به اعتلای کشورمان معتقدیم

پدر، مادر، شما متهمید

    نویسنده: احسان عزیزی

پدرها و مادرهایی که هنوز خود بچه‌اند، هنوز کودکانه رفتار می‌کنند و به بلوغ نرسیده‌اند. آدم‌های خود رای و خودخواه و سرشار از عقده و حقارت و محرومیت، کسانی که هیچ بویی از پدر یا مادر بودن نبرده‌اند و تنها عنوان و اسمی از آن را یدک می‌کشند. جامعه پر است از اینجور آدم‌ها… پدرها و مادرهایی که امکان سوژگی را از فرزندان سلب می‌کنند. مداخله‌های ناتمام در تمام شئون زندگی فرزندانشان، از نوع پوشش تا تعیین و تکلیف و نظارت بر روابط فرزندان… دختر و پسر بیچاره‌ای که در بازی‌های روانی پدر و مادر گیر می‌کنند. والدینی که توان تصمیم‌گیری و فکر کردن و انتخاب کردن را از فرزندان سلب می‌کنند، بچه برایشان فقط موجودی است که تنها و تنها باید خاست و میل و اراده آن‌ها را (حتی اگر آن خواست کاملاً غیراخلاقی و غیرعقلانی باشد) برآورده کنند. مادری که پسر خود را اخته می‌کند تا فالوس دار شود، زنی که همسر خود را اخته می کند تا خود جای مرد بنشیند، و مردی که برای همسرش بچه می‌شود و زنی که برای او مادر… جابجایی نقش‌ها، تضاد و تعارض منافعی که ناشی از همین جابجایی نقش‌هاست…

فرزندان، از کودکی تا نوجوانی و حتی جوانی در این ممکلت هیچ صدایی ندارند، و هیچ‌گاه نیز نداشته‌اند. اساسا «جوانی» و امر نو در این دیار همواره مورد شماتت و سرکوب واقع شده است. هیچ‌گاه هیچ صدایی مقابل آن گفتمان ویرانگر و سرکوبگری قرار نگرفته‌ است که سبک زندگی، جهان‌بینی و اساساً وضعیت بزرگتر‌ها را سلاخی کند. آنگونه جوان‌ترها همواره سرکوب شده‌اند هیچ‌گاه بزرگترها مورد مؤاخذه قرار نگرفته‌اند. نظام پدرسالاری، همان نظامی که در ساختار سیاسی ایران از قرن‌ها پیش تاکنون وجود دارد.

در نبود جامعه مدنی و تشکل‌های اجتماعی و بخصوص در هم‌راستا قرار گرفتن منافع نظام سیاسی و با نظام خانواده در ایران سبب شده است که نقد آنچه از دیرباز به ارث می‌بریم قوت نگیرد بلکه مورد سرکوب نیز واقع شود. کمی با زبان ساده روانشناسی اجتماعی خانواده و نسبت آن با نظام سیاسی کنونی را مطرح کنیم. پرسش اینجاست: چه کسی گفته است که همواره بزرگ‌ترها راست می‌گویند یا حق با آن‌هاست؟! اقتدار پدر و مادر از کجا می‌آید؟! آیا صرفا پدر یا مادر بودن این حق را برای افراد ایجاد میکند که هر رفتاری را با فرزندان خود داشتهٰ باشند؟!!!

متأسفانه در قانون ما نیز به شکلی تبعیض آمیز و غیر انسانی حق و حقوق نابرابری برای والدین در مقابل فرزندان وجود دارد که برای مثال در صورت قتل عمد فرزند توسط پدر حکم قصاص به آن تعلق نمی‌گیرد (فارغ از این که اساساً قصاص امری اخلاقی و موجه هست یا خیر). مساله تبعیضی است که به شکل تاریخی و ساختاری در روح جامعه وجود دارد و در گوشت و پوست و خون افراد سرایت می‌کند. داسی که پدری با آن سر دختر خود را برید قوایش را از نظام ناعادلانه و غیرانسانی حقوقی و عرفی جامعه مردسالار و پدرسالار می‌گیرد.

تجاوز و دخالت دولت در اقتصاد و فرهنگ و دیگر امور زندگی نیز ناشی از همین مناسبات در نظام خانواده است. گویی یک ملت الگوی مناسبات خانوادگی خود را با تمامی ویژگی‌های روانی آن در دولت (حاکمیت) بازتولید کرده‌اند. سلب مالکیت از عموم مردم و بخش خصوصی واقعی و توزیع رانت میان خودی‌ها آیا نمادی از تبعیضی نیست که پدرها و مادرها با فرزندان خود دارند؟! توزیع ثروت خود بین فرزندانی که در بازی روانی مادر و پدر قرار دارند و هیچ اراده‌ای از خود برای تعیین سرنوشتشان نداشته‌اند.

تحمیل سبک‌های زندگی و اعتقادات و باورها از سوی پدرها و مادرها به فرزندان همان تحمیلی نیست که حاکمیت به صورت شرعی و قانونی آن را بر تمام جمعیت خود وارد می‌کند؟! مگر نه آنکه در بسیاری از موارد فرزندان صلاح کار خود را خیلی بهتر از والدین‌شان می‌دانند و تشخیص می‌دهند؟! مگر نه آنکه دخالت بی حد و مرز والدین در زندگی فرزندانشان دقیقاً عامل اصلی ویرانی و شکست آن‌ها می‌شود؟! متأسفانه شاهدیم که دخالت‌های بی‌جای دولت در تمام شئون زندگی مردم نیز نتایجی به بار داشته است که امروز از هوایی که تنفس می‌کنیم تا آب و تورم و غیره برایمان قابل لمس است…

یکی از حوزه‌های مغفول مانده در پژوهش‌های جامعه‌شناختی در ایران نسبت میان نظام خانواده و نظام سیاسی است، چرا که اساساً رویکردی محافظه‌کارانه و مردسالارانه و ایدئولوژیک در دانشگاه‌های ما حاکم است که هرگونه نقد این دو نهاد اجتماعی را بر نمی‌تابد. باشد که خانواده و حاکمیت دست از سر فرزندان و مردم خود بردارند تا خود انتخاب کنند که چگونه می‌خواهند زندگی کنند.

.

Email
چاپ
آخرین اخبار