تاریخ انتشار :
امضا ورقه نخست وزیری دکتر مصدق توسط شاه

آبتاب، در ۱۵ اسفند سال ۱۳۲۳ بسیاری از مردم و دانشجویان دانشگاه تهران بهخانه دکتر مصدق رفتند و او را که دو روز پیش از آن، جلسه مجلس را بهحالت اعتراض ترک گفته بود، به اصرار به مجلس باز گرداندند. در میدان بهارستان مأموران فرمانداری نظامی به سوی مردم که هنوز در خارج از مجلس به حمایت از مصدق شعار میدادند آتش گشودند و جمعی را مجروح کردند.
در پی این تیراندازی، مردم از بیرون و نمایندگان مجلس از داخل، دولت را تهدید به ادامه تظاهرات و اقدامهای دیگر کردند که برای حل مسئله و رفع تشنج، همان روز ژنرال گلشائیان از ریاست فرمانداری نظامی تهران برکنار شد،
مصدق ۱۳ اسفند ۱۳۲۳ در پی یک کشمکش چندماهه با نمایندگان موافق دادن بهرهبرداری از منابع کشور به خارجیان و نیز مخالفان محدود شدن قدرت شاه، پس از اینکه پیشنهاد او درباره اعلام جرم علیه مقامات فاسد با مخالفت رو به رو شد، جلسه مجلس را به حالت اعتراض ترک کرده بود.
او در ۷ آبان ۱۳۲۳ پس از آنکه شنید دولت وقت میخواهد امتیازهای صنعتی و معدنی و اداره امور مالی کشور را به خارجیان بدهد و از جمله نفت شمال را در اختیار شوروی بگذارد، ضمن نطق تندی با دادن هرگونه امتیازی به خارجیان مخالفت کرد و در این زمینه آنقدر پافشاری کرد که در جلسه ۱۱ آذر همان سال طرح منع مقامات دولتی از واگذاری هرگونه امتیازی در زمینه نفت به شرکتها و دولتهای خارجی از تصویب گذشت که طبق آن برای متخلفان از این قانون، مجازاتی برابر سه تا هشت سال زندان و انفصال ابد از خدمات عمومی تعیین شده بود.
دور شدید مخالفت نمایندگان طرفدار قدرت شاه با دکتر مصدق از ۲۳ آبان سال ۱۳۲۳ آغاز شده بود. روز ۲۱ آبان، سه روز پس از کنارهگیری ساعد از نخستوزیری، مجلس رأی تمایل به نخستوزیر شدن مصدق داده بود و در پی این ابراز تمایل، ۲۳ آبان شاه با مصدق ملاقات کرد تا او را بهعنوان نخست وزیر معرفی کند. مصدق در این ملاقات، شرایط خود برای قبول نخستوزیری را در میان گذارد، از جمله محدود شدن اختیارات شاه به همان حد که در قانون اساسی آمده بود و عدم مداخله او در تعیین وزیر جنگ و تبدیل واژه جنگ در نام این وزارتخانه به «دفاع ملی» و منع کامل درباریان از مداخله در امور دولت. شاه از پذیرفتن این شرایط خودداری کرد و مصدق هم انصراف خود را از نخستوزیر شدن به مجلس اعلام داشت و از آن روز تا ۱۳ اسفند و قهر کردن مصدق از مجلس، مخالفت نمایندگان طرفدار قدرت شاه و دادن امتیاز به خارجیان با وی شدت یافته بود. چندی بعد شاه بر اثر فشار مردم مجبور شد ورقه نخست وزیری دکتر مصدق را امضا کند.