نویسنده: حمیدرضا دانش ناری -جرمشناس
لایوهای این روزها در اینستاگرام کمی عجیب و غریب شده، به طوری که انسان در این فضا گم می شود: تتلو، ندا یاسی، دنیا جهانبخت، پویان مختاری، نیلی و …
در این روزها ساختار حاکم بر جامعه ایرانی محل تلاقی سنتها، ارزشها و هنجارهای معارض است. دوگانه معارض سنت- مدرنیته، همگنی جامعه را با چالش مواجه کرده و به همین دلیل وضعیتی آنومیک را به وجود آورده است. سرگردانی ناشی از دوره گذار به عالم سایبر نیز سرایت کرده و با شکل گیری آنومی مجازی، اعضای جامعه تکلیف خود در فضای سایبر را به درستی درک نمیکنند. کارناوال در آرای باختین جلوه چند صدایی و گفتگو محوری است. کارناوال مکانی برای تضارب آرا و شنیده شدن صدای افرادی است که تاکنون صدای آنها نادیده گرفته شده است. با این حال، صدای کارناوال مبتنی بر ایدئولوژی نیست، بلکه استدلالات بدنی توأم با تمسخر و رقص ماهیت آن را شکل میدهد. امروزه متأثر از رشد فناوری ارتباطات میتوان کارناوال مجازی را مفهوم پردازی کرد. شاید بخشی از حضور چشم گیر مردم در لایوها در بطن کارناوال مجازی توصیف شود. با این حال، چون در کارناوال مجازی، افراد حاضر در لایو امکان رقص و استدلالات بدنی را ندارند، با هجویات و گروتسک (ادبیات جنسی) به استقبال یکدیگر میروند. در اکثر قریب به اتفاق لایوها، استفاده از عبارات نامتعارف و الفاظ رکیک مشاهده میشود. آنچه که در نظام کیفری ایران، جرائمی چون قذف و توهین را شکل میدهد. با این حال، شدت استفاده از این الفاظ به نحوی است که گویا فحش به بخشی از فرهنگ عمومی این افراد تبدیل شده است. به همین دلیل، میتوان گزاره مشهور “جرم به مثابه فرهنگ” در جرم شناسی فرهنگی را در این قالب تبیین کرد. به عبارت دقیقتر و بهتر، فرهنگ ناسزاگویی، بخشی از سبک زندگی این افراد شده است. گفتمان امیر تتلو در مقام توجیه استفاده از الفاظ رکیک با اندیشه های پست مدرنِ کثرت گرا هم سو میشود – فارغ از آنکه تتلو با پست مدرنیسم آشنا هست یا خیر؟ وی که رهبر اصلی جریان عادی سازی فحش است، نتیجه این امر را کاهش خشونت و قتل های ناموسی در جامعه ایرانی میداند. به همین دلیل، وی به صراحت میگوید وقتی من به مادر دیگری فحش میدهم، منظورم ارتکاب فعل زنا توسط وی نیست. شهید اول نیز در یکی از نظریات جالب خود در این زمینه مطرح کرده است که «لو اختلف فی الاهانات فی البلدان، رعی فی کل بلد عادته». حامیان جریان تتلو و رفقایش شاید بتوانند نظریه شهید را در این مورد اعمال کنند. لذا، با استدلال تتلو، به لحاظ مسائل جزای فنی، عنوان مجرمانه قذف به دلیل فقد سوء نیت زایل میشود اما جرم توهین به قوت خود باقی است. پس، فرآیند قبح زدایی از فحش و ناسزا با ایدئولوژی و استدلال تتلو – البته با زبان خودش – همراه است. به عبارت دقیق، گفتمان تتلو، فحش و ناسزا را یک بر ساخت اجتماعی تعریف میکند. استقبال چشمگیر مردم از لایوها و رکورد زنی لایو تتلو/ ندا یاسی بخش دیگری از حقایق جامعه را مشخص کرد. جامعه ای که تتلو و ندا یاسی را فالو نمیکند اما در لایوهای آنها حاضر میشود. کوته بینی است اگر کرونا و قرنطینه را عامل بالا بودن افراد حاضر در لایو در نظر گیریم؛ زیرا در حالتهای دیگر هم افراد جامعه، مشتاق به حضور در این عرصه ها هستند. با این حال، چند دلیل مهم در گرایش مردم به حضور در لایو این افراد وجود دارد.
۱- انحطاط اخلاقی جامعه: بدون شک ساختار جامعه اخلاق گرا حضور در مکانهای مملو از فحش/ توهین و ناسزا را بر نمیتابد. اخلاق سایبری نیز در اصول کلی با اخلاق حقیقی در یک راستا قرار میگیرد، لذا سقوط اخلاقی جامعه حضور چشمگیر مردم را توجیه میکند.
۲- فرار از محدودیتهای زندگی رسمی: شاید فشار بیش از حد وارد بر مردم در بطن زندگی رسمی بهانه ای برای حضور در لایوها باشد؛ فضایی با گمنایی بالا و حضور افرادی با ویژگیهای مشترک. در این عرصه، مردم برای گریز از محدودیتها و … وارد این فضا میشوند و به دور از الزامات زندگی در جامعه رسمی، “زندگی دوم/ حقیقی/ واقعی” خود را به نمایش میگذارند.
۳- خوشی، لذت و سرگرمی بخش جدایی ناپذیر زندگی انسان رفاه زده پست مدرن است. به همین دلیل، فرآیندهای لذت، خوشی، تفریح و سرگرمی همواره مدنظر انسان است. به لطف فضای سایبر، افراد میتوانند سلبریتی ها را در لایو ببینند و همزمان برای آنها پیام ارسال کنند. حضور در لایوها و دیدن افراد محبوب/ سلبریتی در کنار ابراز احساسات، توهین به رقبا و … همگی میتوانند برای افراد لذت بخش باشند. در مقام جمع بندی باید به این نکته اساسی اشاره کرد که محبوبیت/ سلبریتی شدن تتلو، پویان مختاری و … به جامعه ای بر میگردد که از آن ها حمایت میکند.