نویسنده: دکتر سیروس فیضی
سیاستهای نفتی شاه در اواخر دوره حکومت تند شده بود و این باعث شد غربیها نگران شوند که شاه ممکن است نقشه خطرناکی در سر داشته باشد.
شاه تلاش کرده بود یا در نظر داشت که از نفت سلاحی سیاسی بسازد و به جنگ خود غرب برود. شاید میخواست از خود شخصیت برتری به نمایش بگذارد و از این رهگذر، مشروعیتی کسب کند.
هرچند که در عمل اتفاق خاصی نیفتاده و موقعیت مهمی نصیب ایران نشده بود، اما حرف زدنش هم درست نبود. مرتب میگفت: ایران قدرت پنجم نظامی جهان میشود، تمدن بزرگ میشود، چرا باید نفت را که تنها دارایی اوست ارزان بفروشد، و…؛ که همه اینها چندان مطابق واقع نبود.
منطق عربستان از منطق ما حتی در دوران شاه بهتر بود. در اواخر دوره شاه، مثلاً بعد از ۱۹۷۴ شاه به این نتیجه رسیده بود که نباید نفت را مفت و ارزان به غرب بدهد و در حالی که اهرم خاصی در دست نداشت و نهایتاً هم نفت را به قیمت متناسبی به غرب میفروخت، به طرز ناروایی روی این موضوع مانور تبلیغاتی میداد. بنا بر این، مقامات غربی بهانه خوبی به دست آورده بودند که همیشه شاه را عامل گرانی نفت بدانند؛ در حالی که کشورهای عربی عضو اوپک نفت را گران کرده بودند.
معادلهای که در الان در مورد سیاست نفتی ما باید بدانیم این است که پول نفت از آن نظام سرمایه داری است و مصرف این پول قاعدتاً باید به سمت نظام سرمایه داری و غرب جریان پیدا کند و یا بخش مهمی از آن در این زمینه مصرف شود.
منظورم این است که این پول باید صرف مبادله با خود غرب شود. چون طبیعی است که اجازه نمیدهند این پول به جیب قدرتهای رقیب شان برود. همچنین، نیاز است میزان تولید و قیمت آن هم برای ما و هم برای آنها «ایمن» باشد. بسیاری از کشورهای عضو اوپک مثل عربستان (با وجود همه انتقاداتی که ما داریم که وابسته به غرب است و همیشه طرف غرب را میگیرد) در تاریخ حضور خود در اوپک همیشه طرفدار این بوده اند که قیمت متناسب و باثبات پیشنهاد شود. چون اگر این طور نباشد، اقتصاد جهانی دچار فشار و بحران میشود و آنها هم کالاها را گران میکنند که به نفع ما نیست.
ما باید با قیمت مناسب و باثبات نفت را بفروشیم تا مطمئن شویم همکاری بین ما همیشه برقرار است.
منبع: مجمع فعالان اقتصادی