نویسنده: سعید زیباکلام
به کرات از برخی مقامات عالیرتبه میشنویم که کسانی که برای مردم سخن میگویند یا مینویسند، در مردم امید ایجاد کنند.
بنظرم ضروری است در تلقی خود از مفهوم امید و چگونگی ایجاد و امحاء و کاهش و افزایش آن تجدیدنظر کنیم. آیا براستی به صرف اینکه علیالدوام از کارهای احتمالاً مثبت آتی صحبت کنیم در مردمی که طی سالیان متمادی به فقر و محرومیت دچار شدهاند، امید ایجاد میشود؟
آیا به صرف اینکه علیالدوام اقدامات کم و بسیار کم و بعضا مناسب سالهای گذشته را بازگو کنیم مردم مصیبتها و رنج و عسرت گذران زندگی یومیۀ خود و نیز انبوهی از وعدههای دروغ یا تحققنیافتۀ مقامات را فراموش میکنند و به زندگی امیدوار میشوند؟
براستی ما چه تلقیای از انسانها داریم که بر این باوریم آنها، صرفنظر از وضعیت ملموس پردرد و رنج معیشتی خود، با حرف و سخن و بمباران رسانهای «وضعمان خوبست» و «انشاالله بزودی بهتر هم میشود»، تمام مشکلات و نابسامانیها و گرفتاریهای پیدرپی زندگیشان را به یکباره فراموش کرده به آیندۀ دور و نزدیک خود امیدوار میشوند؟ شاید این تلقی در مورد کودکان و معدودی از نوجوانان خالی از حقیقتی نباشد، اما برای جوانان و بویژه برای زنان و مردانی که بار نانآوری خانواری را بردوش میکشند حقیقتاً حیرتانگیز است. ما را چه میشود که مردم را همچون کودکانی زودباور و سادهلوح میپنداریم؟ پناه بر خدای رحمان!
منبع: مجمع فعالان اقتصادی