به اعتلای کشورمان معتقدیم

محسن هاشمی: مردم از تأثیر مجلس ناامیدند

آبتاب، محسن هاشمی با حضور در برنامه صف اول صداوسیما به انتخابات پیش رو و راهکارهای افزایش مشارکت مردم  پرداخت. او گفت: در موضوع حجاب، خود برانداز‌ها با سیاسی کردن موضوع حجاب و عصبانی کردن مردم، موجب شدند یک مساله اجتماعی، به مبارزه سیاسی تبدیل شود و مبارزه سیاسی که در رژیم گذشته خیلی به سختی وتوسط تعداد کمی انجام می‌شد امروز توسط هر دختر جوان یا خانم سالمندی با برداشتن روسری انجام می‌شود و اکثر این افراد هم مخالف خدا و پیامبر نیستند بلکه می‌خواهند مخالفت خود را با سیستم به این شکل بروز بدهند.

پایگاه خبری آبتاب (WWW.ABTAAB.IR):

به گزارش انتخاب؛ متن اظهارات محسن هاشمی به شرح زیر است:

ابتدا ایام عزادای حسینی را گرامی میداریم، همچنین نیمه دوم مرداد در تاریخ معاصر ایران روزهای پرافتخاری است که پیروزی تاریخی ایران در دفاع مقدس و اعتراف صدام حسین به تحقق خواسته های ملت ایران و آزادی اسرای سرافراز ایران در این ایام رقم خورد که متأسفانه با وجود تأییدات صریح رهبر انقلاب و اهدای مدال درجه یک فتح به آیت الله هاشمی رفسنجانی، این حقایق مهم تاریخی در صداوسیما و رسانه های رسمی سانسور می شود.

تشکر میکنم از دعوت به این برنامه و امیدوارم صحبتهایم در این برنامه سانسور نشود و رسانه ملی از حالت تکصدایی خارج گردد و مطمئن باشید حرفهای که توسط من و بسیاری از دلسوزان مطرح می شود برای خیرخواهی برای نظام است و به تعبیر پیامبر، دوست تو کسی است که حقیقت را بگوید نه کسی که تأییدت کند.

در رابطه با انتخابات اگر بخواهیم به صورت اصولی و راهبردی موضوع را بررسی کنیم با سه نگاه کلان به رأی مردم و نقش انتخابات در اداره نظام مواجه می شویم.

نگاه اول که نگاه برخی از علمای بزرگ از جمله مرحوم نایینی و امام خمینی است و آیت الله خامنه ای هم این نظریه را بارها عنوان کردند، رأی مردم و انتخابات در نظام اسلامی، موجب مشروعیت است، یعنی اینکه اگر حکومتی حتی مدعی اجرای احکام اسلامی هم باشد اگر رای و حمایت اکثریت مردم را نداشته باشد، نامشروع است.

نگاه دوم که بخشی دیگر از علما به آن اعتقاد دارند، نقش مردم را نه در حد ایجاد مشروعیت، بلکه در سطح ایجاد مقبولیت بیان می کند و می گوید که نظام ولایت فقیه مشروع است اما برای اداره و کارآمدی خود نیازمند مقبولیت و رأی مردم است.

خوب اگر به انتخابات در ۴۵ ساله گذشته جمهوری اسلامی نگاه کنیم کارکرد این نظریات را می بینیم، در دهه نخست و دوران امام و همینطور تا سال ۱۳۹۶ در انتخابات ریاست جمهوری، ما همواره انتخابات پرشور و رقابتی داشتیم چون مبنای مشروعیت نظام رای مردم فرض می شد.

اما در انتخابات مجلس هفتم به بعد، نگاه دوم و مقبولیت ساز بودن رأی مردم حاکم شد که عمدتاً شاهد کاهش مشارکت مردم بخاطر عدم رقابتی بودن انتخابات با نظارت استصوابی بودیم که تنها انتخابات رقابتی مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در این بیست سال، در سال ۱۳۹۴ برگزار شد که با وجود تخریبهای شدید شاهد رأی تاریخی آیت الله هاشمی رفسنجانی و دکتر عارف بودیم.

اما بعد از سال ۱۳۹۶ در دو انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، نظریه سوم یعنی زینتی بودن انتخابات حاکم شد و بهمین دلیل شاهد کاهش شدید رقابت و مشارکت حتی نسبت به دوره های قبل بودیم به نحوی که در انتخابات مجلس فعلی در تهران فقط ۲۵ درصد واجدین شرایط شرکت کردند و در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، فقط ۴۲ درصد رأی صحیح داشتیم، ۵۸ درصد مردم یا رأی ندادند یا رأی باطله دادند.

یا در انتخابات شورای شهر سال ۱۳۹۶، رأی من بعنوان سرلیست اصلاح طلبان و فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی یک میلیون و هفتصد و پنجاه هزار رأی بود که حدود ۳۰ درصد بیشتر از رأی آقای قالیباف بعنوان رییس مجلس فعلی که حوزه انتخابیه وسیع تری هم داشت، بود و متوسط رأی نمایندگان فعلی مجلس کمتر از ۲۰۰ هزار رای و حدود ۱۵ درصد آرا واجدین شرایط حوزه انتخابیه شان است.

البته بنظر میرسد با حوادث سال گذشته و اعتراضات، بخشهایی از نظام از جمله برخی دستگاههای امنیتی و نظارتی به این نتیجه رسیدند که یکی از دلایل شلوغ شدن خیابان ها و اعتراضات مردم، خلوت شدن صندوقهای رأی است، یعنی زمانی که مردم از تغییر سیاستها بوسیله شرکت در انتخابات ناامید می شوند، از خیابان و اعتراض و شعار برای رساندن نظر خود استفاده می کنند و اگر ما می خواهیم مساله اعتراضات را حل کنیم و نظام را ایمن کنیم باید به رونق انتخابات کمک کنیم.

