به اعتلای کشورمان معتقدیم

بدترین لحظات تاریخ ۱۴۰۰ برای جامعه ایران

    نویسنده: سجاد بهزادی

بدترین لحظه تاریخ ۱۴۰۰ که دیگر مایه تعجب خلق الله نشد زمانی بود که تصادف زنجیره ای در کشور (جاده بهبهان) رخ داد. تعدادی از هموطنان کشته و زخمی شدند؛ اما “ایربگ” هیچ کدام از ۵۰ خودرویی که که در این حادثه درگیر بودند باز نشد. پلیس هم از این موضوع تعجب نکرد و فقط خودروسازان را مورد شماتت قرار داد.

بدترین لحظه تاریخ ۱۴۰۰ که دیگر مایه تعجب خلق الله نشد زمانی بود که فرودست سازی نهادینه شد و فاصله طبقاتی در جامعه از زمین شد تا آسمان. طبقه متوسط سقوط کرد و ثروتمندان انباشت سرمایه بهم زدند. جامعه نیز از این همه فاصله طبقاتی و له شدن همنوعان خود دیگر تعجب نمی کند.

بدترین لحظه تاریخ ۱۴۰۰ که دیگر مایه تعجب خلق الله نشد زمانی بود که به خاطر فقر و نداری، منهول ها و درپوش فاضلاب شهرها در روز روشن به سرقت می رفت. در جایی دیگر رکورد سرقت کابل در کشور شکسته شد و در منطقه سراوان بیش از ۶۴ هزار کیلومتر کابل برق به سرقت رفت.

بدترین لحظه تاریخ ۱۴۰۰ که دیگر مایه تعجب خلق الله نشد زمانی بود که انتصاب های فامیلی و درون حزبی کشور را فراگرفت. دامادها صاحب منصب شدند و آن بازنشسته ای که رئیس صداوسیما بود ناگهان مهم ترین هلدینگ وزارت نفت را دو دستی تقدیمش کردند. بیکاران جامعه هم فوج فوج بیشتر می شد و هرگز این نوع انتصاب و اشتغال در کشور تعجبی بر نمی انگیخت.

بدترین لحظه تاریخ ۱۴۰۰ که دیگر مایه تعجب خلق الله نشد زمانی بود که مرد ۴۰ ساله در شیراز خود و اعضای خانواده اش را کشت. این مرد پس از مرگ دخترانش، با ضربات چاقو همسر ۳۹ ساله و خودش را نیز کشت. خبرگزاری ها نوشتند علت اصلی اقدام این مرد مشکلات مالی بوده است. جامعه این صحنه های وحشتناک را پیش چشم خود می بیند و دیگر از این مسائل تعجب نمی کند.

بدترین لحظه تاریخ ۱۴۰۰ که دیگر مایه تعجب خلق الله نشد زمانی بود که مجلس انقلابی بودجه سال آینده را با نام تهاتر نفت بست و تصویب هم کرد، یعنی قرار هست دولت در سال آینده این ثروت ملی را مانند عصر حجر به افرادی بدهد تا آنها بفروشند و اینچنین پول وارد کشور شود. یادمان نمی رود که بابک زنجانی ها در همین بستر متولد شدند و کسب وکار و دلالی ها و رانت ها در همین سیاستگذاری های ناپخته شکل گرفت.

بدترین لحظه تاریخ ۱۴۰۰ که دیگر مایه تعجب خلق الله نشد گزارش‌های دیوان محاسبات بود که می‌گوید” ۳۰ میلیارد دلار فساد از نحوه تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی با اسامی وجود دارد و ۳۵ میلیارد دلار تعهدات ارزی که همین خصولتی‌ها قانونا باید به کشور برمی‌گرداندند و این کار را نکرده‌اند.”

و گزارش وزارت مسکن که می گوید “معادل ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه به خاطر سوء سیاست‌گذاری در بازار مسکن تلف‌شده که میدان را برای سوداگران باز می‌کند.

“و گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که می گوید: ” در سه دهه گذشته فقط از ناحیه طولانی شدن طرح‌های عمرانی معادل ۱۵۰ میلیارد دلار اضافه‌هزینه متحمل شده‌ایم.”

چه عاملی سبب گردید که ما در بدترین لحظه تاریخ خود قرار بگیریم و بسیاری از ما به همه این بدترین ها عادت کنیم؟

آیا به قول کارل پوپر در کتاب “جامعه باز و دشمنان آن” ما نیز همان جامعه ای نیستیم که با انفعال و بی تفاوتی خود مقدمات این جنایت ها و فسادها را در این لحظه تاریخ فراهم کرده ایم و سیستم تنها ابزار اجرای آن ها بوده است؟پرسش های زیادی از این دست وجود دارد که پاسخ به آنها علل گرفتار شدن جامعه ایران را در این وضعیت، روشن تر خواهد کرد.

ساختار امروز گرفتار نظریه “پنجره شکسته” است. از ابتدا شاید یک پنجره جامعه ناسالم بود، اما چون کسی نگران آن پنجره ناسالم نبود و نظارتی هم بر ترمیم آن وجود نداشت، فساد گسترده شد و امروز بیشتر پنجره های قدرت و شاکله ساختمان قدرت، ناسالم هستند و مورد هدف فرصت طالبان، رانت خواهان و افراد ناکارآمد قرار گرفته است. پنجره های شکسته را با تعقل بازسازی کنید و اوضاع را سریع تر بهبود دهید؛ قبل از آنکه کل ساختارها فرو ریزد.

Email
چاپ
آخرین اخبار