آبتاب– مرتضی رجائی خراسانی- این گزارش، تحلیلی بر پایه مستندات این کتاب می باشد. قبل از هر چیز باید یادآور شد که مؤلف این کتاب پژوهشگری است که به مدت ۳۵ سال به طور مکرر به عربستان سعودی سفر کرده و خود نیز در یک خانواده مذهبی در شهر «ماتادور» تگزاس بزرگ شده است. در ابتدا برای وی بررسی صلح اعراب و اسرائیل، جنگ ایران و عراق، قیمت گذاری و فروش نفت مهم بوده است، اما حین کار مردم عربستان نیز برایش بسیار مهم شده اند؛ بطوریکه وی توجه خود را به وضعیت اجتماعی عربستان سعودی نیز معطوف می دارد. هدف این کتاب کنار زدن پوسته های «سنت» و «عقاید» از کالبد جامعه «عربستان سعودی» و تشریح نحوه عملکرد جامعه – تفکر و زندگی مردم سعودی- و آینده ای که ممکن است برای آنها رقم زده شود؛ میباشد. این پژوهشگر به طور خاص در این کتاب به بررسی شکنندگی رژیم حاکم و شکل گیری خطوط گسست در این جامعه می پردازد. از آنجا که سعودی های زیادی با گرایشها و دیدگاههای بسیار متفاوت مؤلف را در امر تحقیق همراهی کرده اند، لذا این تألیف در نوع خودش اثری بی نظیر است. خانم «کارن الیوت هاوس» جایزه پولیتزر را کسب کرده است.
کتاب درباره عربستان بر زندگی مردم سعودی و نحوه شکل گیری و سرکوب شدن آنان توسط «سنتها» و «مقامات» – از شخصیت های مذهبی و ریش سفیدهای طوایف گرفته تا شاهزاده های حاکم- تمرکز دارد. تار تنیده شده از «سنتهای عربی» و «قوانین وهابی» به این معنی است که نه زنان آزادند و نه مردان! هر دو جنس در چارچوب انتظارات اجتماعی اسیر هستند. در نتیجه، ابتکار فردی و مخاطره پذیری در میان آنها وجود ندارد. کارن الیوت هاوس می گوید: “عربستان جامعه پیچیده ای است که سعودیها همیشه در حال عبور از پیچ و خم های آن لا به لای دیوارهای بلند «قوانین»، «محدودیتهای دولتی» و «سنتهای فرهنگی» میباشند. تنها تعداد بسیار کمی از سعودیها نیرو و جسارت کاوش یا اعتماد بنفس لازم برای ترک این دخمه پر پیچ و خم را دارند؛ اما در سالهای اخیر اطلاعات سرازیر شده از اینترنت و تقاضای رو به رشد جوانان در جامعه پیچیده عربستان گسترش یافته و بنیان دیوارهای سلطنت آل سعود را به خطر انداخته است.”
وی در ادامه می افزاید: “در بهار عربی سال ۲۰۱۱ میلادی، بسیاری از رژیم های عربی در خارج از عربستان سعودی که در گذشته با ثبات تصور می شدند، به آشوب کشیده شدند. در حالی که سقوط دیکتاتورهای عربی توجه جهان را به خود جلب کرده بود، رویدادهای پادشاهی بحران زده «بحرین» مورد توجه «آل سعود» بود. از نظر «آل سعود» دیکتاتورهای عربی میآیند و می روند، اما سلسله های سلطنتی «مقدس» هستند. سلاطین، محبوب مردم و خداوند میباشند؛ که البته آنها نیز متقابلاً در خدمت آنها میباشند. «بحرین» آینه ای بود که این افسانه عربی در آن شکسته شد. «آل سعود» وحشت زده از اینکه مبادا به زمین افتادن یک مهره سلطنتی کوچک آنها را نیز در معرض خطر قرار دهد، اقدام به اعزام سرباز کردند تا دوست سلطنتی خود را از غرق شدن نجات دهند. این پادشاهی ها فعلا دوام آورده اند.”
