به اعتلای کشورمان معتقدیم

گفتاری با متن داس و دختر

   نویسنده: دکتر رضـا ساریخانی

 

 

      فرهنگ ایران، نه تنها ضد زن نبوده، بلکه به زن نگاه جنسیّتی در مقابل جنسیّت مرد نداشته است و هر انسانی- چه مرد و چه زن – را هم جان  و بر این اساس برابر می دانسته است.  متن “دختر و داس” تحت تأثیر فهم و برداشت نویسنده محترم آن از معنای “فرهنگ”، به نتایج مندرج در آن رسیده است.  برای فهم معنای “فرهنگ” باید به خود این واژه و سبقه معنایی آن در میان مردم توجّه کرد. فرهنگ، واژه ای برآمده از زبان ایرانی است از این رو  باید آن را ایرانی فهمید و از این همانی دادن آن با “کالچر ” غربی خودداری کرد. تصویر معنای فرهنگ(فرا هنجیدن) ما را یا با کاریزی ( قناتی) روبه رو می کند که آب ِمتصل به آب های زیر زمینی ( در متون پهلوی دریای و روکش یا فراخ کرت) از آن فرا می هن جد؛ یعنی، به بیرون افشانده و پاشیده می شود یا با “داردان”؛ یعنی، زمینی که تخم در آن می کارند و این تخم در زه دان ( آبگیر) زمین می پرورد و فرا می بالد. این تصویر اخیر با تصاویری چون نطفه در زه دان، زغال در مجمر، خوشه  پروین در ماه هم این همانی دارد. با این تعریف، انسان ( مردم= انشوتا) فرهنگ است؛ یعنی، کاریز( قنات) جوشیدن آب  به صورت اندیشه، گفتار و کردار  است. فرهنگ جای زایش ” شیرابه جان هاست. مهمترین نتیجه ای که از این معنای فرهنگ به دست می آید، این است که همه انسان ها را قنات های متصل به هم و هم جان( آب) می داند.” آب”، در فرهنگ ایران مایه مهر و پیوند همه به هم است؛ و از همه فرا می هن جد. آب، تیغ یا داسی در اندیشه، گفتار و کردار نمی شود که با آن کسی را بیازارند.

      آب، مایه دوختن به هم( دختر) و پیوند دادن همه مرزها با هم است. از این رو ایده ستیز با دختر یا به طور کلّی زن، هیچ ربطی به فرهنگ ایران ندارد. ستیز با زن، مسأله ای نبوده که محدود به جنسیّت زن باشد، بلکه در ستیز با این تصویر از انسان (چه مذکر چه مؤنث) بوده که او را قنات جوشش و پیدایش مستقیم و بی واسطه جانان می دانسته اند. ستیز با زن و دختر ستیز با اصالت انسان بوده است. این است که پس از روی کار آمدن “ایده میتراسی” (ضحاکی) در تاریخ ایران و جهان، که پهلوی گاو ( گئو) را که معنای شیرابه جان را داشته می برد، پیروانش هم به عنوان قربانی برای این الهه خشم، این کشتن را  مقدّس می سازند و برایش جشن هم می گیرند، پس کشتن انسان، آن طور که  از متن ” داس و دختر” فهمیده می شود، در تار و پود فرهنگ ایران نیست، بلکه در تار و پود تاریخ قدرتمندان ایران بوده و هست. فرهنگ ایران، تاریخ ایران نیست. فرهنگ ایران “آمیزی”( مهری و پیوندی) است، اما تاریخ ایران “آویزی” (جنگی) است؛ این است که تاریخ ایران همیشه با  فرهنگ و منش مردمی  ایرانیان در ستیز و آویز  بوده و  هست. نکته دیگر این که متن” داس و دختر”  غالب شاعران را به سرکوب و زشت سازی زنان و دختران متهم می کند. در صورتی که اینان ضمن بیان دیدگاه مردمی، که گفتن صریح آن، جانشان را به خطر می انداخته، دیدگاه غالب در تاریخ را که به دست قدرتمندان و تیغ به دستان بوده، روایت کرده اند!

Email
چاپ
آخرین اخبار