شاءالله پس از تعطیلات نوروز کار آغاز می‌شود و ساختمان بلوک زایمان احیا شده و به این تخت‌ها اختصاص می‌یابد تا احتمالا ۲۵ تخت برای CCU و مابقی برای ICU باشد.

اخذ مجوز احداث مرکز درمان ناباروری سطح سه

او با اشاره به سیاست بیمارستان فیروزآبادی برای ارائه خدمات درمان ناباروری، ادامه داد: طبقه چهارم این بلوک قدیمی که قبلا اتاق عمل بود قرار است به بخش ناباروری اختصاص یابد. برای این کار مجوز احداث مرکز درمان ناباروری سطح سه را به عنوان پیشرفته‌ترین بخش درمان ناباروری گرفتیم تا سال آینده شروع به کار کنیم چراکه در جنوب تهران مرکز درمان ناباروری وجود نداشت و نزدیک‌ترین مرکز به این منطقه بیمارستان اکبرآبادی بود که فاصله قابل توجهی از شهر ری دارد.

اسرار یکی از مهمترین مکان‌های باستان‌شناسی دنیا در ترکیه به تدریج فاش می‌شود

یورونیوز: در دامنه تپه‌ای در جنوب شرقی ترکیه، قدیمی‌ترین زیارتگاه مذهبی شناخته شده جهان به آرامی اسرار بی‌نهایت خود را فاش می‌کند.

لی کلر، از مؤسسه باستان‌شناسی آلمان که از سال ۲۰۱۳ در این مکان مشغول حفاری است می‌گوید: «وقتی ما یک بخش جدید را حفاری‌ می‌کنیم هرگز نمی‌دانیم چه چیزی در انتظارمان خواهد بود.» وی تأکید می‌کند که این موضوع همیشه یک شگفتی بزرگ است.

طبق گزارش خبرگزاری فرانسه، گوبکلی تپه یکی از مهمترین مکان‌های باستان‌شناسی جهان است.

بیش از هفت هزار سال قبل از استون هنج [یادمان پیشا تاریخی] در انگلستان و حتی اهرام مصر، هزاران انسان در این مکان بین سنگ‌های بزرگ (مگالیت) برای مراقبه جمع می‌شدند. 

شان لارنس، استاد دانشگاه آمریکایی ویرجینیای جنوبی به خبرگزاری فرانسه گفت: «حتی تصور اهمیت آن دشوار است.»

به گفته برخی از کارشناسان، گوبکلی تپه هرگز مکانی مسکونی نبوده است بلکه بخشی از یک مجموعه مذهبی وسیع بود.

کسی در این مکان به چیزی مشکوک نبود تا اینکه کلاوس اشمیت، باستان شناس آلمانی در سال ۱۹۹۵ نخستین یافته‌ها در این مکان را به سطح زمین آورد.

از آن زمان باستان‌شناسان آلمانی و ترکیه‌ای زیر چشم گردشگران با هم کار می‌کنند تا اسرار بیشتری از تپه گلدان را کشف کنند.

      پایگاه خبری آبتاب (WWW.ABTAAB.IR):

اسرار یکی از مهمترین مکان‌های باستان‌شناسی دنیا در ترکیه به تدریج فاش می‌شود          یکی از کتیبه‌ها در این مکان باستانی

این مکان چند ساله است؟

برخی از کارشناسان بر این باورند که تاریخ حضور انسان در این تپه‌ها در نزدیکی مرز سوریه حدود ۱۲ هزار سال پیش آغاز شده است یعنی زمانی که گروه‌هایی از شکارچیان عصر حجر گرد هم آمدند تا در این مکان ساخت و ساز کنند.

از سوی دیگر شان لارنس درباره زمان دقیق حضور انسان در این مکان می‌گوید تخمین آن تقریبا غیر ممکن است.

با این حال او اضافه می‌کند: «قدیمی‌ترین بنای تاریخی مصر هرم جوزر در سقاره است که قدمت آن به ۲۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح باز می‌گردد اما بیش از هفت هزار سال پس گوبکلی تپه.»

او می‌گوید: «اسرارهای بی‌پایانی در اطراف این مکان وجود دارد. از جمله درباره نحوه سازماندهی نیروی کار و نحوه استفاده از مکان‌ها.»

اشمیت که اغلب با سربند سفید خود در زمان حفاری‌ها معروف بود بیش از دو دهه در این مکان کار می‌کرد تا اینکه در سن ۶۱ سالگی در سال ۲۰۱۴ درگذشت. وی بیشتر روی مگالیت‌های حکاکی شده با تصاویر روباه، گراز، اردک، مارمولک و پلنگ متمرکز شده بود.

اشیای حفاری شده از گوبکلی تپه در موزه‌ باستان‌شناسی در نزدیکی شهر شانلی‌اورفه به معرض نمایش گذاشته شده است. شانلی‌اورفه شهری است که روایت‌هایی مبنی بر تولد حضرت ابراهیم در آن وجود دارد.

سفر به تمدن در نقطه صفر زمان
آیدن اصلان، رئیس اداره فرهنگ و گردشگری شانلی‌اورفه می‌گوید: «این سفری به تمدن در نقطه صفر زمان است.» او اضافه می‌کند: «گوبکلی تپه پیش از تاریخ را روشن می‌کند به همین دلیل است که میراث مشترک بشریت است.»

وزارت فرهنگ ترکیه سال گذشته بودجه بیشتری را برای انجام حفاری‌ها در این مکان باستانی اختصاص داد.

کلر در این باره می‌گوید که «بودجه بیشتر فرصتی فوق‌العاده به ما می‌دهد تا نتایج حفاری‌های گوبکلی تپه را با مکان‌های جدید در منطقه شانلی‌اورفه که هم سن و سال هستند مقایسه کنیم.»

وی اضافه می‌کند: «کاوش‌های نوسنگی در اینجا بسیار جالب‌تر از اروپا است. مردم اینجا ۴ تا ۵ هزار سال جلوتر از هم‌عصران غربی خود بودند.»

گوبکلی تپه از سوی دیگر برای اهالی فقیر این منطقه که مدت‌ها مورد غفلت واقع شدند موهبت است چراکه هر روز گردشگران بیشتری را به خود جذب می‌کند.