استاپ موشن کابوس قبل از کریسمس
آبتاب– با نزدیک شدن پاییز هر سال، این سؤال مجدداً مطرح میشود که آیا “کابوس قبل از کریسمس” یک فیلم هالووین است یا یک فیلم کریسمس؟ از اولین باری که این فیلم در سال ۱۹۹۳ میلادی در سینما به نمایش درآمد، الهام بخش یک نوع سرگرمی هیجان انگیز برای بینندگان این فیلم در رده های مختلف […]
آبتاب– با نزدیک شدن پاییز هر سال، این سؤال مجدداً مطرح میشود که آیا “کابوس قبل از کریسمس” یک فیلم هالووین است یا یک فیلم کریسمس؟ از اولین باری که این فیلم در سال ۱۹۹۳ میلادی در سینما به نمایش درآمد، الهام بخش یک نوع سرگرمی هیجان انگیز برای بینندگان این فیلم در رده های مختلف سنی شد، به طوریکه آنها را غرق در انجام کارهایی مثل روشن کردن آتش، فانوس هالووین، آبنبات و شیرینی زنجبیلی کرد. آنها همچنین، در کنار انجام رسوم هالووین آدم برفی می سازند و جوراب کریسمس را برای گرفتن هدیه آماده می کنند. در واقع، ساخت این فیلم باعث شد تا جشن فانتزی کریسمس با رسوم ترسناک هالووین ترکیب شود تا اثری بدیع خلق شود.
چیزهایی که فقط بزرگسالان در مورد کابوس قبل از کریسمس متوجه میشوند!
این فیلم ماجراهای ناگوار پادشاه جک اسکلینگتون -پادشاه کدو تنبلها- را نشان میدهد که هر ساله جشن هالووین را مدیریت میکند اما از روال سالانه برپایی رسوم جشن ترسناک هالووین در دنیای واقعی خسته شده است. او که هر ساله جشن هالووین را مدیریت میکند، بسیار مورد احترام شهروندانش است. در شهر هالووین مردمانی با چهره های ترسناک زندگی میکنند که کارشان برپایی جشن هالووین است و جالب آنکه ۳۶۴ روز دیگر سال را هم در حال فراهم سازی مقدمات جشن هستند. جک یک اسکلت ترسناک اما مهربان است که رهبر و پادشاه آنهاست. او به طور اتفاقی دریچهای به شهر کریسمس پیدا میکند و غرق در جشن گرفتن این عید می شود. جک مراسم های جشن کریسمس را از نزدیک میبیند و مجذوب آنها می شود، پس تصمیم می گیرد تا لباس بابانوئل بپوشد و با سبک هالووین، جشنی برای مردم برپا کند. هنگامی که او با رنگهای روشن و روحهای گرم و شاد برخورد میکند، جان تازهای پیدا میکند. او نقشه میکشد تا کریسمس را با ربودن بابا نوئل و به عهده گرفتن نقش او، تحت کنترل خود درآورد. اما جک به زودی متوجه میشود که حتی بهترین نقشهها نیز میتوانند بهطور جدی در مسیر اشتباه قرار گیرند و درست از آن درنیایند. فیلم “کابوس قبل از کریسمس” ساخته «تیم برتون» آمریکایی است که علاقه زیادی به فیلمهای ژانر وحشت دارد. ایده ساخت “کابوس قبل از کریسمس” به سال ۱۹۸۲ میلادی بر میگردد، زمانی که «تیم برتون» به عنوان یک انیماتور در والت دیزنی کار میکرد. او تصمیم داشت تا “کابوس قبل از کریسمس” را به عنوان یک فیلم کوتاه یا یک برنامه ۳۰ دقیقه ای در تلویزیون تهیه و تولید کند اما تلاش او بی نتیجه ماند. در طول سالها، برتون سعی کرد که افکار و ایدههایش را عملی کند تا اینکه در سال ۱۹۹۰ با استودیو والت دیزنی قرارداد بست. تولید این اثر در سال ۱۹۹۱ آغاز شد. ۲۴ فریم در ثانیه عکسبرداری میشد، به عبارتی دیگر انیماتورها باید برای ۱۱۰ هزار فریم باید حرکتهای منحصر به فرد ایجاد می کردند. هر یک دقیقه از انیمیشن حدود یک هفته طول میکشید تا انیمیت شود و سه سال طول کشید تا ساخت انیمیشن کابوس قبل از کریسمس به اتمام برسد. این انیمیشن سرانجام در ۲۹ اکتبر ۱۹۹۳ میلادی منتشر شد.
«هنری سیلیک» کارگردان این فیلم سینمایی است که این شاهکار هنری اولین اثری بوده که وی کارگردانی کرده است. اوج هنر او را میتوان در خلق صحنه های موزیکال در فضایی تاریک و تخیلی مشاهده کرد. آهنگ ساز فیلم «دنی الفمن» بوده است که صدای آواز جک را نیز خلق کرده است. صداپیشگان این فیلم عبارتند از: کریس ساراندون، کاترین اوهارا، ویلیام هیکی، کن پیج، پل روبنس، گلن شادیکس و اد آیوری. این فیلم تحسین برانگیز با موفقیت مالی گستردهای روبرو شد، به طوری که از زمان اکران اولیه تا به امروز ۹۱.۵ میلیون دلار در سرتاسر جهان فروش داشته است و طرفداران بسیاری را به خود جذب کرده است. شایان ذکر است که “کابوس قبل از کریسمس”، اولین انیمشنی است که جایزه اسکار نامزد بهترین جلوه های ویژه در سال ۱۹۹۳ میلادی شد اما در مقابل فیلم پارک ژوراسیک شکست خورد. “کابوس قبل از کریسمس” به مذاق منتقدین بسیار خوش آمد. طوری که تقریباً همگان آن را اثری تأیید شده توسط مخاطبان عام و حرفهای خطاب کردند. این فیلم دارای ۹۵ درصد محبوبیت است و یک انیمیشن فوقالعاده بدیع و از نظر بصری استاپ موشن بسیار لذتبخشی است. روند ساخت فیلم طولانی و سخت بود که این جاده در طول مسیر دست اندازهای زیادی داشت. این فیلم در سال ۲۰۰۶ برای بار دوم اما این بار با کیفیت سه بعدی (D-3) اکران شد و بعد از این اکران برای اولین بار روی دیسک دی وی دی و بلو-ری رفت. “کابوس قبل از کریسمس” بیش از هر چیز یک انیمیشن موزیکال موفق است. فیلم دو بار روی کتاب صوتی (ساند ترک) پخش شد. یکی همان سال ۱۹۹۳ بر روی ۲۰ قطعه و یکی هم در سال ۲۰۰۶ روی نسخه جدید عرضه شد.
