جهانی خواهم ساخت،
بی سلاح و بی جنگ!
جهانی خواهم ساخت،
که در چشم مادرانش،
بین فرزندان خود و دیگری،
فرق نباشد،
جهانی که کسی را
بر دیگری ترجیح ندهد.
جهان نو
بی محاسبۀ پیروزیها
و شکستها! ،
جهانیکه به کشتی نوحش
باور نباشد.
جهانی که هیچ
بی سرپناهی درآن نباشد
و نه کسی که بمیرد
از گرسنگی و سرما!
جهانی که در آن، من،
ما باشد و ما، من!
جهانی ساده و صمیمی.
مثل همین قصیده!
«مرام المصری»