داستان

جرأت کنید راست و حقیقی باشید

جرأت کنید راست و حقیقی باشید.
جرأت کنید زشت باشید!
اگر موسیقی بد را دوست دارید،
رک و راست بگویید.
خود را همان که هستید نشان بدهید.
این بزک تهوع انگیز دورویی و دو پهلویی را از چهره روح خود بزدایید،
با آب فراوان بشویید…
     منبع: ژان کریستف –  رومن رولان

بهترین انتقام

بهترین انتقام، گذشتن و رها کردن است.
بله، آن‌‌‌‌ها قلبت را هزارتکه می‌‌‌‌کنند؛
بله،آن‌‌‌‌ها وقتی بیش از حد محتاجشان هستی رهایت می‌‌‌‌کنند؛
اما در عین حال چیزی به تو می‌‌‌‌دهند که متوجه آن نیستی…
قدرت سرسختی و موفق شدن.
از آن استفاده کن!
     منبع: رهایی –  ام سوسا

سانسور

سانسور، همان چیزی را که نهی می‌کند؛ به فریاد بلند اعلام می‌دارد!
                        سقوط – آلبر کامو       

پند حکیمانه

حکایت جالب ابن سیرین و احوال پرسی

ابن سیرین کسی را گفت: چگونه‏ ای؟ گفت: چگونه است حال کسی که پانصد درهم بدهکار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟

ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبکار بده و باقی را خرج خانه کن و واى بر من اگر پس از این حال کسی را بپرسم!

گفتند: وادار نبودی که قرض و خرج وی را بدهی. گفت: وقتی حال کسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره ‏ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی…

اینچنین است رسم انسانیت و مردانگى…

افلاطون و ستایش جاهل

روزی مردی به خدمت فیلسوف بزرگ، افلاطون آمد و نشست و از هر نوع سخن می‌گفت. در میان سخن گفت: امروز فلان مرد از تو بسیار خوب می‌گفت که افلاطون عجب بزرگوار مردی است و هرگز کسی چون او نبوده است.

افلاطون چون این سخن بشنید، سر فرود برد و سخت دلتنگ شد.

آن مرد گفت: ای حکیم! از من تو را چه رنج آمد که چنین دلتنگ شدی؟

افلاطون پاسخ داد: ای خواجه! مرا از تو رنجی نرسید. ولی مصیبت بالاتر از این چه باشد که جاهلی مرا ستایش کند و کار من او را پسندیده آید؟ ندانم کدام کار جاهلانه کرده‌ام که او خوشش آمده و مرا به خاطر آن ستوده است.

رمزگشایی رساله باستانی بطلیموس

آبتابمحققان می‌گویند پس از گذشت بیش از ۲۰۰ سال توانسته‌اند محتوای یک نسخه خطی متعلق به بطلمیوس اخترشناس بزرگ یونان باستان را کشف کنند. نسخه خطی این رساله در سال ۱۸۱۹ کشف شد و از آن تاریخ بدین‌سو صد‌ها محقق مختلف تلاش کرده بودند آن را رمزگشایی کنند. امری که تا پیش از این محقق نشده بود. گمان می‌رود این رساله که به کار با ابزاری مرتبط با ستاره‌شناسی اختصاص دارد توسط بطلمیوس در قرن اول میلادی نوشته شده باشد. کلاودیوس بطلمیوس، ریاضیدان و اخترشناس یونانی‌تبار که اغلب به با عنوان بطلمیوس شناخته می‌شود، یکی از مهم‌ترین دانشمندان عصر خود و جهان باستان بود که برای صد‌ها سال تاثیری کم‌نظیر بر دانش نسل‌های بعدی خود گذاشت.

در اوایل قرن ۱۹ یک دست‌نوشته گمشده متعلق به او کشف شد، با این وجود محققان برای بیش از دو قرن نتوانسته بودند آن را بخوانند. دلیل ناتوانی محققان در خواندن متن این بود که یک نفر روی نسخه اصلی این رساله یک متن دیگر را نوشته بود. در واقع به نظر می‌رسید شخصی این دستنوشته را گرفته و سپس روی آن مطالب کتاب دیگری (یک دائره‌المعارف به نام اتیمولوژیا نوشته‌شده توسط ایزادور سویل اسقف اسپانیایی) را کپی کرده است.

در گذشته به دلیل کمبود کاغذ پوستی که از پوست بسیار گران بره یا گوساله به دست می‌آمد، استفاده مجدد از صفحات رساله‌ها و کتاب‌های قدیمی پدیده‌ای رایج جهت صرفه‌جویی در هزینه به حساب می‌آمد. نسخه‌هایی که اینگونه روی نسخه‌های قدیمی‌تر نوشته می‌شوند در مطالعات متنی اصطلاحا «پالیمپسست» نام دارند که متن نخستین آن خراشیده یا شسته شده و مجدداً مورد استفاده قرار گرفته است.

با این حال مشکل برای خواندن این رساله وقتی بیشتر شد که یک نفر، قطعا خود یابنده، با پی بردن به وجود نسخه خطی تصمیم گرفت نوشته رویی آن را تمیز کند تا خطوط زیرین خوانا شود. این کار اما نه فقط متن را واضح‌تر نکرده بود، بلکه باعث شده بود کاغذ پوستی با لکه‌های قهوه‌ای تیره پوشیده شود و خواندن آن حتی دشوارتر از قبل شود.