مشخصات فیلم کابوس قبل از کریسمس |
|
رتبه |
PG (تصاویر ترسناک) |
ژانر |
کمدی، فانتزی، دیگر، انیمیشن، کودکان و خانواده |
زبان اصلی |
انگلیسی |
کارگردان |
هنری سیلیک |
تهیه کننده |
تیم برتون، دنیس دی نووی، کاتلین گاوین |
نویسنده |
مایکل مک داول، کارولین تامپسون |
تاریخ اکران (سینماها) |
۲۹ اکتبر ۱۹۹۳ به طور گسترده |
تاریخ انتشار |
۳ اکتبر ۲۰۰۰ |
فروش گیشه بلیت |
۲.۴ میلیون دلار |
مدت زمان فیلم |
۱ ساعت ۱۵ دقیقه |
توزیع کننده |
تاچ استون پیکچرز |
میکس صدا |
Surround، Dolby SR، Dolby Digital، Dolby Stereo |
نسبت تصویر |
مسطح (۱.۸۵:۱) |
این استاپ موشن موزیکال آمریکایی ۲۹ سال پیش به نمایش گذاشته شد. بسیاری از افرادی که با فیلم “کابوس قبل از کریسمس” بزرگ شده اند، هر سال دوباره آن را مرور کرده و شادی تماشای این فیلم خاطره انگیز را بارها و بارها تجربه می کنند و جالب تر آنکه هر بار متوجه نکاتی می شوند که وقتی با چشمانی جوان تر آنها را سالهای قبل دیده بودند از کنارشان به آسانی عبور کرده بودند. داستان فیلم فراتر از موضوع یک تعطیلات ساده است و در واقع، چیزهای زیادی برای گفتن دارد و این ذهنیت را در مخاطب به وجود می آورد که باید از ماه اکتبر تا دسامبر فقط از زندگی لذت برد. با توجه به این گفته ها، در اینجا نگاهی می اندازیم به چیزهایی که فقط بزرگسالان حین تماشای “کابوس قبل از کریسمس” به آن توجه می کنند.
احترام به هیولاهایی که قبلاً ساخته شده بودند! دقیقاً آنچه که در فیلم “کابوس قبل از کریسمس” به وضوح قابل مشاهده است، علاقه به کارکتر هیولاهایی است که قبلا ساخته شده اند. در واقع، بر کسی پوشیده نیست که «تیم برتون» نویسنده و تهیه کننده کابوس قبل از کریسمس از طرفداران پرشور هیولاهای کلاسیک و دیگر چیزهای عجیب و غریب سینمای قدیم است. برتون متولد ۱۹۵۸ میلادی کارگردان، تهیه کننده، نویسنده، طراح، نقاش و شاعر آمریکایی است که به دلیل سبک منحصر به فردش در فیلمسازی و طراحی شخصیت هایی عجیب و غریب معروف شده است. او که از دوران کودکی به دیدن فیلمهای علمی- تخیلی و ترسناک علاقه داشت، کارش را در نوجوانی با ساخت انیمیشن هایی سیاه و سفید و با تکنیک استاپ موشن آغاز کرد. برتون، پس از اتمام دوران مدرسه؛ انیمیشن و فیلمسازی را به صورت حرفه ای آموخت و سپس در استودیوی والت دیزنی استخدام شد. وی در سال ۱۹۸۲ میلادی، انیمیشن کوتاه “وینسنت” را کارگردانی کرد که در آن پسر جوانی آرزو دارد شبیه قهرمان خود، استاد محبوب ترسناک کلاسیک وینسنت پرایس (که فیلم را روایت میکند) شود. بعد از مدت کوتاهی، برتون فیلم استاپ موشن کوتاه “فرانکن وینی” را کارگردانی کرد که در سال ۲۰۱۲ میلادی به عنوان یک انیمیشن بی نظیر معروف شد. در هر دو نسخه، پسری به نام ویکتور فرانکنشتاین (نام او مستقیماً از رمان اصلی فرانکشتاین «مری شلی» گرفته شده است) سگ خانگی محبوب خود را زنده می کند. این عشق به هیولاهای فیلمهای قدیمی به طور واضح در فضای شهر هالووین در فیلم کابوس قبل از کریسمس، جایی که مردمانش همگی ظاهری هیولاگونه دارند و طبیعتاً بسیار سرگرم کننده هستند؛ مشهود است.
با نفوذ فرهنگ در سطح بین المللی، مخاطبان نوجوان در سرتاسر دنیا به خوبی تشخیص می دهند که شخصیتهای فیلم “کابوس قبل از کریسمس” هیولاهای شناخته شدهای هستند، اما به احتمال زیاد بزرگسالان متوجه این نکته می شوند که در ساخت فیلم به هیولاهای خاص ادبی و سینمایی توجه ویژه شده است. دکتر فینکلشتاین (ویلیام هیکی)، دانشمند دیوانهای که سالی را خلق کرد و به جک کمک می کند تا یک گروه سورتمه سوار اسکلتی را ترتیب دهد. استفاده از کارکتر فرانکشتاین بیانگر علاقه پیوسته برتون به فرانکشتاین است. دیگر هیولاهای شناخته شده عبارتند از: ایگور، آقای هاید (که چندین نسخه از خود را زیر کلاه خود پنهان کرده است)، مرد گرگ و گال زیر دریا، که به شدت شبیه موجودی از مرداب سیاه است.
ناهماهنگی در رابطه جک و سالی! در سرتاسر فیلم “کابوس قبل از کریسمس” ناهماهنگی در رابطه بین جک و سالی کاملاً قابل لمس است. بینندگان با مشاهده این فیلم به رابطه عاشقانهای که میتوان گفت عمدتاً یک طرفه است پی میبرند که در آن سالی (کاترین اوهارا)، در تلاشی بیپایان برای اثبات خود به جک (کریس ساراندون)، مدام خود را در برابر غفلت های او قرار داده و سعی میکند تا توجه او را به خود جلب کند؛ اما در نشان دادن محبت خود به جک ناموفق است. سالی عاشق جک اسکلینگتون است، کودکان به خوبی متوجه می شوند که در اینجا یک عشق جوانه میزند اما این به تنهایی کافی نیست، بلکه برای ادامه عشق باید آن را قلباً تجربه کرد چراکه عشق نیاز به توجه و مراقبت دارد. در فیلم “کابوس قبل از کریسمس” سالی بیش از آنچه که باید به مردی که درگیر مشکلات خودش است، بها میدهد. طبیعت شیرین و علاقه سالی به انجام کارهای خوب بسیار تحسین برانگیز است، و باید گفت که از برخی جهات حیف است که جک باید کسی باشد که روز را نجات دهد، زیرا به وضوح از همان ابتدا سالی بهتر از او میدانست که چکار باید بکند. سالی یک عروسک پارچه ای انسان نماست که توسط دکتر فرانکنشتاین ساخته شده است. او از قطعات مختلف پارچه به هم دوخته و ساخته شده است. سالی زندگی در شهر هالووین را پذیرفته است و با مسائل آن به همان شیوه جک دست و پنجه نرم می کند، اما راهکار او این است که به جای سرگردانی و نادیده گرفتن مسئولیتها باید در ایجاد ارتباط و کمک به مردم تلاش کرد. از آنجایی که این فیلم ظاهراً کودکانه است، جک و سالی در پایان فیلم با هم متحد میشوند و به نظر میرسد که جک متوجه عواقب اعمال اشتباهش می شود، به طوریکه مخاطب امیدوار می شود که ناهماهنگی در رابطه عاشقانه و احساسی بین سالی و جک به خاطر سالی از بین برود و آن دو به طور متقابل در قبال یکدیگر احساس مسئولیت کنند. در پایان فیلم، سالی موفق می شود تا به جک بفهماند که چقدر او را دوست دارد. آنها یک ابراز علاقه پرشور عاشقانه را در بالای تپه اسپیرال با یکدیگر تجربه می کنند. موسیقی متن فیلم “کابوس قبل از کریسمس” رسماً بیانگر پایانی است که در فیلم قابل مشاهده است و بیان میکند که سالها بعد بابانوئل برای دیدار جک به شهر هالووین باز میگردد و مشاهده میکند که جک چهار یا پنج کودک اسکلتی در دست دارد که با هم بازی می کنند. با توجه به پایان فیلم، میتوان حدس زد که این بچه ها متعلق به جک و سالی هستند.
