نویسنده: محمدرضا جلائیپور
اگر تعیین و گرامیداشت و تبریکِ روز مادر نخواهد از مصادیق «پدرسالاریِ مهربانانه» و بازتولیدکنندهٔ فرهنگ و نهادهای مردسالار باشد و بخواهیم حقیقتاً روز تکریم مادران شود و نه باجدهی به آنها برای تحمل هزینههای تبعیضهای پدرسالارانه، شایسته نیست در این روز بر ضرورت برابرسازی حقوق مادر با پدر تاکید بیشتری شود؟
در قانون پدرسالار کنونی ایران:
– مادر، بر خلاف پدر، «ولیِ» فرزندش محسوب نمیشود.
– مادر، بر خلاف پدر، نمیتواند برای فرزندش شناسنامه بگیرد و حتی آن را عکسدار کند.
– مادر، بر خلاف پدر، نمیتواند گذرنامهٔ خود یا فرزندش را بگیرد.
– مادر، بر خلاف پدر، نمیتواند اجازهٔ جراحی و امور درمانی فرزندش را بدهد یا حتی برای ترخیص او از بیمارستان امضاء بدهد.
– مادر، بر خلاف پدر، اجازهٔ قانونیِ انجام امور رسمی مربوط به ثبت نام مدرسه و حتی گرفتن کارنامه و پروندهاش را ندارد (گرچه در عمل بسیاری از مدارس این قانون را نادیده میگیرند و به مادرها هم اجازه میدهند).
– مادر، بر خلاف پدر، نه امکان باز کردن حساب بانکی و حق مدیریت و امضای امروز مالی فرزند و تصمیمگیریهای کلیدی برای فرزند نابالغش را دارد و نه مسئولیت حقوقی برابر برای تامینِ زندگی او.
– مادر، حتی در صورت مرگ پدر، هم «ولی» فرزندش محسوب نمیشود و حتی به اندازهٔ پدربزرگ پدری و عموی فرزندش هم حق تصمیمگیری برای فرزند نابالغش را ندارد.
– در حضانت فرزند بعد از هفتسالگی نظر مادر و «توافق» نقشی ندارد.
– پدر، بر خلاف مادر، مشمول مرخصی فرزندآوری نمیشود و نمیتواند در هفتهها/ماههای پرفشارِ ابتدای تولد فرزندشان سهم عادلانهتری از زحمات مراقبت از فرزندشان را بر عهده بگیرد و کمک بیشتری به مادر کند.
– در پی اتخاذ سیاستهای جمعیتی غیرکارشناسانه و ناعادلانه، متأسفانه اخیراً توزیع وسایل جلوگیری از بارداری در مناطق محروم، غربالگریِ همگانی و عقیمسازی زنان و مردانِ داوطلب ممنوع شده است و به افزایش بارداری ناخواسته، سقط جنینِ غیررسمی و پرخطر، بیماریهای مقاربتی و تولد فرزندان بیمار و دارای انواع معلولیت خواهد انجامید و حتی حق «انتخاب» مادر شدن یا نشدن را از بخشی از زنان میگیرد و مادر شدن مجدد را هم برای بخشی از مادران، به ویژه در اقشار محرومتر، تبدیل به «جبر» میکند.
علیرغم تبعیضهای «حقوقی» بالا، خوشبختانه در بخش رو به بزرگتر شدنی از جامعهٔ ایران قدرتِ «حقیقیِ» مادران رو به افزایش است، اما همچنان تا رفع انواع تبعیضهای حقیقی علیه مادران فاصلهٔ زیادی داریم. اینکه:
- اکثر مادران شاغل هنوز بسیار بیشتر از پدران شاغل برای کارهای خانه و مراقبت و تربیت فرزندان وقت میگذارند.
- نوع تقسیم کار در فرزندپروری هنوز در بخش بزرگی از جامعهٔ ایران بسیار جنسیتزده و مردسالار است.
- در بسیار از مشاغل بخش عمومی و خصوصِ اقتصادِ ایران مادران مشمول انواع تبعیضهای آشکار و پنهاناند و ارتقا و رضایت شغلی برایشان دشوارتر از پدران است.
- حتی در خود روز مادر هم به مادران بعضا وسایل آشپزخانه و هدایایی که تحکیمکنندهٔ تقسیم کار جنسیتزده است میدهند.
- با تبدیل مادری به نقشی فرشتهگونه و امری مقدس با بار انتظارات سنگین فرازمینی در فرهنگ و تبلیغات عمومی، بسیاری از مادران، علیرغم اینکه مثل پدران انسانهایی عادیاند، مدام تحت فشار این انتظاراتِ بعضاً محققنشدنی قرار دارند، از خودشان ناراضی میشوند، نمیتوانند به خستگی یا دشواریهای این نقش اعتراف کنند، تن به پذیرش انواع فداکاری و فشار غیرضروری میدهند، مجبور به برداشتن بارِ همسر و فرزندان در خانه میشوند، از حق خود و آنچه برای رضایت و شکوفایی خودشان باید انجام دهند میگذرند و بخشی از زنانی که انتخابشان ازدواج یا مادری نیست هم تحت فشار اجتماعی زیادی قرار میگیرند.
اگر میخواهیم در روز مادر و طول زندگیمان عملاً و فراتر از شعار مادران را تکریم کنیم و ارزش عملی بیشتری برایشان قائل شویم شایسته نیست برای کاهش تبعیضهای حقوقی و حقیقیِ بالا مطالبه و تلاش جمعی و فردی بیشتری کنیم، از فشار انتظارات و مسئولیتهای نقش مادری بکاهیم و حقوق و اختیارات بیشتری برای مادران طلب و تمهید کنیم؟