باید گفت که حدود هشتاد سال، سلسله ای از شاهزاده های «آل سعود» بر میله تعادلی قدرت گام نهاده و با مهارت اختیار مردم خود را که عمیقا طبقه بندی شدهاند و به طور فزایندهای نا امید و بی اعتماد می باشند، را در دست گرفته اند. آل سعود با ذکاوت تمام از دو دستگی ها بهره گرفته و با خرج خروارها از پول نفت و از همه مهمتر سوءاستفاده از عنوان «دین» در برآورده کردن نیازهای سیاسی خاندانشان به سلطه خود استمرار بخشیده اند. خانواده حاکم هرگز قول «دموکراسی» نداده و هنوز هم نمی دهد. آنها حتی خود را برای انتخابات ساختگی برای مشروع نشان دادن حکومت، همانند بسیاری از رژیم های عربی دیگر به زحمت نمی اندازند. از نظر «آل سعود»، آنها سرمایه ای قدرتمندتر از جعبه آراء دارند و آن «الله» است. پادشاهان سعودی خود را به عنوان نگهبان دو مسجد مقدس معرفی کرده است و با این عنوان سعی دارند رهبری روحانی جهان اسلام را به خود نسبت دهد. لازم به ذکر است که منظور نویسنده از دین همان وهابیتی است که آل سعود به آن پناه برده است. باید بدانیم که آل سعود بر پایه قدرت عشیره ای و با تکیه به آمریکا و انگلیس حیات خود را حفظ کرده است، به طوری که «کارن الیوت هاوس» نگهبان عربستان سعودی را ایالات متحده آمریکا می داند و به آن لقب «عمو سام» می دهد. شکستن طلسم سلطنت آل سعود و سرنگونی پادشاهی با از دست دادن نفت و مشروعیت مذهبی تحلیلی بر کتاب درباره عربستان توسط مرتضی رجائی خراسانی، پژوهشگر علوم سیاسی و مترجم کتاب درباره عربستان تألیف کارن الیوت هاوس این گزارش، تحلیلی بر پایه مستندات این کتاب می باشد. قبل از هر چیز باید یادآور شد که مؤلف این کتاب پژوهشگری است که به مدت ۳۵ سال به طور مکرر به عربستان سعودی سفر کرده و خود نیز در یک خانواده مذهبی در شهر ماتادور تگزاس بزرگ شده است. در ابتدا برای وی بررسی صلح اعراب و اسرائیل، جنگ ایران و عراق، قیمت گذاری و فروش نفت مهم بوده است، اما حین کار مردم عربستان نیز برایش بسیار مهم شده اند؛ بطوریکه وی توجه خود را به وضعیت اجتماعی عربستان سعودی نیز معطوف می دارد. هدف این کتاب کنار زدن پوسته های سنت و عقاید از کالبد جامعه عربستان سعودی و تشریح نحوه عملکرد جامعه – تفکر و زندگی مردم سعودی- و آینده ای که ممکن است برای آنها رقم زده شود؛ میباشد. این پژوهشگر به طور خاص در این کتاب به بررسی شکنندگی رژیم حاکم و شکل گیری خطوط گسست در این جامعه می پردازد. از آنجا که سعودی های زیادی با گرایشها و دیدگاههای بسیار متفاوت مؤلف را در امر تحقیق همراهی کرده اند، لذا این تألیف در نوع خودش اثری بی نظیر است. خانم کارن الیوت هاوس جایزه پولیتزر را کسب کرده است. کتاب درباره عربستان بر زندگی مردم سعودی و نحوه شکل گیری و سرکوب شدن آنان توسط سنتها و مقامات – از شخصیتهای مذهبی و ریش سفیدهای طوایف گرفته تا شاهزاده های حاکم- تمرکز دارد. تار تنیده شده از سنتهای عربی و قوانین وهابی به این معنی است که نه زنان آزادند و نه مردان! هر دو جنس در چارچوب انتظارات اجتماعی اسیر هستند. در نتیجه، ابتکار فردی و مخاطره پذیری در میان آنها وجود ندارد. کارن الیوت هاوس می گوید: “عربستان جامعه پیچیده ای است که سعودی ها همیشه در حال عبور از پیچ و خم های آن از دیوارهای بلند قوانین، محدودیتهای دولتی و سنتهای فرهنگی میباشند. تنها تعداد بسیار کمی از سعودی ها نیرو و جسارت کاوش یا اعتماد بنفس لازم برای ترک این دخمه پر پیچ و خم را دارند؛ اما در سالهای اخیر اطلاعات سرازیر شده از اینترنت و تقاضای رو به رشد جوانان در جامعه پیچیده عربستان گسترش یافته و بنیان دیوارهای سلطنت