من تنها یک مقام منتخب هستم! در بسیاری از فیلمهای کودکانه، طنزهایی درباره والدین در سرتاسر فیلم بازگو می شود که بر جذابیت فیلم می افزاید. یکی از شخصیتهای بزرگسال در فیلم “کابوس قبل از کریسمس”، شهردار (گلن شادیکس) است. بدن او (شامل سر) به شکل مخروط است. او یک کلاه و کت و شلوار بلند با یک پاپیون عنکبوتی به تن دارد. او یک انسان نمای دو چهره و قوز در شهر هالووین است که نمیداند چگونه با عدم اعتماد از جانب رأی دهندگانش کارها را پیش ببرد. به عنوان یک سیاستمدار، او به طور طبیعی دو چهره دارد اما در مورد او این موضوع به معنای واقعی کلمه حقیقت دراد زیرا او می تواند سر خود را بچرخاند تا شاد یا غمگین به نظر برسد (البته بازتابی از حال و هوای او). بیشتر کودکان توجه کافی به موضوع سیاست ندارند تا بفهمند که چه چیزی ایده یک شهردار نالایق را بسیار خنده دار – و البته کمی ترسناک می کند.
چهره خندان شهردار با چهره وحشت زده پشت سرش در تضاد است. بیننده ظاهری خودخواه و خودپسند از شهردار در جامعه میبیند، در حالی وجودش لبریز از ترس فراوانی است که برای نحوه اداره کردن شهر و انجام مسئولیتهایش دارد؛ هرچند آن را به شیوهای کارآمد اجرا میکند. هنگامی که شهردار با برنامه مشخص برای اجرای جشن هالووین سال بعد به خانه جک میرود، جک به او پاسخ منفی می دهد. شهردار گریه می کند، با چهره ای نگران رو به جلو می چرخد و می گوید: “لطفاً، جک! من فقط یک مقام منتخب هستم، نمی توانم این کار را انجام دهم. تصمیمات خودم!” بسیاری از والدینی که به تماشای این فیلم با بچههایشان نشستهاند، وقتی متوجه این ضربه زدن به بوروکراسی سیاسی شدهاند، در حالیکه پاپ کورن می خوردند؛ چرت هم می زدند.
مشکل شرط بندی اوگی سیاه چهره! تقریباً مانند سیاست، اکثر بینندگان کودک “کابوس قبل از کریسمس” احتمالاً هیچ تجربه ای در خصوص شرط بندی ندارند، اگرچه اوگی سیاه چهره علاقمند به قمار است. اوگی آنتاگونیست اصلی فیلم “کابوس قبل از کریسمس” است. او همان مرد سیاه چهره بدنامی است که به شکل یک گونی پر از حشره و علاقمند به قمار به تصویر کشیده شده است. اوگی در حومه شهر هالووین، در لانه ای شبیه کازینو در زیر خانه درختی زندگی می کند. او به خاطر طبیعت وحشتناک و رقابت با پادشاه کدو تنبل (جک اسکلینگتون) هم منزوی و هم منفور است. هنگامی که بابانوئل با او وارد بازی می شود، از وسایل مختلف بازی استفاده می کنند. وقتی اوگی تاس می اندازد و “چشم های مار” را اعلام می کند، احتمالاً بچه هایی که در حال تماشای انیمیشن هستند، ممکن است انتظار داشته باشند که این اشاره به مارهای دوقلوی کوچکی باشد که در اطراف لانه اوگی به چشم می خورند! وقتی اوگی روی میز میکوبد تا تاس را برای خواندن ۱۱ تنظیم کند، که در این جا پرتاب بسیار زیبا انجام می شود، کودکان چیز زیادی متوجه نمی شوند. تماشای این صحنه ها با بازیکنی اوگی یکی از سرگرم کننده ترین صحنه های فیلم هیجان انگیز کابوس قبل از کریسمس هستند! جالب است بدانید که در این شهر که رؤیاهای هالووین دوران کودکی در آن حاکم است، ترسناکترین هیولاهای دنیای بزرگسالی در آن زندگی میکنند که فقط به فکر خدمت به خودشان هستند و دیگران را نادیده می گیرند.
بحران میانسالی جک! خب، وقت آن است که کمی از فضای فیلم بیرون بیاییم و بگوییم که جک در فیلم کابوس قبل از کریسمس دچار بحران میانسالی شده است. او مدت زیادی پادشاه کدو تنبل بوده است، اما خودش در بلاتکلیفی گیر کرده است. او احساس میکند که با وجود مسئولیتهای فراوان و گرفتاریهای بیش از حد از سرنوشت خود در زندگی خسته شده است. این در حالی است که اکثر اسکلتهای همسن او بیرون میرفتند و یک نعشکش جدید میخریدند یا در نهایت، با عروسک پارچهای همسایهشان اوقات خوشی را می گذراندند. جک دچار وسواس جدیدی می شود و مسئولیتهایی را بر عهده میگیرد که هیچکس انجام آنها را از او نخواسته است، اما او آنها را انجام میدهد. از نظر او کل شهر، کریسمس و همچنین دنیای انسانها به هم ریخته است. در اینجا توجه داشته باشید که برای کودکان، هر روز آغاز یک فرصت جدید بوده و از دید آنها جهان پر از اسرار است که هنوز آنها را کشف نکرده اند. مطمئناً، مسئولیتهایی در قالب انجام کارهای مدرسه یا خانه وجود دارند، اما در بیشتر موارد، در معرض خطر رسیدن به نقطهای نیستند که احساس کنند در زندگی خود دچار رکود کامل شده اند. بنابراین، موضوع اصلی کابوس قبل از کریسمس برای آنها کمتر قابل درک است، اگرچه آنها میتوانند اینگونه برداشت کنند که جک به نوعی به دنبال ماجراجویی است، اما برای بزرگسالان درک احساسات واقعی جک بسیار آسانتر است.
