سمانه سوادی
افشین پرورش با انتشار عکس پنج زن هنرمند نوشته این زنها به خواست مقام بالادست خود تن دادند تا به موفقیت برسند و با اینکار شانس پیشرفت را از افراد با صلاحیت گرفتند. او گفته جرم این افراد اگر از افراد دارای قدرت بیشتر نباشد حتماً کمتر نیست. جدا از صحت و عدم صحت این ادعا، این سطرها اگر همدستی با قدرت و آزارگری تعبیر نشود حتماً نشان از فقر مطلق دانش این فرد نسبت به مناسبات قدرت و مسئولیت دارد.
سوء استفاده از قدرت و پیشنهاد بده و بستان جنسی توسط فرد در مقام قدرت و پذیرفتن پیشنهاد، آزار جنسیست. اگر بزرگسالی با کودک، معلمی با شاگرد، رئیسی با مرئوس رابطهی جنسی داشته باشد مسئول است، میتواند تعلیق، اخراج یا محکوم شود. قدرت مسئولیت میآورد. در دانشگاه و ادارات کشورهای مترقی، قوانینی در این خصوص وجود دارد.
آنچه در مورد آن صحبت میکنیم نه پیشرفت زنان با قبول رابطه، بلکه گروگان گیری پیشرفت زنان، توسط مردان در قدرت است. «اگر میخواهی کار وامت را درست کنم با من بخواب» «اگر میخواهی نمره بگیری بیا خانهام» «اگر میخواهی نقش بگیری به فلان مهمانی بیا» این پیغامها یا به همین صراحت و یا در لفافه به زنان داده میشود، این نامش گروگانگیری و باجگیریست. نمیتوانیم این گروگانگیری را نبینیم و برویم سراغ زنانی که برای آزاد کردن حقشان از دست گروگانگیر تن به خواستهاش دادهاند. ما با یک ساختار روبروییم، ساختاری که افراد در قدرت میتوانند پیشرفت، شغل، نام نیک و حق دیگران را به گروگان بگیرند. ساختاری که در آن منابع به شکل نابرابر و نامتوازن تقسیم شده و این عدم توازن قدرت و منابع زمینه ساز سوء استفاده و باجگیری میشود. متهم کردن زنانی که در این ساختار برای برخورداری از منابع، فضا اشغال کردهاند، یعنی همدستی با ساختار. حق و حقوتان را مشروط به رابطه میکنیم، اگر رابطه برقرار کنید مقصرید، اگر رابطه برقرار نکنید حقوقتان را از دست میدهید و باز مقصرید که به اندازه کافی نجنگیدید، حتی اگر وارد این بده بستانها نشوید هم میگوییم حتماَ پیشرفتتان مدیون اینهاست!
دوباره مرور کنیم؛ پیشنهاد رابطه از طرف فردی که در سلسله مراتب قدرت جایگاه بالاتری دارد به فرد دارای قدرت کمتر، آزارجنسیست. زیرا فرد ممکن است نه از سر رضایت، بلکه اجبار و اینکه احساس کند حق انتخاب ندارد و در صورت سرپیچی حقی از او گرفته میشود، به رابطه تن دهد.
منبع: مطالعات زنان