نویسنده: دکتر بنفشه زهرایی
خشکی رودخانه زایندهرود، زخمی شده است بر چهره فلات مرکزی ایران. سؤالی که این روزها، بیش از همیشه، در اذهان ایجاد شده، این است که چه عاملی باعث خشک شدن رودخانه زاینده رود شده است.
بخش قابل توجهی از آورد سرشاخههای رودخانه زاینده رود از ذخایر برفی در ارتفاعات منطقه کوهرنگ که یکی از برف گیرترین مناطق ایران است، تأمین میشود. خط برف در اکثر مناطق ایران، بیش از ۲۰۰متر بالاتر رفته و این مسئله دما و تبخیر را افزایش داده و در همه حوضه های آبریز کشور، از جمله زاینده رود، حجم منابع آب تجدیدپذیر کاهش یافته است. از طرف دیگر، تغییر اقلیم تنها عامل مؤثر بر منابع آب نیست. عوامل انسانی به صورت مستقیم نیز میتواند بر منابع آب اثرگذار باشد.
رشد جمعیت، توسعه اقتصادی، بزرگتر شدن شهرها، تغییر پوشش گیاهی و کاربری زمین، سدسازی و برداشت آب برای مصارف مختلف، جزو این عوامل هستند. منابع آب در اختیار حوضه زایندهرود، بر اثر پدیده تغییر اقلیم و مواردی که ذکر شد، کاهش یافته است. سؤال این است که این کاهش، متناسب با مصارف آب بوده است؟ در حوضه زایندهرود، توسعه قابل ملاحظه جمعیت و افزایش سطح زیرکشت و مصارف آب صنعتی در چند دهه اخیر، رخ داده است. این حوضه، سابقه افت آب زیرزمینی بسیار طولانی را تجربه کرده که به ایجاد کسری تجمعی بیش از ۵/ ۱۲ میلیارد متر مکعبی در منابع آب زیرزمینی در استان اصفهان منجر شده است و از ناترازی درازمدتی حکایت دارد که بین منابع و مصارف آب در این حوضه وجود داشته است.
در بخشهایی از استان اصفهان، فرونشستهای شدید ناشی از افت درازمدت آب زیرزمینی، از اوایل دهه ۷۰ قابل مشاهده بوده است؛ انتقال آب بین حوضهای به حوضه زاینده رود، به مرور زمان، منابع آب در اختیار این حوضه را به طور مصنوعی افزایش داده است. اجرای طرحهای انتقال آب بین حوضهای، از اوایل دهه ۳۰ تاکنون، آورد این رودخانه را تا حدود دو برابر مقدار طبیعی افزایش داده است. برخی ادعا میکنند، انتقالهای آب از رودخانه زایندهرود به خارج از حوضه این رودخانه، عامل بخشی از مشکلات این حوضه است. این ادعا کاملاً نادرست است. حجم آب انتقالیافته به شهرهای کاشان و یزد، کمتر از ۱۰% آورد طبیعی رودخانه زایندهرود است و در مجموع آورد طبیعی این رودخانه و آبهای انتقالی به حوضه، تأثیرگذار نیست.
بنابراین باید از دادن آدرسهای غلط پرهیز کرد و پذیرفت که ناترازی منابع آب در اختیار حوضه زایندهرود و مصارف آب در این حوضه، عامل اصلی تنشهای آبی در این حوضه است. بیش از نیمی از کاهش آورد رودخانه زایندهرود، ناشی از مداخلات انسانی، افزایش مصارف، تغییر کاربری اراضی و برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی است. افزایش تنشهای آبی، تنها دستاورد اجرای طرحهای انتقال آب به حوضهای بوده که حکمرانی آب در آن به خوبی پیاده نشده است و با توهم زیاد بودن منابع آب در اختیار، کنترلی روی افزایش مصارف آب آن وجود نداشته و ندارد. راه حل اساسی کاهش تنشهای حوضه زاینده رود، کاهش مصارف آب است. در فاز اول سازگاری با کم آبی در اصفهان، در فاصله سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۵، حدود ۸۷۰ میلیون متر مکعب از مصارف آب سطحی و زیرزمینی کاهش خواهد یافت. این عدد تقریباً معادل متوسط درازمدت آورد طبیعی رودخانه زایندهرود است و قطعاً میتواند در احیای چرخه آب این حوضه و زنده کردن دوباره ماهیت رودخانه زاینده رود نقش آفرینی کند.
در شرایط موجود تأمین بخشی از حق آبهها در حوضه زاینده رود در بسیاری از سال های کم بارش و حتی سال هایی که بارش معمولی را دریافت میکنند، میسر نیست. سیاستگذاران باید شرایطی را فراهم کنند که وابستگی اقتصادی و معیشتی این گروه از بهره برداران آب در حوضه زاینده رود به آورد رودخانه قطع شود تا از تبعات اجتماعی و سیاسی منفی شرایط حاضر کاسته شود. اصلاح الگوی کشت و افزایش بهره وری آب در بخش کشاورزی و صنعت در این حوضه، نیازمند حمایت دولت است. دولت باید بپذیرد، برای یک بار هم که شده، به جای صرف هزاران میلیارد تومان پول برای احداث سازه های تنظیم یا انتقال آب، همین حجم از سرمایه گذاری را به ارتقای بهره وری و اصلاح کاربری اراضی تخصیص دهد و مشکل عدم توازن منابع و مصارف آب در این حوضه را به شکل بنیادی حل کند. اجرای سیاستهای پرداخت برای خدمات اکوسیستمی و راه اندازی بازار آب، راهکارهایی است که در صورت پیاده سازی حسابداری آب و تحویل حجمی آن می تواند به افزایش بهره وری آب و کاهش وابستگی شغلی و معیشتی به آب در این حوضه، در میان مدت کمک کند.
منبع: دنیای اقتصاد