پیچیدگی استاپ موشن! ما در دوره ای زندگی میکنیم که گرافیکهای کامپیوتری آنقدر از تجربههای سینمایی و تلویزیونی ما پیشی گرفتهاند که به راحتی میتوان استفاده از جلوههای ویژه را بدیهی دانست. حتی در اوایل دهه ۹۰ میلادی استفاده از CGI برای ارتقاء یک فیلم غیر معمول نبود، اما در فیلم “کابوس قبل از کریسمس” کارکترها تقریباً به طور کامل با دست ساخته شده اند و مجسمه هایی هستند که تک تک حرکاتشان نتیجه برداشتهای بیشماری است که طی آن انیماتورها جزئیات فیزیکی کوچک را در رندرهای دقیق شخصیتها تغییر میدهند. از آنجا که بیشتر بینندگان از شکوه این کار لذت میبرند و به ندرت پی به این موضوع میبرند، باید به سازندگان این فیلم ادای احترام کرد؛ چراکه بیننده چنان محو تماشای فیلم می شود که گویا در حال تجربه صحنه به صحنه فیلم است. با گذشت زمان هنگامی که طرفداران بزرگسال این فیلم به مرور فیلم در ذهن خود می پردازند و به تمام جزئیات دقیق می شوند، به خوبی متوجه می شوند که کار با ظرافت زیادی انجام شده و برای تولید این کیفیت بالا ساعات زیادی صرف شده است. هر فردی که در این زمینه فعالیت می کند و به جنبه های مختلف کار اشراف کامل دارد، متوجه است که به کارگیری این سطح از تکنیک و ظرافت در کار فوق العاده چشمگیر است.
موسیقی متن چقدر خوب است! همه ما حداقل عاشق یکی از موزیکهای دلنشین و جذاب دیزنی هستیم. موسیقی متن فیلم ترسناک “کابوس قبل از کریسمس” به لطف آهنگساز «دنی الفمن» کاملاً متفاوت و بینظیر است. دنی الفمن، آهنگساز، خواننده، تهیه کننده موسیقی و بازیگر آمریکایی است. او با آهنگسازی فیلمهای تلویزیونی و سینمایی از جمله بتمن و موسیقی متن مجموعه تلویزیونی سیمپسونها شناخته شده است. او با تیم برتون کارگردان آمریکایی دوستی بسیار دیرینه و نزدیکی دارد و برای همه به جز ۵ فیلم از آثار تیم برتون آهنگسازی کرده است. دنی الفمن، در منطقه لسآنجلس بزرگ شد، او تا حد زیادی از استعداد خود در آهنگسازی بیخبر بود. اوایل دهه ۱۹۷۰ بود که دنی و برادر بزرگترش ریچارد الفمن در پاریس یک گروه موسیقی راه اندازی کردند. گروه “راک اوینگو-بوینگو” که برای اولین کارگردانی ریچارد، La zona prohibida در سال ۱۹۸۰ میلادی ایجاد شد. او از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۹۵ خواننده و آهنگساز گروه راک اوینگو بوینگو بود. گروه اوینگو-بوینگو (که مدتی به سادگی با نام اوینگو شناخته میشد) آهنگهای موفقی مانند “Dead Man’s Party، Wird Science” و حتی “Tender Lumplings” را منتشر کرد. بسیاری از طرفداران فیلم “کابوس قبل از کریسمس” موزیک آن را به عنوان متن آهنگ ابتدایی فیلم “این است هالووین” می شناسند. نوشتن آهنگهای این فیلم آنهم برای کارکتر اسکلتی غمگینی مثل جک به آهنگسازی چون الفمن رسید و او خود صدای آواز جک اسکلینگتون هم شد. دنی الفمن، موسیقی متن جذاب این آهنگ را در یک ماه نوشت. سه سال طاقت فرسا روی انیمیشن کار شد و هم اکنون پاییزی نمی گذرد جز آنکه در هر مهمانی لباس و در صفحه شخصی فیسبوک هر طرفدار کدو تنبل به نمایش گذاشته شود.
پیامی درباره تبادل فرهنگی! وقتی جک به شهر کریسمس رفت، با دیدن آن شهر غرق در هیجان شد و این ایده به ذهنش رسید که باید سعی کند تا کریسمس را از آن خود کند. او بدون اینکه هیچ شناختی از این سرزمین جدید داشته باشد، تلاش می کند تا در مورد آن تحقیق کند؛ بدون آنکه از هیچ یک از ساکنان شهر کریسمس نظرشان را بپرسد. این حرکت مبتکرانه بر پایه نیاز او شروع شد تا کنترل چیزهایی که به او تعلق نداشت را در دست بگیرد که البته به فاجعه ختم می شود و جک در حالی که تلاش می کند تا شادی کریسمس را در سرتاسر زمین پخش کند، هدف گلوله قرار می گیرد. در این مرحله است که او متوجه می شود که باید سعی کند تا اشتباه خود را جبران کند. زمانی که او بابانوئل و سالی را نجات می دهد و از آنها صمیمانه عذرخواهی می کند، بابانوئل او را می بخشد و حتی به او اجازه می دهد تا در شادی کریسمس با بارش زیبای باران در شهر هالووین شرکت کند.
تبادل فرهنگی محدود به این سکانس است که بابانوئل، شخصی که به رسوم شهر کریسمس پایبند است، تصمیم گرفته است تا آن رسوم را با جک به اشتراک بگذارد. این یک تعامل بسیار واقعی به نظر می آید و تمرین خوبی برای تمرین مشورت کردن، توصیه پذیری و به اشتراک گذاری ایده با افرادی است که دانش بیشتری در مورد یک موضوع دارند و اینگونه آموزش می دهد تا قبل از اشتباه کردن در کاری و یا نابود کردن چیزی با افرادی که دانش کافی دارند؛ مشورت کنید. بچهها ممکن است آن پیام را به طور کامل متوجه نشوند، اما بزرگسالان متوجه خواهند شد – و امید است که هنگامی که بینندگان کوچک فیلم به بزرگسالی می رسند متوجه این تفاوت شوند و در ذهن آنها باقی بماند.
