دکتر سعید رجائی خراسانی / بازخوانی تاریخ
آبتاب– این مقاله برگرفته از مصاحبه جام جم آنلاین با زنده یاد دکتر سعید رجائی خراسانی به تاریخ ۲ آذرماه ۱۳۸۱ می باشد که شرح آن چنین است: سعید رجایی خراسانی که اکنون دوران بازنشستگی خود را سپری می کند و جز تدریس در دانشگاه، عملاً دلمشغولی دیگری ندارد، چند سال نماینده ایران در سازمان […]
آبتاب– این مقاله برگرفته از مصاحبه جام جم آنلاین با زنده یاد دکتر سعید رجائی خراسانی به تاریخ ۲ آذرماه ۱۳۸۱ می باشد که شرح آن چنین است:
سعید رجایی خراسانی که اکنون دوران بازنشستگی خود را سپری می کند و جز تدریس در دانشگاه، عملاً دلمشغولی دیگری ندارد، چند سال نماینده ایران در سازمان ملل بود. وی همچنین نماینده و رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس بوده است. مواضع او طی سالهای اخیر، همیشه بحث انگیز بوده، به خصوص استدلال های او درباره روابط با برخی کشورها از سوی برخی محافل چندان جدی ارزیابی نشده است.
-مراجعه به سوابق من، دست کم در روزنامه ها ثابت می کند که این طور نیست.
-این ربطی به آمریکا نداشت. ممکن است افراد در یک موضع بخصوص با آمریکا همداستان باشند و در ۱۰موضع دیگر کاملاً نظرات متعارض با آمریکا داشته باشند. نکته این است که مواضع ما ممکن است در برخی مقاطع با آمریکا یکسان باشد، اما این به معنای خاصی نیست.
-مثلاً، افغانستان که موضع ما با آمریکا در برخی مقاطع در خصوص آن یکسان بود.
-شما فرض کنید که ما لانه جاسوسی اآمریکا را نگرفته بودیم و سفارت انگلیس یا فرانسه را گرفته بودیم. گرفتن سفارتخانه ها از نظر حقوق بین الملل کار درستی است؟
-خوب، پس من این نقل قول را بیان نمی کنم.
-اگر این مقاله را دارید به من نشان بدهید؛ چون من به حرفهای شما نمی توانم استناد کنم.
-البته من نامه ای به بعضی مسوولان کشور درباره رابطه با آمریکا نوشته ام و دلایل خود را در این باره گفته ام.
-اوف، چه جور! یک کارشناس سیاسی لازم نیست مثل یک روزنامه نگار فکر کند. اصلاً شما بیایید راجع به مساله دیگری فکر کنید. فکر کنید که چرا ما با بقیه کشورها باید رابطه داشته باشیم؛ چرا با فرانسه، بلژیک، ژاپن و هند رابطه داریم. این چراها را کنار یکدیگر بگذارید بعد بگویید که آمریکا هیچیک از مشخصات اینها را ندارد.
-آمریکا بزرگترین کشور دنیا از نظر قدرت نظامی و اقتصادی و دانشگاهی و اجتماعی و آزادی های سیاسی است.
-اگر فکر می کنید با این آمریکا نباید رابطه داشته باشیم، مغزتان درست کار نمی کند. واقعاً برای شما ماداگاسکار بهتر است یا آمریکا؛ لیبی بهتر است یا امریکا؟
پس چرا ما باید به این رابطه اطمینان کنیم؟
-اصلاً در روابط با یک کشور ما چه کار داریم که رئیس جمهورش نماز شب می خواند یا نه؟
-ما اگر با آمریکا رابطه داشته باشیم، مجبور نیستیم برای گرفتن ویزای آمریکا، ۱۵روز در سوئیس باشیم. ما اگر با آمریکا رابطه نداشته باشیم ، آمریکا چون عضو دایمی شورای امنیت است، در مسائلی که ما منافع خاص داریم با ما مخالفت نمی کند.
-آمریکا برای خودش کار انجام می دهد. لازم نیست که برای ما کار انجام بدهد.
-نه ، ببینید. آن کاری که او انجام می دهد، لزوماً به ضرر خودش نیست. یک عضو دایمی شورای امنیت یک وظیفه بین المللی هم دارد نه این که چون شما خوب آواز می خوانید یا پسر خوبی هستید، چیزی را وتو کند.
-شما روزنامه نگارها. تا روزنامه نگارها درست فکر نکنند، اطلاعات درست به مردم نمی دهند. البته شماها که سخنگوی مردم نیستید. بروید یک آماری بگیرید، بعد تشریف بیاورید اینجا. سوال من چیز دیگری بود.
-لازم نیست هیچ کدام پیشقدم شوند. هر کدام طبق منافع خودشان بیایند جلو. اگر ما احتیاج داریم، ما می رویم جلو؛ هر جا آنها احتیاج دارند، آنها بیایند جلو. در زمان کلینتون، در زمان ریگان بارها گفته اند ما آماده مذاکره ایم، ولی ما نپذیرفتیم.
-بعضی تحریم ها را شکسته اند.
-اموالتان آزاد است. البته برخی از اموالتان را دیگر به شما نمی دهند. می دانید چرا؛ برای این که موتور هواپیمای اف ۱۸است. اموالتان آنهاست.
-برای این که به هیچ کس نمی دهند. کشورشان است. تصمیم گرفته اند که اقلام استراتژیک را به ما ندهند.
-خریده اید. ولی تحویل نگرفته اید. شما کارهای اشتباه زیاد کرده اید. شما هواپیمای اف ۱۸را از فرودگاه مهرآباد به آمریکا برگرداندید.
-شما یعنی ایران.
-چرا، ولی یک جناح بخصوصی که الان موضع ضدآمریکایی را یدک می کشد، طرفدار برگرداندن هواپیماهای اف ۱۸ از فرودگاه مهرآباد به آمریکا بود. آدم عاقل که یک چنین کاری را نمی کند.
-من همیشه گفته ام که آمریکا به عراق حمله نمی کند و معتقدم به جمهوری اسلامی ایران نیز حتماً حمله نمی کند.
-برای این که منافعش اقتضا نمی کند. من اگر در آمریکا مسوول بودم، با جمع بندی ای که از منافع ملی آمریکا دارم، به عراق حمله نمی کردم. اصلاً به عراق حمله کنم که چی؛ با امکانات مردم آمریکا بلند شوم و بروم به عراق حمله کنم که می خواهم در آنجا دمکراسی برقرار کنم؛ تازه اگر من حمله کنم و دمکراسی برقرار کنم، از کجا معلوم بعدش این دمکراسی بماند؛ بهترین کار این است که وضع سیاسی مردم عراق را به دست مردم عراق بسپارند. موضع بوش در ظرف یکی دو ماهه گذشته خیلی عوض شده است اولین حرفی که او می زد، این بود که آمریکا به عراق حمله کند و صدام حسین را بردارد اما بعداً مساله را به گردن شورای امنیت انداخت. شورای امنیت هم به این که عراق آمار سلاحهای کشتار جمعی اش را ارائه کند و آنها را از بین ببرد، رضایت داده است . آمریکایی ها دیدند الان منافع ملی شان، این گونه بهتر تأمین می شود.