شاعر: دکتر علی حسین افشار
سال گاو می آید و شیر فراوان خواهمی!
از لُپ گلگون یار یک ماچ سوزان خواهمی!
بس که درسال کووید و سال موش درجا زدیم
سال بعد رفع کووید و شر ایشان خواهمی
در گذر از سال گاو و موش و مار ای نازنین
سال نور و عدل و داد و دفع حیوان خواهمی
هر کسی را که شده شرمنده اهل و عیال
صاحب ویلا و خانه در لواسان خواهمی
بهر آن که نان شب با زور بازو می خورد
رونق هفت تپه و قند فریمان خواهمی
هر که او با دست و رنج دیگران فربه شده
در میان اِشکمش یک کارد زنجان خواهمی
پاچه ما را درید و روی خود پنهان نکرد
بد به حال مفسدان و پاچه خواران خواهمی
ای صبا مژده مده ما را به عطر و بوی گل
در صف واکسن زدن، برفی و باران خواهمی
هر کسی فایزر زد و ما را نکرد آدم حساب
من مکرر در مطب با چشم گریان خواهمی
یک مطب دارم جنوب و دو دگر شرق و شمال
اندکی سود و سهام در غرب تهران خواهمی
حرف من تکراری و سید حسن عیناً چو من
یک رئیسی، رنگِ دیگر، بهر ایران خواهمی
ای خداوندی که دادار جهانی و رحیم
صد گره در کار باشد، فضل رحمان خواهمی