این فیلم توسط تیم برتون کارگردانی نشده است! این یک تصور غلط، رایج است که تیم برتون که شعر اصلی و بیشتر فیلمنامه “کابوس قبل از کریسمس” را نوشته است، آن را نیز کارگردانی کرده است. در واقع، حتی بسیاری از طرفداران بزرگسال نیز ممکن است متوجه این موضوع نشده باشند، مگر اینکه در گروه طرفداران سرسخت برتون باشند. این فیلم در واقع توسط «هنری سیلیک» کارگردانی شده است و او با کارگردانی این فیلم، اولین فیلم بلند خود را پس از ساخت چند فیلم کوتاه انجام داده است. سیلیک در گلن ریج، نیوجرسی متولد شد. او پسر «چارلز اچ سیلیک» و «ملانی مولان» است. او بیشتر در رامسون، نیوجرسی بزرگ شد. سیلیک در کودکی به طراحی به عنوان یک سرگرمی پرداخت. او در جوانی با دیدن دو فیلم خاص مجذوب انیمیشن شد. یکی انیمیشن سیلوئت فیلم داستانی “ماجراهای شاهزاده آخمد” ۱۹۲۶ میلادی ساخته لوته راینیگر بود که یکی از اولین فیلمهای انیمیشن بلند (اولین فیلم در سال ۱۹۱۷ میلادی اکران شد) ساخته شده در اروپا بود. فیلم دیگر فیلم لایو اکشن «هفتمین سفر سندباد» ۱۹۵۸ میلادی بود که انیمیشن استاپ موشن “ری هریهاوزن” را به نمایش میگذاشت. موفقیت بزرگ سیلیک در دنیای انیمیشن زمانی رخ داد که کارگردان تیم برتون با او آشنا شد. برتون در حال تولید یک انیمیشن استاپ موشن برای دیزنی بود، اما زمان کافی برای کارگردانی آن را نداشت و به کسی برای کارگردانی و نظارت بر روند تولید فیلم نیاز داشت. در این زمان سیلیک به عنوان کارگردان برای “کابوس قبل از کریسمس” اولین فیلم بلند استاپ موشن در یک استودیو بزرگ آمریکایی، استخدام شد. با دیدن فیلم کابوس قبل از کریسمس میتوان دریافت که اگرچه برتون سبک بصری منحصر به فردی دارد، اما مطمئناً نمی توان تأثیر بصری بی نظیر سیلیک را نادیده گرفت. ظاهراً برتون در طول چند سال تولید این فیلم تنها چند بار در صحنه فیلمبرداری حضور داشته است. اگرچه نمیتوان تأثیر حضور او را نادیده گرفت، اما روند تولید این فیلم بیشتر مدیون کارگردانی سیلیک است که به خوبی از دیدگاههای نویسنده الهام گرفته است. هرچند فیلم “کابوس قبل از کریسمس” یک فیلم نسبتاً کم هزینه بود، اما به فیلمی پرفروش تبدیل شد و جوایز متعددی را به دست آورد؛ بنابراین تعجبی نداشت که از سیلیک خواسته شود تا دوباره کارگردانی کند. سیلیک به کارگردانی آثار مورد علاقه طرفدارانش مانند “جیمز و هلو غول پیکر” و “کورالین” بر اساس آثار ادبی کلاسیک برای مخاطبین جوان ادامه داد. هنری سیلیک کارگردان انیمیشنهای استاپ موشن است که از سال ۱۹۷۷ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده است. هنری سیلیک در گفتگو با مجله توتال فیلم در مورد انیمیشن “کابوس قبل از کریسمس” گفت که ما هیچ ایدهی بهتری نداشتیم. ما فقط از به سرانجام رساندن پروژهمان نمیترسیدیم. به نظر من، ما صرفاً نادان و خوش شانس بودیم. چون “کابوس قبل از کریسمس” در زمانی ساخته شد که ایده خلق یک فیلم با ثبت تک تک فریم هایش و چسباندن آنها به یکدیگر، به هیچ عنوان پذیرفته شده و حتی برای خیلی ها، شناخته شده نیز نبود. به بیان بهتر، ساخت یک انیمیشن به این روش، همانقدر بی سابقه به نظر می رسید که داستان فیلم با محوریت تلاش یک موجود اسکلتی برای دزدیدن کریسمس از بابا نوئل بی سابقه بود. هر آنچه که باشد، حالا که سالها از اکران اثر می گذرد، بیش از هر زمان دیگری میتوان فهمید که عملکرد بیپروا و خوش بینانه سازندگانش، تا چه اندازه لیاقت ستایش شدن دارد. هر طور که باشد، فیلم در عین پیر شدنش هنوز در دل همه بسیاری از مخاطبان جایش را پیدا می کند.
و اما حقیقت ناگفته کابوس قبل از کریسمس! هنگامی که در اکتبر ۱۹۹۳ میلادی فیلم کابوس قبل از کریسمس ساخته تیم برتون برای اولین بار اکران شد، تبلیغات کمی روی این فیلم دیزنی انجام شد؛ بنابراین جنجال به پا نکرد. هرچند منتقدان بنام آن روز فیلم را ستایش کردند، اما موفقیت برتون آنی نبود، اما کارگردان هنری سیلیک و گروه انیماتورهای متعهدشان به موفقیت امیدوار بودند. پس از نمایش فیلم در سینماها، “کابوس شب قبل از کریسمس” به فیلمی محبوب شهرت یافت و تبدیل به یک پدیده فرهنگی شد. طولی نکشید که جمجمه پوزخند جک اسکلینگتون در همه جا از تیشرت گرفته تا خالکوبی در بین هواداران مشاهده شد. واقعیت این است که داستان چگونگی پیدایش این کلاسیک وحشتناک به اندازه خود فیلم جالب است.
این ایده از یک شعر برتون سرچشمه گرفت! برتون در ابتدا داستان کابوس قبل از کریسمس را در قالب یک شعر با عنوان “شب کریسمس” نوشت. در واقع، او اولین نسخه از داستان را به صورت منظوم، با الگوی قافیه دار مشابه نوشت. برتون زمانی که مرد جوانی بود به عنوان انیماتور برای دیزنی کار میکرد – نقشی که او هرگز به آن راضی نشد و تا آنجا پیش رفت که گذراندن زمان خود را در آنجا به گیر افتادن در زندان تشبیه کرد. او با وجود اینکه تحصیلاتش را در مؤسسه هنری معتبر کالیفرنیا گذرانده بود، هرگز نتوانست سبک خود را با سبک مورد علاقه دیزنی تطبیق دهد، چیزی که هنگام کار بر روی انیمیشن “روباه و سگ شکاری” در سال ۱۹۸۱ میلادی برای او روشن شد. برتون بعداً به یاد می آورد: “من نمیتوانستم آن روباه های چهار پا دیزنی را بکشم. فقط نمیتوانستم این کار را انجام دهم. من حتی نمیتوانستم سبک دیزنی را جعل کنم. سبک من شبیه قتل های جاده ای بود.” گزارشگر هالیوود در این باره می نویسد، او شعر خود را به عنوان یک برنامه ویژه تلویزیونی در دهه ۸۰ میلادی به استودیو فرستاد، اما دیزنی آن را رد کرد و گفت که با سبک معمول سازگار نیست. برتون دیزنی را ترک کرد تا پروژه های خود را دنبال کند. او طی این مدت چند فیلم جذاب از جمله “بیتل جوس” در سال ۱۹۸۸ میلادی، “بتمن” با بازی مایکل کیتون و جک نیکلسون در سال ۱۹۸۹ میلادی و “ادوارد دست قیچی” را در سال ۱۹۹۰ میلادی ساخت. در نهایت، تیم برتون پس از مدت کوتاهی به عنوان یک هنرمند مستقل شناخته شد، اگرچه او با انیماتور دیگری که تلاش میکرد تا به روش دیزنی پایبند باشد؛ یعنی هنری سیلیک همکاری میکرد. با توجه به اینکه برتون ثابت کرده بود که برند شخصیاش در گیشه به فروش می رسد، دیزنی ناگهان علاقهمند به سرمایهگذاری در آن داستان کوچک عجیب و غریب برتون شد که زمانی درباره اسکلتی که می خواهد بابانوئل باشد با آنها مطرح کرده بود. برتون شعر تحسین برانگیز خود را درباره کارکتر اسکلتی به نام «جک اسکلینگتون» با سیلیک به اشتراک گذاشت و سیلیک بلافاصله به کارگردانی انیمیشن علاقه نشان داد و آن را پذیرفت. «مایکل مک داول»، یکی از نویسندگان “بیتل جوس”، برای کار استخدام شد و بدین ترتیب تولید فیلم آغاز شد.