محققان در سال‌های گذشته تلاش کرده بودند با تهیه نسخه‌های دقیق از آنچه خوانا بود و مقایسه آن با دیگر رساله‌های بطلمیوس که بعداً کشف شد، اصل رساله‌ را رمزگشایی کنند. اما در نهایت این روش‌های مدرن بود که به کمک پژوهشگران آمد. دانشمندان با تکنیک‌های تصویربرداری طیفی و فِلورسانس فرابنفش سرانجام موفق شدند لایه‌های ناخوانای متن را متوجه شوند.

     پایگاه خبری آبتاب (WWW.ABTAAB.IR):
دانشمندان پس از ۲۰۰ سال موفق به رمزگشایی رساله باستانی بطلیموس شدند

به گفته محققان نسخه خطی گم‌شده حاوی اطلاعاتی در مورد ابزاری علمی به نام «متروسکوپ» (Meteoroscope) است. متروسکوپ ابزاری بود که در دوران باستان برای مطالعه ستارگان و فواصل استفاده می‌شد و اخترشناسان وقت جهت تعیین عرض جغرافیایی و موقعیت یک سیاره از آن بهره می‌بردند.

در این رساله اطلاعاتی درباره حلقه‌های ۹گانه اخترشناسی باستانی شامل قطب‌های دایره‌البروج، حلقه نصف‌النهار می‌شود. ساختار این دستنوشته نشان می‌دهد که عمدتا برای کمک به کارآموزان در استفاده از آن و همچنین معلمان برای چگونگی دستیابی به برخی نتایج نوشته شده است.

محققان می‌گویند با توجه به واژگان متمایز و منحصر به فردی که نویسنده در متن استفاده کرده است، کاتب این اثر به احتمال بسیار زیاد بطلمیوس بوده است. با این حال به دلیل آن‌که صفحات مهمی از این نسخه خطی، شامل صفحه اول و آخر آن که معمولا می‌توان نام نویسنده را پیدا کرد، گم شده است تعیین قطعی صاحب‌اثر امکان‌پذیر نیست.

نتایج مطالعات جدید در نشریه علمی «Archive for History of Exact Sciences» منتشر شده است.

    منبع: یورونیوز

حکایت ملا نصرالدین

     علی گل گلاب-برگرفته از کانال بن بست علی چپ

ملا نصرالدین، خری داشت تنبل. پیش نمیرفت و اگر هم پیش می رفت پیشرفتش را نه نخبگان میدیدند و نه پخمگان.
ملا می دانست نشادر اثر سوزشی مستمر و مداوم دارد. کمی بر بدن الاغش نشادر زد. الاغ سوز که گرفت بر سرعتش افزود. پیش رفت و دوید تا سوز را و اثرش را جا بگذارد. دوید و دوید و دوید و ملا را جا گذاشت. ملا از ابتکارش خوشش آمده بود، از جیبش آینه ای که در آن محاسنش را مینگریست درآورد نگاهی به خود انداخت. از فیثاغورث هم کاشف تر دیده میشد، اما الاغ دورتر و دورتر میشد.

ملا دوباره فکر بکری به سرش زد. مقداری نشادر به گردن خود مالید و توربوشارژ شد، مثل دلار سرعت نجومی گرفت و دوید. می خواست به الاغش برسد، رسید؛ اما اثر نشادر چنان بود که نتوانست در کنار الاغ متوقف شود. پیش افتاد.

او میدوید و الاغ نیز پشت سرش. به میدان ده رسیدند و دور میدان دویدند. اهالی روستا میخواستند به ملا کمک کنند و الاغش را بگیرند. 
ملا فریاد میزد: “الاغ را رها کنید و مرا نگه دارید.”

اهالی نتوانستند نه ملا را نگه دارند و نه الاغش را.

‌ده پند لقمان 

  • نان خود را بر سفره ی دیگران مخور!
  • در هیچ کاری شتاب مکن.
  • برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور!
  • به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو!
  • از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار!
  • در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر!
  • سخن و کلام دیگران را قطع مکن!
  • به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن!
  • در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر!
  • مهمان را به هیچ کاری دستور مده.

ﺁﻣﺎﺭ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩه

حلقه‌های ازدواج به جای مانده از جنگ جهانی دوم

ﻫﺮ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺟﯿﺐﻫﺎﯾﺶ، ﺩﺭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﻭ ﻻﯼ ﺩﮐﻤﻪﻫﺎﯼ ﯾﻮﻧﯿﻔﻮﺭﻣﺶ ﺯﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻣﯽﺑﺮﺩ. ﺁﻣﺎﺭ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩه ﺍﺳﺖ…

 

لباس ایرانی هدیه ای شاهانه

یونانیان باستان همواره از پوشاک ایرانیان بعنوان اشیاء بسیار گران بها یاد کرده اند و لباس ایرانى را بهترین و ارزشمندترین هدیه شاهانه می دانستند. اسکندر پس از حمله به ایران همواره جامه پارسی بر تن داشته و حتی دیگر هیچ گاه کلاه مقدونی بر سر نگذاشت.

     برگرفته از کتاب: تاریخ ایران باستان-نوشته: استاد حسن پیرنیا