البته این حرف، درست است اما روش اجرای آن کارامد نیست، آقایان فکر می کنند با حضور جریان میانه رو در انتخابات، مردم به پای صندوق های رأی می آیند در حالیکه به نظر می رسد، مساله مردم اشخاص نیست بلکه عملکردهاست.

اما سوال این است که چه باید کرد؟

به نظر می رسد گام نخست تغییر در ساختارهای فعلی است، آیت الله هاشمی رفسنجانی، چهل و چند سال قبل در انتخابات مجلس توسط شورای نگهبان و آیت الله جنتی که دهسال از ایشان بزرگتر بود، تایید صلاحیت شد، الان حدود هفت سال است که ایشان در گذشته و اخیرا آیت الله جنتی با حدود صد سال سن، بعنوان دبیر شورای نگهبان انتخابات شد، این یعنی عدم علامت تغییر، تازه آیت الله جنتی بعضاً نسبت به برخی تصمیمات جریانات تندتر در شورای نگهبان مخالفت می کند. تعبیر انتخابات آزاد که آیت الله هاشمی رفسنجانی مطرح کردند، مسیر واقعی حل مشکل است.

نظام اگر می خواهد حضور مردم در عرصه انتخابات رونق بگیرد باید به نظریه نخست یعنی جایگاه مشروعیت ساز رأی مردم بازگردد و ساختارها و عملکردهای فعلی را تغییر دهد، اما به نظر میرسد بخش مهمی از مسئولان و جریان حاکم، از وضعیت فعلی ناراضی نیستند چون منافعشان را تأمین می کند و در انتخابات خلوت وبی رونق، برنده می شوند.

امروز سه موضع سیاسی نسبت به انتخابات وجود دارد، موضع اول که جریان افراطی است و خود را بی نیاز از رأی اکثریت جامعه میبیند و می خواهد حتی برخلاف نظر ولایت فقیه، انتخابات را خلوت و بی رونق برگزار کند.

موضع دوم جریان اصلاحات و میانه رو است که میخواهد خود نظام به این نتیجه برسد که مصلحتش در رقابت و پرشور بودن انتخابات است، بنابراین با گدایی صلاحیت از نظام وگدایی رأی از مردم مخالف است و صبر و سکوت را پیش گرفته اند و توصیه ای نمیکنند.

موضع سوم، جریان تفریطی است که به دنبال براندازی است، اگرچه بخشی از مردم هم ممکن است با این جریان همراهی کنند اما اکثر جامعه ساکت هستند چون نسبت به نتیجه و رهبری این جریان برانداز اطمینان ندارند و دیدیم که اختلافات رهبران آنها در خارج از کشور جایگاه این جریان را تضعیف کرده است.

البته به نظر من جریان برانداز تهدید جدی برای نظام نیستند، تهدید اصلی افراطیون هستند که به خودبراندازی و خودتحریمی دست می زنند، شما بخاطر دارید دو سال قبل و در آخر دولت گذشته، برجام آماده امضا بود، آقایان گفتند بعد از انتخابات تصمیم بگیریم، یکسال گذشت و منابع کشور از بین رفت تا اینکه سال گذشته چنین روزهای دولت و تیم مذاکره کننده به توافق نزدیک و آماده امضاء شد که خودبراندازها گفتند دو ماه صبر کنید و منتظر زمستان سخت اروپا باشید که زمستان سخت را دیدیم که برای آنها چه شد و برای ما تحریمها چه کرده که شاهد چهار فصل سخت برای مردم و فشارهای بی سابقه اقتصادی و  تورم رکودی هستیم.

یا در موضوع حجاب، خود براندازها با سیاسی کردن موضوع حجاب و عصبانی کردن مردم، موجب شدند یک مساله اجتماعی، به مبارزه سیاسی تبدیل شود و مبارزه سیاسی که در رژیم گذشته خیلی به سختی و توسط تعداد کمی انجام می شد امروز توسط هر دختر جوان یا خانم سالمندی با برداشتن روسری انجام میشود و اکثر این افراد هم مخالف خدا و پیامبر نیستند بلکه میخواهند مخالفت خود را با سیستم به این شکل بروز بدهند.

تریبون های ائمه جمعه و بودجه های سنگین نهادهای فرهنگی انقلابی در این وضعیت اقتصادی سخت مردم، موجب عصبانی شدن جامعه می شود.

جا دارد در اینجا اشاره کنم به نکته مهمی که آیت الله هاشمی رفسنجانی بعنوان نتیجه شصت سال مبارزه خود عنوان می کردند.

ایشان می گفتند که قبل از انقلاب، ما فکر می کردیم استبداد و استعمار ریشه مشکلات کشور است و با از بین بردن این دو، ایران بهشت می شود، اما بعد از پیروزی انقلاب و حوادثی که رخ داد فهمیدیم که افراط و تفریط از استبداد و استعمار برای کشور خطرناکتر است و مبارزه با آنها سخت تر است و به نوعی خود ایشان هم توسط جریان افراط و تفریط بارها ترور شد.

البته من نمی خواهم قضاوت کنم اما بصورت منطقی، نمیتوان افراطیون و تفریطیون را از هم جدا دانست آنها دو روی یک سکه هستند و ممکن بخشی از خود براندازی ها و خود تحریمی ها میتواند نتیجه جریان نفوذ باشد که میخواهد انقلاب را از طریق جهل و تندروی از بین ببرد.

Email
چاپ
آخرین اخبار