دیزنی فیلم را ساخت، اما از آن فاصله گرفت! دیزنی که در ابتدای دهه ۸۰ میلادی با شعر برتون در قالب یک برنامه ویژه تلویزیونی مخالفت کرده بود، اما با نزدیک شدن به پایان همان دهه، تسلیم شد. موفقیت های پی در پی و چشمگیر برتون منجر به تغییر عقیده دیزنی و عقد قرارداد شد. با این حال، پس از دیدن اولین تریلر، «مایکل آیزنر» -مدیرعامل وقت- گفت که “کابوس قبل از کریسمس” برای مخاطبان دیزنی مناسب نیست. تریلرها ویرایش شدند و فیلم با محتوایی مناسب برای استفاده بزرگسالان تنظیم شد. دیزنی دوست نداشت که برند دوستدار کودکش با نمایش این فیلم دهشتناک مخدوش شود. دیزنی این فیلم را به عنوان محصول استودیوی “تاچ استون پیکچرز” منتشر کرد، چون احتمال میداد که به برند دوستداشتنی اش برای کودکان و خانواده ها، صدمه میزند! پانزده سال بعد از اکران فیلم اما ناگهان، آنها برای اولین بار “کابوس قبل از کریسمس” را به عنوان محصولی از دیزنی معرفی کردند. جک اسکلینگتون، پادشاه هالووین به میکلی موس پیوست و با احترام، به خانواده کاراکترهای انیمیشنی دیزنی راه پیدا کرد.
آنها هنوز یک میکی را در آن پنهان کرده اند! هرچند دیزنی نمی خواست که همراهی خود را در ساخت فیلم کابوس قبل از کریسمس به طور علنی نشان دهد، اما با به تصویر کشیدن خانه یک موش در این فیلم به یک میکی پنهان ادای احترام می کرد. برای مثال، در حالی که هنگام صبح بچه های شهر کریسمس از خواب بیدار می شوند، می بینند که هدیههایشان بسیار ترسناکتر از حد معمول است. در اینجا خواهر و برادری را می توان دید که یکی لباس خواب میکی و دیگری لباس خواب دونالد اردکه از کارکترهای محبوب دیزنی به تن دارند. اینکه میکی موس را به شکلی نامحسوس در هر انیمیشن دیزنی قرار می دهند، برای چندین دهه تبدیل به یک سنت شده بود؛ هرچند این شرکت هرگز این موضوع را تأیید نکرد. این فیلم دو بار در سینماهای آمریکا اکران شد و در هر دو بار بنرهای تبلیغاتی فیلم را برای تماشای کودکان (با والدین) معرفی کرد و آن را بسیار تاریک و ترسناک برای کودکان معرفی کرد.
بیش از ۳ سال طول کشید تا ساخته شود! انیمیشن استاپ موشن ممکن است به اندازه CGI مدرن و با ظرافت به نظر نرسد، اما تلاشی که برای ساخت کابوس قبل از کریسمس انجام شد، رقیب هر کاری است که دیزنی در سالهای پس از آن با استفاده از تکنیکهای مدرن انجام داده است. فیلم با سرعت ۲۴ فریم در ثانیه فیلمبرداری شد، که به این معنی بود که شخصیت ها باید ۲۴ بار به ازای هر ثانیه از فیلم به طور دقیق در موقعیت خود قرار می گرفتند. یک هفته تمام طول کشید تا فقط یک دقیقه فیلم بسازند و کل فرآیند بیش از سه سال به طول انجامید. این فقط شامل تکان دادن یک مجسمه به سمت راست نبود. خود شخصیتها باید با دقت از هم جدا میشدند و برای هر فریم دوباره سرهم می شدند تا حالات چهره شان با آنچه روی صفحه اتفاق می افتاد مطابقت داشته باشد، و البته درست کردن جک و سالی با دقت و تمرکز ویژه ای انجام شده بود. پادشاه کدو تنبل بیش از ۴۰۰ سر قابل تعویض داشت، در حالی که عشق راگدال او با یک سری ماسک طراحی شده بود که تمام احساسات لازم را پوشش میداد.
اوگی سیاه چهره سخت ترین شخصیت برای طراحی بود! علیرغم اینکه طراحی اوگی سیاه چهره در فیلم “کابوس قبل از کریسمس”، یک گونی ساده پر از حشرات بود، اما در واقع سخت ترین و پیچیده ترین شخصیتی بود که خلق شد. کارگردان «هنری سیلیک» در مصاحبه ای بیان کرد که مشاور بصری «ریک هاینریش» چندین بار مجبور به مداخله در ساخت مجسمه اوگی شده است و البته ساخت صحنه مرگ او در فیلم هم بسیار دشوار بوده است، به طوری که در صحنه ای که اوگی متلاشی می شود و حشراتش همه جا میریزد؛ شامل چهار نما بود که ساخت هر کدام یک ماه کامل طول کشید. انیماتورها تنها افرادی نبودند که از اوگی سیاه چهره شکایت داشتند، بسیاری از بینندگان هم احساس کردند که این تصویر به طور شرورانه ای نژادپرستانه است. در دفاع از شخصیت اوگی، سیلیک اصرار داشت که اجرای صدا را در کارتونهای قدیمی بتی بوپ از “تاکسی کالووی” الگوبرداری کرده است. این استدلال بر این پایه مطرح می شود که دو خط دیالوگ مستقیماً از بتی بوپ برداشته شده است.
