تاریخ انتشار :
نبرد با سرطان از پشت نیمکت

اولین مدرسه بیمارستانی کشور در بندرعباس به همت حامیان کودکان بیمار سرطانی راهاندازی شده است.
به گزارش آبتاب، امسال هم مانند مهرماه ۶ سال گذشته زنگ آغاز سال تحصیلی در مدرسه «نوید زندگی» بیمارستان کودکان بندرعباس به صدا درآمد تا کودکان مبتلا به سرطان هم بتوانند در کنار روند درمان بیماری سرطان به امید بهبودی و سلامتی مثل همه همسن و سالهایشان تحصیل در یک مقطع جدید را آغاز کنند.
مدرسهای در دل بیمارستان کودکان بندرعباس، که بهعنوان نخستین مدرسه بیمارستانی ویژه کودکان سرطانی هم مشهور است. قصه تاسیس این مدرسه و دانشآموزان امیدوارش به بهبودی و سلامت دوباره، برمیگردد به سال ۹۵. سالی که خیرین استان هرمزگان و همه آنهایی که دلشان پیش این بچهها بود دور هم جمع شدند و آستین بالا زدند تا دیگر هیچ کودک محصلی به بهانه درمان بیماری و بستری در بیمارستان از درس و مشق عقب نماند. آن سال مدرسه کار خود را با ۸۰ دانشآموز شروع کرد و حالا تعداد محصلان این مدرسه خیلی بیشتر شده است.
صدیقه کیوانی، مدیر اجرایی مؤسسه خیریه ساحل خلیجفارس که کار حمایت از کودکان سرطانی را دنبال میکند درباره تاسیس این مدرسه و فعالیتهایش میگوید: «یکی از موضوعاتی که همواره باعث ناامیدی و ناراحتی بچههای بستری در بیمارستان کودکان بندرعباس میشد مسئله عقب افتادن کودکان از همکلاسیهایشان بهخاطر دورههای درمانی طولانی در بیمارستان بود. بهخاطر همین تصمیم گرفتیم تا مدرسهای برای این کودکان راهاندازی کنیم. همراه با تیم مؤسسه طرح را نوشتیم، خوشبختانه رئیس بیمارستان هم موافقت کرد و ما این طرح را به آموزش و پرورش ارائه کردیم. تابستان ۹۵ کارهای مجوز را شروع کردیم و برای اول مهر، مدرسه برای ورود بچهها آماده شد.»
مدرسهای برای کودکان بیمار
او با بیان اینکه هم سازوکار مدرسه کودکان بیمار مبتلا به سرطان شبیه به مدارس دیگر است، هم کتابهای درسی با سایر دانشآموزان یکی بوده و زمان امتحان و نوع امتحان هم شبیه به دیگر بچههاست یادآور شد: «تفاوت مدرسه ما با دیگر مدارس در قانون حضور و غیاب دانشآموزان است. در واقع، شرایط و تدریس در این مدرسه بستگی به شرایط کودکان بیمار دارد و ساعت حضور معلم و تدریس براساس شرایط جسمانی کودک تنظیم میشود.»
نکته قابل توجه در این مدرسه فعالیت خیرخواهانه و داوطلبانه همه معلمان حاضر در این مدرسه است. همه معلمان ما به صورت خیریه کار میکنند یعنی وقت آزادشان را به تدریس درسها در مدرسه بیمارستانی ما به بچهها اختصاص میدهند.»
مدرسه نوید زندگی در بیمارستان کودکان هرمزگان مانند همه مدارس دولتی دارای کادر آموزشی و مدیر مدرسه است. مدیر نیروی رسمی آموزش و پرورش است و با حضور در مدرسه نسبت به برنامه ریزی معلمان اقدام میکند.»
بهگفته مدیر اجرایی مؤسسه ساحل خلیج فارس، بچههایی که در بیمارستان هستند، اغلب به صورت انفرادی در کلاس درس حاضر میشوند. ممکن است که ۲ ماه در بخش بستری باشند. بعد از ترخیص به خانه میروند ولی چون ایمنی بدنشان پایین است و نمیتوانند در مدارس دیگر باشند، از طریق فضای مجازی با آموزگارشان در ارتباط هستند و معلم درس را برای او میفرستد سپس در تاریخی، میآیند و کارنامه شان را میگیرند.
