یادداشتی از دکتر محسن رنانی
الفبای مدیریت عمومی در دنیای مدرن، بهکارگیری «مهارت گفتوگو» و تعامل اعتمادآمیز حکومت با مردم است. این دقیقاً همان چیزی است که حکومت ما فاقد آن است. روحانیان یک عمر فقط مخاطبه یک طرفه را تمرین کردهاند و اکنون که دیگر کسی برای مخاطبههای آنان تره خرد نمیکند و اکنون که نسل جدید آنان را به چالش کشانده و از آنها تعامل، همشنوی و گفتوگوی دو طرفه میطلبد آنان مهارت لازم را برای چنین تعاملی ندارند.
در قضیه اعتراضات کشاورزان اصفهان، که یک نمونه برجسته و نشانه امیدوارکننده از بلوغ جامعه مدنی است، تا این جای کار حکومت به غایت ناتوان عمل کرده است. جنبش مدنی کشاورزان اصفهان پایدارترین جنبش مدنی نیم قرن اخیر ایران است که ۲۲ سال به صورت مستمر و مسالمتآمیز ادامه داشته است. اعتراضات آب در هر سه استان خوزستان، اصفهان و چهارمحال و بختیاری تاکنون بسیار عقلانی رفتار کرده و حکومت بهتر است به سرعت خودش را در تراز این جنبش اصلاح کند.
این جنبش فرصتی است برای حکومت تا تمرین کند که بحرانهای عظیمی که از این پس یک به یک درخواهد رسید را با مشارکت نخبگان مدنی امین و منتخب مردم به گفتگو بگذارد و از دل این گفتگوهای مدنی، راهکاری بین الاذهانی و مورد قبول اکثریت مردم را استخراج کند. در قضیه آب که دیگر حکومت به تنهایی توانایی حلوفصل آنها را ندارد هیچ راه مسالمتآمیزی نیست مگر این که حکومت خود جامعه مدنی را برای جستجوی راهکارهای عقلانی به مشارکت بطلبد. آگاه کردن صادقانه مردم از عمق بحران، گام نخست هر اصلاح سیاستی در حوزه آب است؛ و آگاه سازی حقیقی، با فرمان حکومتی و اطلاعیههای رسمی از بالا رخ نمیدهد بلکه در گفتوگوی آشکار، عقلانی و اخلاقی بین نهادهای مدنی با حکومت امکانپذیر میشود. گفتوگوهایی که مردم به طور مستقیم و مستمر در جریان آنها قرار داشته باشند تا به نتیجه آنها اعتماد کنند. این همان کاری است که حکومت باید از سالهای پیش بستر آن را فراهم میکرد.
در بحران آب استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان و یزد، هم نظام مقدس مقصر است، هم تمام دولتهای نامقدس بعد از جنگ، هم نخبگان و نهادهای مدنی این چهار استان و هم مردم این استانها. معنی ندارد که در این استانها که از دههها پیش معلوم بود با مشکل جدی منابع آبی روبهرو خواهند شد، هم مردم و هم حکومت فعالیتهایی را توسعه داده باشند که بر مصرف شدید آب استوار است.
در این چند دهه، در اصفهان صنایع فلزی آببر توسعه داده شده است و کشاورزی ۱۷۰ درصد رشد کرده است؛ در چهارمحال و بختیاری کشاورزی و باغکاری ۶۰۰ درصد رشد کرده است؛ در اصفهان ۶ هزار هکتار برنجکاری میشود؛ در خوزستان با بیش از سه تا پنج برابر بودن تبخیر آب نسبت به استانّهای شمالی، دستکم صد هزار هکتار برنجکاری میشود و سه میلیارد متر مکعب آب برای تولید نیشکر مصرف میشود؛ در یزد کویری با توسعه بی رویه کشاورزی، صادرات آب مجازی داریم؛ و در همه این استانّها هنوز هم شاهد گسترش این گونه فعالیتها هستیم. و البته همه این خطاهایی که مردم کردهاند نیز به سیاستهای نادرست دولتهای مختلف باز می گردد.
وقت آن است که حکومت بپذیرد که لاپوشانی کردن بحرانها دیگر جواب نمیدهد. وقتی در استانهایی که شاهد بحران آب هستیم هنوز شهرداریها جرات میکنند چمن بکارند نشانه این است که هنوز کسی بحران آب را باور ندارد. تجربه راه اندازی گفتوگوهای شفاف و جدی با مردم شرق اصفهان میتواند آزمون مهمی برای توانایی حکومت در حلوفصل بحرانهای آینده باشد. چرا هنوز صدا و سیما اجازه نداده است تا نمایندگان این مردم حرفهای خود را با همه مردم ایران مطرح کنند؟ نجیبتر از این مردم برای گفتوگو، مفاهمه و مصالحه برای یافتن راهکاری عقلانی پیدا نخواهید کرد. قدر آنها را بدانید.
تصمیم بگیریم همهمان دست از خوددانا و خودمُحق پنداری برداریم و از «بابا آب داد» شروع کنیم. همه باید برای گفتوگو بر سر آب، باید اول مساله را دقیق بشناسیم و با صبوری و گشادگی سینه، سخنان همه طرفها را بدون عصبانیت و پرخاشگری بشنویم. این کاری است که به سرعت باید شروع و تمرین کنیم.
توجه: مطلب مندرج صرفاً دیدگاه نویسنده است و رسانه آبتاب در قبال آن هیچ موضعی ندارد.