قبل از تکمیل فیلمنامه شروع به فیلمبرداری کردند! از آنجا که ماهیت ساخت استاپ موشن زمان بر است، بنابراین سیلیک و گروهش مشتاق بودند تا هر چه زودتر ساخت فیلم “کابوس قبل از کریسمس” را شروع کنند؛ حتی اگر فیلمنامه آن هنوز کامل نشده باشد. تولید این فیلم در سال ۱۹۹۱ میلادی و در سانفرانسیسکو آغاز شد، زمانی که سیلیک پشتوانهای جز بهترین آرزوهای برتون و چند آهنگ برای شروع کار نداشت. او اعتراف کرد: “ما سه آهنگ از دنی الفمن داشتیم، اما فیلمنامه واقعی نداشتیم، و باید شروع میکردیم زیرا بودجه بسیار کمی داشتیم و باید فیلم را به موقع تمام میکردیم. بنابراین ما با آهنگ “این چیست؟” شروع کردیم.” پس از اینکه «مایکل مک داول» بیمار شد و نتوانست فیلمنامه را کامل کند، در آن زمان «کارولین تامپسون» – نامزد الفمن- برای کمک به پیشبرد فیلمنامه دعوت به همکاری شد. سیلیک توانایی و مهارت تامپسون را در ترکیب قطعات آهنگها به هم و ساختن فیلم در قالب یک قطعه کامل میداند.
برتون و الفمن به خاطر صدای جک با هم درگیر شدند! تمام اعداد موزیکال «جک اسکلینگتون» در قطعه نهایی “کابوس قبل از کریسمس” توسط خود دنی الفمن خوانده شده است. چیزی که همه نمیدانند این است که رهبر سابق اوینگو-بوینگو تمام قطعات صحبت کردن پادشاه کدو تنبل را نیز ضبط کرده است. در حالی که او خوانندگی را همانطور که انتظار می رفت به بهترین نحو انجام داد، اما از آنجا که صداگذاری الفمن مطابق با استانداردهای سیلیک نبود؛ در نهایت مجبور شد تا سر این موضوع به سراغ برتون برود. وقتی این دو تصمیم گرفتند که «کریس ساراندون» برای ضبط مجدد صحنهها وارد گروه شود، احساسات الفمن جریحهدار شد. از سوی دیگر اختلاف نظر بر سر فیلمبرداری برای “بازگشت بتمن” هم باعث شد که او از بازی در فیلم بعدی برتون، “اد وود” امتناع کند. زمانی که از اعتبار شخصیت جک اسکلینگتون در فیلم کابوس قبل از کریسمس صحبت میشود، هرگز نباید سهم الفمن در آن دست کم گرفته شود. این آهنگساز مشهور در نقش بارل، کوچکترین طرفدار ریز نقش اوگی سیاه چهره و همچنین دلقک با آن چهره اشک آلودش سخن گفت. در نهایت، برای الفمن صرفاً صداپیشگی در فیلم کافی نبود، او انیماتورها را مجبور کرد تا یک نسخه کوچک شده از سر او بسازند و آن را در داخل یک ویولن سل پنهان کنند.
قرار بود برتون فیلم کوتاه خودش را داشته باشد! وقتی صحبت از سرهای بریده در قسمت کوتاهی از فیلم تیم برتون شد، قرار بود که اسکیت بازی سه خون آشام به شکل هاکی روی یخ بر روی دریاچه ای یخ زده به تصویر کشیده شود، در حالی که در آخرین لحظه توپ آنها به جک او لنترن تغییر شکل می یابد. گمانه زنی هایی وجود دارد که دیزنی گنجاندن سر یکی از کارکترهای قدیمی خود را در این صحنه زیاده روی توصیف کرده و خواستار تغییر این رویه شده است و برای حذف آن به سیلیک دلگرم بوده است. در نهایت، داستان اصلی هنگامی منتشر شد که صحنه هایی از آن به دلائلی حذف شده بودند. سیلیک در این خصوص روایت میکند که بخشهای دیگری از این فیلم نیز در نسخه نهایی برش خورده و حذف شده اند یا تغییر داده شده اند، از جمله تلاش جک برای کشف معنای کریسمس از طریق یکسری آزمایشهای علمی، که تعدادی از مؤلفه های بصری را حذف کردند و همینطور رقص اوگی سیاه چهره که برای تنظیم زمان فیلم به علت طولانی بودنش حذف شد.
در نسخه های اولیه اوگی سیاه چهره دکتر فینکلشتاین بود! شاید برترین، مهمترین و جذابترین سکانسی که از فیلم حذف شد، برداشتی بود که در آن جک، سالی را از چنگال اوگی سیاه چهره نجات میدهد که «استوری بورد» در مورد آن توضیح داده است. وقتی گونی اوگی سیاه چهره باز میشود، فقط کرمها و عنکبوتها نیستند که بیرون میریزند، دکتر فینکلشتاین نیز در آنجا حضور دارد. دلیل او برای ربودن سالی، حسادت محض است، زیرا او را از “تکههای گوشت و تکههای پارچه” خلق کرد، اما او جک را انتخاب کرد. فینکلشتاین سرکش در مورد کارش به جک میگوید که میخواسته به سالی درس خوبی بدهد.
وینسنت پرایس قرار بود صداپیشگی بابانوئل را بر عهده بگیرد! برتون از سنین جوانی از طرفداران وینسنت پرایس و حرفه اش بود، او به دنبال قهرمان خود رفت و توانست او را متقاعد سازد تا با وی همکاری کند. این همکاری در سال ۱۹۸۲ آغاز شد. بله، پسری کوتاه قد با ذهنی آشفته و ظاهری معمولی که در حومه شهر زندگی میکرده، بزرگترین آرزویش این بوده است که دقیقاً شبیه «وینسنت پرایس» باشد. وینسنت پرایس بازیگر آمریکایی بود که بیشتر به علت صدای نافذ و بازی در فیلم های ترسناک شناخته شده است. به دلیل علاقه زیاد تیم برتون، کارگردان مشهور هالیوود به او، انیمیشنی به نام وینسنت ساخته شده که وظیفه روایت داستان را هم خود وینسنت پرایس بر عهده داشت. این دو هنرمند یک بار دیگر در دهه ۱۹۹۰ ادوارد دست قیچی را با هم کار کردند، که در آن شخصیت اصلی نمایش کارکتر ترسناکی به عنوان یک مخترع بود. پس از مرگ همسر پرایس سومین همکاری آنها لغو شد.
سیلیک فاش کرد که پرایس تنها برای ضبط بخشهایی از فیلم که شامل مونولوگهای آغازین و پایانی فیلم بود که به استودیو رفت؛ چراکه این بازیگر کهنهکار پس از از دست دادن همسرش مأیوس و افسرده شده بود و آنها مجبور شدند تا برای او جایگزینی در نظر بگیرند. برتون و سیلیک با «دان آمچه» مذاکره کردند، اما او برای صداپیشگی بابانوئل بسیار “بدخلق” تلقی شد. «جیمز ارل جونز» با «الفمن» در این باره گفتگوهایی داشتند که به دعوا ختم شد. در پایان، کار این بخش به «اد آیوری» که فرد معروفی نبود و نسبتاً هم بدون تجربه بود؛ سپرده شد.
