به اعتلای کشورمان معتقدیم

توسعه سرمایه‌داری و کارگران زن در عصر قاجار

آبتاب، زنان ایرانی در طول قرنهای متمادی فرازونشیبهای زیادی را به لحاظ وضعیت اجتماعی تحمل کرده اند اما اطلاعات مربوط به آنها در اجمال و ابهام باقی مانده است. در دوره معاصر تحت تاثیر مطالعات اجتماعی، بخشهایی از ویژگیهای اجتماعی زنان مورد توجه و نگرش قرار گرفت؛ اما هنوز یکی از موضوعات کمتر پژوهیده شده مربوط به زنان، چگونگی پیوند آنها با شیوه تولید جامعه است. زنان ایرانی همواره در کارهای اقتصادی مشارکت فعال و تعیین کننده داشته اند و در برخی زمینه ها مانند تولیدات کشاورزی و صنایع دستی، نقش آنها محوری بوده است. وضعیت تقسیم کار جنسیتی در تاریخ ایران، درکل چندان معلوم و مکشوف نیست و ازاین رو باید گفت زنان کارگر ایرانی نه تنها در بازار کار، بلکه در حوزه تحقیقات مربوط به کار، واقعا مظلوم واقع شده اند. به مناسبت روز کارگر، گزیده ای از تاریخچه وضعیت کارگران زن در اقتصاد ایران برگرفته از نوشته یزدان فرخی مرور می شود. 

در اواخر دوره قاجاریه، جامعه ایران گذار آرامی را از دوره ماقبل صنعتی‌شدن، سنت و نیز از جامعه و اقتصاد عمدتاًً فئودالی به دوره‌ای از روابط سرمایه‌داری ناشی از ظهور کارخانه‌‌های مدرن، تجربه نمود. اسناد موجود در کتاب «تاریخ اقتصادی ایران» ــ نوشته عیسوی
 فهرست انواع کارخانه‌هایی را که در طول این دوره ایجاد و یا ورشکست شده بودند، ارائه می‌دهند.مطابق گزارش این کتاب، زنان ایرانی نقش اقتصادی مهمی را در اواخر دوره قاجار بازی کرده‌اند؛ چنانکه برای خانواده، صاحبان کار و نیز برای دولت مفید بودند. در مناطق روستایی زنان کارگر دستمزدی دریافت نمی‌کردند؛ بااین‌حال آنها برنج، کره، سبزیجات خشک‌کرده و چای تولید می‌کردند و سهم مهمی در تولید اقلامی چون گندم، جو، تنباکو، پنبه، پوست (حیوانات)، ابریشم خام یا فرآوری‌شده، تریاک، رنگها، پشم و نخ ایفا می‌نمودند.

اولین کارخانه نساجی به شکل اروپایی در دهه ۱۸۵۰.م تاسیس شد، اما همچنان فعالیتهای نساجی که در خانه‌ها و در مقیاسهای کوچک انجام می‌گرفت، بخش عمده تولیدات نساجی را در اختیار داشت. در بخش ریسندگی پشم و نخ در خانه و نیز در کارخانه‌های جدید، زنان زیادی از طبقات کارگر مشغول کار بودند. زنان در مناطق گیلان، مازندران، کاشان، یزد و اصفهان عمدتا در تولید نخ و ابریشم جهت مصارف خانگی و نیز برای فروش در بازار مشغول بودند.تا قبل از اکتشاف و تولید نفت در سالهای ۱۹۱۴ــ۱۹۱۱.م، صادرات عمده ایران تولیدات کشاورزی و صنایع دستی بود و تولیدات زنان ایران از این طریق در بازارهای ملی و جهانی به فروش می‌رسید. مطابق اسناد تجارت خارجی ایران که در کتاب «تاریخ اقتصادی ایران» ارائه شده‌اند، بیش از نصف تجارت این دوره را تولیدات گیاهی، خشکبار، پنبه خام، برنج، یک‌چهارم آن را تولیدات حیوانی خام (مثل پیله ابریشم، پوست و پشم) و چیزی کمتر از یک‌چهارم آن را صنایع (مثل فرش، منسوجات ابریشمی، نخی، پشم و چرم) تشکیل می‌داد. ازاین‌رو باید گفت کارگران زن در این دوره نقش مهمی در تجارت خارجی ایران داشته‌اند. مریم پویا درخصوص طرح پژوهش اقتصاد ایران قرن نوزدهم که توسط سیفی انجام شده، می‌نویسد: «توده‌های کارگری را در چنین بخشهایی عمدتا زنان و بچه‌ها تشکیل می‌دادند که به آنها حقوق بسیار اندکی پرداخت می‌شد و آنان نه مواد خام را تحت کنترل داشتند و نه محصول نهایی را.»

تا پایان قرن نوزدهم بیشتر تشکیلات فرشبافی ــ صنعت تولیدی مهمی که بسیاری از نیروهای کارگر شهری را دربرمی‌گرفت ــ در مقیاس کوچک تولید خانگی باقی ماند. در این صنعت زنان نیروی کار مهمی به‌شمار می‌رفتند. آوریانو (Averyanov) از عبدالله‌اف نقل می‌کند که بافتن فرش در اواخر قرن نوزدهم منحصرا توسط زنان در خانه انجام می‌شد. وی به فرش صادراتی تبریز به بازارهای اروپا اشاره کرده و می‌گوید: «بخش اعظم صنعت فرش به‌وسیله بافندگان خانگی انجام می‌گیرد و زنان و بچه‌ها کار بافتن آن را انجام می‌دهند.» در ۱۹۱۲ یک کارخانه فرش با صدوپنجاه دستگاه بافندگی در دو ساختمان به وسیله کمپانی شرق تاسیس شد. «پشم خام، پس از آماده‌سازیهای مقدماتی در اختیار زنان قرار می‌گرفت تا در خانه‌های‌شان به ریسیدن و تبدیل آن به نخ مشغول شوند.»

برای رنگ مورد نیاز فرشها و سایر صنایع دستی، «زنان چادرنشین ماده آن را با روشهای قدیمی آماده می‌کردند. آنها برای به‌دست‌آوردن اسید از جوهر لیمو استفاده می‌کردند که به مشقت زیاد با سوزاندن سولفور ساخته می‌شد؛ و نیز برای به‌دست‌آوردن قلیا از ادرار گاو استفاده می‌کردند.»
دلریش در پژوهشهای مربوط به زنان عصر قاجار، بر اهمیت نقش زنان در کارهای تولیدی، برای عرضه در بازار داخلی و خارجی (و نیز بر اهمیت نقش آنان در کار غیرتولیدی که در ادامه خواهد آمد) تاکید می‌کند. بخش اعظم و عمده برنج ایرانی در گیلان تولید می‌شد. علاوه‌براین زنان گیلک کرم ابریشم پرورش می‌دادند و نخ ابریشم تولید می‌کردند.

اگرچه کار تولیدی خانگی مستلزم ساعات کار طولانی، حقوق و دستمزد ناچیز برای آنها بود، استخدام در کارخانه‌ها یا کارگاهها نیز وضعیت چندان بهتری نداشت. دلریش می‌نویسد: «دستمزد زنان برای یک سال کار پرداخته می‌شد و ازاین‌رو صاحب‌کار به‌راحتی می‌توانست از کارگران ساعات کار طولانی‌تر و کار زیادتری مطالبه کند و چون دولت بر کار آنها نظارتی نداشت، استعمار زنان کار راحتی بود.

     منبع:

http://ensani.ir/fa/article/11474/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

Email
چاپ
آخرین اخبار