آل سعود را به خطر انداخته است.” وی در ادامه می افزاید: “در بهار عربی سال ۲۰۱۱ میلادی، بسیاری از رژیمهای عربی در خارج از عربستان سعودی که در گذشته با ثبات تصور می شدند، به آشوب کشیده شدند. در حالی که سقوط دیکتاتورهای عربی توجه جهان را به خود جلب کرده بود، رویدادهای پادشاهی بحران زده بحرین مورد توجه آل سعود بود. از نظر آل سعود دیکتاتورهای عربی می آیند و می روند، اما سلسله های سلطنتی مقدس هستند. سلاطین، محبوب مردم و خداوند میباشند؛ که البته آنها نیز متقابلاً در خدمت آنها میباشند. بحرین آینه ای بود که این افسانه عربی در آن شکسته شد. آل سعود وحشت زده از اینکه مبادا به زمین افتادن یک مهره سلطنتی کوچک آنها را نیز در معرض خطر قرار دهد، اقدام به اعزام سرباز کردند تا دوست سلطنتی خود را از غرق شدن نجات دهند. این پادشاهی ها فعال دوام آورده اند.” باید گفت که حدود هشتاد سال، سلسله ای از شاهزاده های آل سعود بر میله تعادلی قدرت گام نهاده و با مهارت اختیار مردم خود را که عمیقا طبقه بندی شدهاند و به طور فزایندهای نا امید و بی اعتماد می باشند، را در دست گرفته اند. آل سعود با ذکاوت تمام از دو دستگی ها بهره گرفته و با خرج خروارها از پول نفت و از همه مهمتر سوء استفاده از عنوان دین در برآورده کردن نیازهای سیاسی خاندانشان به سلطه خود استمرار بخشیده اند. خانواده حاکم هرگز قول دموکراسی نداده و هنوز هم نمیدهد. آنها حتی خود را برای انتخابات ساختگی برای مشروع نشان دادن حکومت، همانند بسیاری از رژیمهای عربی دیگر به زحمت نمی اندازند. از نظر آل سعود، آنها سرمایه ای قدرتمندتر از جعبه آراء دارند. پادشاهان سعودی خود را به عنوان نگهبان دو مسجد مقدس معرفی کرده اند و با این عنوان سعی دارند رهبری روحانی جهان اسلام را به خود نسبت دهد. لازم به ذکر است که منظور نویسنده از دین همان وهابیتی است که آل سعود به آن پناه برده است. باید بدانیم که آل سعود بر پایه قدرت عشیره ای و با تکیه به آمریکا و انگلیس حیات خود را حفظ کرده است، به طوری که کارن الیوت هاوس نگهبان عربستان سعودی را ایالات متحده آمریکا می داند و به آن لقب عمو سام میدهد. امور مذهبی در عربستان طبق پروتکل تشکیل دولت سعودی به محمد بن عبدالوهاب و عشیره وی سپرده شده است. حکومت عربستان سعودی یک سلطنت مطلق و البته، آخرین حکومت از این نوع بر روی زمین میباشد. مراکز قدرت همگی در دست شاهزاده ها هستند. پادشاه، رهبران مذهبی ارشد را منصوب میکند. او قضات و تمام ۱۵۰ عضو مجلس را انتخاب میکند. اقوامش مالک رسانه های خبری میباشند. هر گونه تشکیلات اجتماعی یا مدنی که بتواند شهروندان را سازماندهی کند، ممنوع است. خانواده سلطنتی ثروت نفتی پادشاهی را در اختیار دارد، که برای شهروندان منبع یارانه و مایه فرمانبرداری از حکومت است و برای خانواده سلطنتی منبع ثروت و مایه استحکام پادشاهی میباشد. ثروت این خانواده همانند سیاستهای داخلی آن از دید مردم پوشیده میباشد که این امر خشم عموم را برانگیخته است و مهارت فرمانروایی آل سعود را برای حل چالشهای داخلی و خارجی روز به روز ناکارآمدتر جلوه میدهد. حال این سؤال مطرح است که چگونه خانواده سلطنتی آل سعود که در حال حاضر متشکل از هفت هزار شاهزاده- شامل نوه، نتیجه و نبیره ذکور از نسل مؤسس سلسله است- با وجود رهبران سالمند و ضعیف توانسته قدرت مطلق را در طوفان تغییرات از جانب جهان خارج و فشارهای جوشان از سوی جمعیت جوان حفظ کند؟ یک پاسخ وجود دارد و آن مهارت آل سعود در بکارگیری استراتژی پدر مؤسس، که عبارت بود از: “تفرقه بینداز و حکومت کن”، از زمان قبایل صحرانشین گرفته تا دوران مدرن که در آن گروههای اجتماعی و متحدان خارجی تحت نفوذ در می آیند، است. همچنین، استفاده هوشمندانه این خانواده از پول است، چه سکه های طلای محدود موجود در صندوقچه های کوچک و قابل حمل مؤسس سلسه باشد و یا میلیاردها دلار درآمد نفت امروزی برای خریدن وفاداری یا فرمانبرداری مردم باشد و در نهایت، نقش فراگیر و گاهی غمانگیز سوءاستفاده از دین است که به طور غیر قابل تفکیکی توصیه به تسلیم در برابر خدا و آل سعود میکند. در حال حاضر، رخوت جامعه سعودی را فرا گرفته است، اما آنچه که مسلم است؛ امروزه هیچ چیز نمیتواند چشم نسل جدید سعودی را به فسادی که در حال از بین بردن پایه های جامعه میباشد و آینده خود و فرزندانشان را به خطر انداخته است، ببندد. اسلامی که تبلیغ میشود، اجرا نمیشود. وعده اشتغال بیشتر محقق نمیشود. فساد شایع است و تقریبا هر سعودی در تار انواع مساعدتها و رشوههای ریز و درشت اسیر میباشد، به طوری که دریافت کننده نیز خود احساس آلوده بودن و انزجار می کند. قدرتمند و ضعیف هر دو سعی می کنند به هر چه گیرشان می آید، چنگ بزنند. جامعه ای که قرار است سختگیرانه با قوانین شریعت اداره شود، به طور روزافزونی تبدیل به جامعه ای بی قانون شده است که در آن قانون هر آن چیزی است که پادشاه یا یکی از قضات او بگوید- یا هرچه مردم بتوانند یواشکی انجام دهند. سعودیها همه این چیزها را می دانند. جوانان سعودی از بی کفایتی دولت و فساد سلطنتی آگاهند و همینطور می دانند که ۴۰ درصد سعودی ها در فقر زندگی می کنند و ۶۰ درصد از عهده مخارج مسکن بر نمی آیند. آنها میدانند که ۴۰ درصد جوانان بین ۲۰ تا ۲۴ سال بیکار هستند- دقیقاً در سنی که همه قصد ازدواج دارند- البته اگر از عهده مخارج برآیند. آنها می دانند که ۹۰ درصد همه شاغلین بخش خصوصی اقتصاد، کارگران خارجی هستند که کارفرمایان آنها معمولاً از شاهزاده ها میباشند و بخاطر ارزان بودن دستمزد از آنها بهره میگیرند. سعودی ها با تحصیلات کم و معمولاً تنبل، ترجیح میدهند بیکار بنشینند و به بهای اندک تن به کارهای پست ندهند. تعداد زیادی از مردم سعودی نیز وجود دارند که میتوانند کار کنند و نمیکنند، حتی زنان تحصیل کرده سعودی که میخواهند کار کنند، و معمولاً نمیتوانند. متأسفانه، زنان سعودی خانه نشین، اسیر و نا امید هستند. سعودیها و به خصوص زنان و جوانان به طور چشمگیری از تاکتیکهای غیر اسلامی به کار گرفته شده برای به قفس انداختن آنها آگاه شده اند و مصمم هستند که تغییر ایجاد کنند تا به آزادی و عزت نفس برای هر سعودی دست یابند. کارن الیوت هاوس، ایران هراسی آل سعود را اینگونه توصیف می کند که در دهه گذشته موج نفوذ ایران در منطقه افزایش داشته است؛ به ویژه در چند سال گذشته و این امر از اعتبار ایالات متحده در خاورمیانه کاسته است. ارتباط امنیتی به شدت پیچیده نفتی میان ایالت متحده و عربستان سعودی حتی پس از به پایین کشیدن حسنی مبارک توسط آمریکا نیز ادامه دارد. علاوه بر این، معضل ظهور و گسترش تروریسم در سرتاسر منطقه که در سی