صدای پاتریک استوارت هم حذف شد! پاتریک استوارت بزرگترین بازیگری بود که صدایش از نسخه نهایی فیلم حذف شد. او از همان اوایل ساخت فیلم “کابوس قبل از کریسمس” قرار بود تا شعر اصلی برتون را روایت کند. هدف این بود که اشعار برتون در طول فیلم به طور ممتد خوانده شوند و لحن خارق العاده استوارت این بازیگر انگلیسی برای این کار بی نظیر ارزیابی شده بود. بازخوانی قطعه اصلی برتون به طور کامل توسط این اسطوره افسانه ای ضبط شد، اگرچه متأسفانه با تکمیل فیلمنامه و تغییر شکل فیلم؛ صدای استورات فقط به مونولوگهای آغازین و پایانی محدود شد. در نهایت، تصمیم بر این شد تا آن شعر توسط صدا پیشه نقش بابانوئل- اد ایوری- بازخوانی شود و نسخه استوارت در اتاق برش از موسیقی متن رسماً حذف شد.
کریستوفر لی این شعر را ضبط کرده است! یکی دیگر از قهرمانان برتون برای ضبط شعر اصلی او در فیلم “کابوس قبل از کریسمس” وارد کار شد، «کریستوفر لی» بازیگر، نویسنده و خواننده انگلستانی بود. او ضبط صدا را بر عهده داشت. این دو هنرمند به سرعت با یکدیگر دوست شدند و و قبل از اینکه لی در سال ۲۰۱۵ میلادی در سن ۹۳ سالگی از دنیا برود، توانستند روی تعدادی پروژه زنده و انیمیشن کار کنند. برتون گفت: “کریستوفر در تمام زندگی من الهام بخش بزرگی برای من بوده است. من بسیار مفتخرم و خوشحالم که در پنج فیلم با او همکاری داشتم.” او اسطورهای بی نظیر بود که در نوع خودش همانندی نخواهد داشت، مانند یک افسانه واقعی! من خوش شانس بودم که او را دوست خطاب کرده ام.
در ادامه جک صاحب فرزندان اسکلتی شد! در برش پایانی فیلم، جک و بابانوئل پیر یکدیگر را ملاقات می کنند. آن دو بر فراز شهر هالووین پرواز میکنند و هدیه های بی همتایی را به ساکنان شهر می دهند. هرچند همیشه صحنه های آخر با نمایش برف تمام میشود، اما در اینجا از بارش برف استفاده نشده است. بابانوئل فاش میکند که سالها پس از گذشتن از آن تعطیلات فاجعه بار به دیدار دوست قدیمی اش جک رفته و او را با تعدادی کودک علاقمند به موسیقی که در اطرافش بوده اند، دیده است. بابانوئل به یاد می آورد: “و اگرچه در آن کریسمس همه چیز از کنترل خارج شد، من هنوز به آن مرد اسکلتی علاقه دارم. سالها بعد به ملاقات جک پیر که هنوز کاملاً لاغر به نظر می رسید، با چهار یا پنج کودک اسکلتی در دست، و آهنگهای کوتاه عجیب و غریبی را که در باند زیلوفون خود می نواخت؛ رفتم.”
برتون ایده ساخت قسمتهای جدید را رد کرد! پخش شایعات متعدد درباره ساخت قسمتهای جدید “کابوس قبل از کریسمس” چیز جدیدی نیست. هر بار که یکی از بازیگران یا عوامل فیلم درباره ایده ساخت قسمت دوم صحبت می کنند، پخش شایعات گسترش بیشتری پیدا میکند؛ اما تاکنون نتیجه ای حاصل نشده است. با این حال، یکی از شایعاتی که درست از آب در آمد این بود که دیزنی در اواخر دهه ۹۰ به فکر ساخت دومین قسمت از فیلم “کابوس قبل از کریسمس” بود، اگرچه آنها اصرار داشتند که این بار با CGI رندر کار انجام شود. این در حالی بود که سیلیک همیشه تأکید کرده است که دنباله فیلم باید استاپ موشن باشد، برتون به مراتب کمتر پذیرای این ایده بوده و هست. او در این باره گفت که من همیشه در برابر ساخت قسمتهای بعدی یا چیزهایی از این دست بسیار مقاومت کرده ام و مخالف آن هستم- میدانید، فقط به این دلیل که احساس میکردم فیلم خلوصی دارد… حفظ آن نوع خلوص مهم است.»
سیلیک در فیلم های بعدی از جک اسکلینگتون استفاده کرد! این واقعیت که برتون قصد نداشت قسمت دوم کابوس قبل از کریسمس را بسازد، اما نظر او سیلیک را از بازگشت دوباره به آن منصرف نکرد. او در سال ۱۹۹۶ میلادی “جیمز و هلو غول پیکر” را ساخت و استاپ موشن رمان “کورالین” نیل گیمن را در سال ۲۰۰۹ میلادی بیرون آورد – داستان بورتونسک درباره وضعیت کودکی است که دریچه ای به یک دنیای موازی شوم کشف می کند. دنیایی که در خانه جدیدش پنهان شده است. این فیلم یادآور انیمیشن “کابوس قبل از کریسمس” بود و از جهات مختلف خاطره آن را در یادها زنده میکرد، افرادی که چشمانی تیزبین داشتند، میتوانستند مرجع مستقیم این صحنه ها را تشخیص دهند. در حالی که مادر کورالین روی یک کاسه تخم میشکند، جمجمه پوزخند جک در داخل یکی از زردههایی که چکه میکند، دیده میشود – یک چشمک زدن به پادشاه کدو تنبل!
در حال حاضر (نوعی) یک نتیجه … و یک پیش درآمد وجود دارد! در اواسط دهه اول قرن ۲۱ میلادی، کپکام یک بازی ویدیویی به نام انتقام اوگی تولید و منتشر کرد که بعد از “وقایع فیلم کابوس قبل از کریسمس” اتفاق میافتد. جک دوباره از زندگیاش خسته میشود، در حالی که اوگی توسط سه نفر از طرفدارانش به هم دوخته میشود و کیسه کرباسی تصمیم میگیرد که او میخواهد پادشاه همه تعطیلات باشد، نه فقط هالووین! بازی تقریباً مشابه فیلم به پایان می رسد، اوگی دوباره شکست خورده و جک بار دیگر به نام واقعی خود یعنی هالووین اختصاص داده میشود. (هیچ کس نگفت که این یک داستان عالی بود.)
و یک پیش درآمد بازی ویدیویی نیز وجود دارد. پادشاه کدو تنبل که همزمان با انتقام اوگی اکران شد، در واقع شکاف های بزرگ در تداوم فیلم را توضیح می دهد. درگیری و حسادت بین جک و اوگی و همچنین، اینکه چرا اوگی باید در خانه ای زیرزمینی زندگی کند، بررسی میشود. هشدار اسپویلر به این دلیل است که او یک بار دیگر در مبارزه با جک شکست می خورد.
تدوین و ترجمه: فاطمه مهسا کارآموزیان