سال گذشته توسط خود عربستان سعودی پرورانده شده اند، شدت یافته است. از زمان حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ ،رژیم عربستان با یک معضل جدی بر اثر پشتیبانی از افراطیون مذهبی مواجه شد. یکی دیگر از معضلات عربستان سعودی در فلسطین به معرض نمایش گذاشته میشود. دیپلماسی ایران در طول دهه گذشته از تهران یک قهرمان که به طور گسترده آرمان فلسطین را درک می کند، ساخته است و نه از ریاض! بیشتر ایران به عنوان مدافع فلسطین شناخته می شود، پس برای حکومت سعودی سخت است که به درخواستهای محافظ خود ایالات متحده آمریکا در قبال سازش فلسطین با اسرائیل تن بدهد. در مورد این موضوع مانند موارد دیگر، سیاست خارجی رژیم در قبال حقوق فلسطینی ها در برابر منافع آل سعود بسیار کمرنگ است. از آنجا که آل سعود می خواهد خود را به عنوان رهبر مسلمانان و مدافع وفادار آنها جهت مشروعیت بخشیدن به حکومتش نشان دهند، حفظ این وضعیت در رقابت با انقلابیون واقعی و با شهامت در ایران و ناراحت کننده تر بدون داشتن حمایت ایالات متحده آمریکا چالشی غیر قابل عبور برای رژیم سعودی ایجاد کرده است. لازم است بدانیم که تنها دو قدرت بزرگ برای بقاء عربستان سعودی حائز اهمیت هستند: ایران و ایالات متحده آمریکا. عربستان سعودی از ایران می ترسد و ایران را هم به دلائل سیاسی و هم مذهبی بزرگترین تهدید خود می بیند. بسیاری از سعودی ها فکر می کنند که هدف ایران اشغال دو مکان مقدس اسلام و اعلام دولت شیعه در مناطق نفت خیز استانهای شرقی عربستان سعودی است که همجوار خلیج نشین های امارات متحده عربی و بحرین است، جایی که اکثریت شیعه هستند. آل سعود، رفتار بدی با شیعیان در استانهای نفت خیز شرقی دارد و با توجه به اینکه جمعیت شیعه در این منطقه بسیار زیاد است، اعلام استقلال آنها امری شدنی است، لذا قیام شیعیان بدترین کابوس حکام سعودی است. آل سعود، دلائلی برای ترس از ایران با وجود رزمندگان واقعی در آن دارد. ایران در حال حاضر نفوذ غالبی در عراق، سوریه، لبنان، و حماس در غزه دارد. نفوذ ایران در سرتاسر منطقه رو به افزایش است و شیعیان کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربستان سعودی دیگر تحمل حاکمان وهابی را ندارند. کابوس ترسناک شکار شدن توسط ایران، آل سعود را رها نمی کند. برای آل سعود، از دست دادن نفت و یا مشروعیت مذهبی به معنای شکستن طلسم سلطنت و سرنگونی پادشاهی است. کارن الیوت هاوس، کتاب را با مثالی زیبا خاتمه می دهد. ۷۴۷ سلطنتی سعودی پرواز می کند، هم پول فراوان دارد و هم نقص فنی! کابینش پر از خلبانهای آل سعود پیر و فرتوت است. هواپیما در حال از دست دادن ارتفاع و تمام کردن بنزین است. مسافرین آن در قسمت فرست کلاس شاهزاده های سلطنتی میباشند و در قسمت اقتصادی هواپیما شهروندان سعودی در ازدحام و ناراحتی در کنار هم نشسته اند. در میان آنها افراطیون مذهبی نشسته اند که می خواهند هواپیما را برگردانند و همچنین، تروریستهایی که میخواهند خلبان را بکشند و هواپیما را به مقصدی نامعلوم بربایند و بروند. شاید جایی در این هواپیما گروهی خلبان لایق که بتوانند هواپیما را به سلامت بنشانند، وجود داشته باشند؛ اما به نظر نمی رسد که هرگز فرصتی به آنها داده شود. هواپیما ۷۴۷ در بین بادهای سخت پرواز میکند، شاید سقوط کند، شاید ربوده شود.