صدیقی میگوید: «کودکان ما اگر در بیمارستان بستری باشند، ممکن است در روزهایی در بخش ایزوله باشند؛ بنابراین در آن روزها درس نمیخوانند، مثلاً در طول هفته یک روز بچه حالش بهتر است و پزشک میگوید که میتواند بیرون برود و آموزش را داشته باشد. اما با همه این تفاسیر بچه ها با کارنامه های خیلی خوبی قبول میشوند. ما بچهای داریم که بعد از اتمام درمان در مدارس عادی درس میخواند. چون دیگر نیازی نیست که در مدرسه ما درس بخواند.»
پیشتازان آموزش غیرحضوری
مؤسسه خیریه ساحل خلیجفارس البته قبل از راهاندازی مدرسه نوید زندگی و ایجاد زمینه آموزش حضوری آنها در بیمارستان، پیشرو در آموزش مجازی بود. بهخاطر همین وقتی کرونا همه مدارس و آموزشهای حضوری را تعطیل و کار آموزش را به فضاهای مجازی کشاند این مدرسه و دانش آموزانش یک قدم از همه دانش آموزان دیگر جلو بودند. در واقع مدرسه نوید زندگی نخستین مدرسهای بود که با توسل مسئولانش به این شیوه آموزشی و بهرهگیری از امکانات لازم باعث جبران عقبافتادگی تحصیلی دانشآموزان و فراهم شدن امکان ادامه تحصیل آنها حین درمان شدند.»
مبارزه با سرطان در باشگاه کتابخوانی
کودکان بیمار و نیازمندی که در بیمارستان کودکان بندرعباس در بخش سرطان بستری هستند جزو کتابخوانترین کودکان بیمار هم هستند. آن هم به واسطه کتابخانهای که در این بخش به همت خیرین راهاندازی شده و کودکان در باشگاه کتابخوانی بیمارستان حسابی فعالیت دارند.
در واقع، وقتی بنای این کتابخانه و باشگاه کتابخوانی گذاشته شد که خاله صدیقه و دوستانش به راهاندازی مدرسه برای کودکان بیمار در بیمارستان راضی نشدند چراکه آنها دوست داشتند با بالا بردن سطح آگاهی بچهها نوع نگاه آنها را به زندگی تغییر دهند، برای همین عزمشان را جزم کردند تا باشگاه کتابخوانی را راه اندازی کنند.
کیوانی میگوید: «یک کانکس در کنار بیمارستان رها شده بود. تصمیم گرفتیم از فضای این کانکس برای راهاندازی کتابخانه بیمارستان استفاده کنیم. همه به یاری ما آمدند؛ از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تا خیرینی که با اهدای کتاب به پربار شدن کتابخانهمان کمک کردند. با راهاندازی این کتابخانه با عنوان «کافه کتاب ساحل» بچههای بستری در بیمارستان بخش زیادی از وقتشان را با کتاب خواندن و شرکت در مسابقههای کتابخوانی سپری میکنند.»
امید دل کودکان بیمار
مؤسسه خیریه ساحل بندرعباس حالا یکی از امیدهای کودکان بیمار و خانوادههایشان در مناطق کمبرخوردار جنوب کشور است. بانی شکلگیری این مؤسسه و فعالیتهای خیرخواهانهاش هم دکتر مولوی پزشک خون و سرطانی است که وقتی به بندرعباس آمد و در جریان مشکلات و محدودیتهای منطقه در این بخش قرار گرفت متوجه شد خانواده کودکان بیمار بهدلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن هزینه درمان و رفت و آمد به مراکز درمانی از شروع درمان بعد از تشخیص بیماری بچهها خودداری میکنند. بنابراین عزمشان را جزم کردند برای تاسیس مؤسسه خیریه ساحل، آن هم با کمک جمعی از بانوان محلی که در راس آنها صدیقه کیوانی از پرسنل سابق بیمه خدمات درمانی استان هرمزگان قرار داشت.
آن روزها تعداد کودکان نیازمند و مبتلا به سرطان در بندرعباس ۳۵بیمار بود. برای تأمین هزینههای درمان این بچهها لازم بود تا خیرین آستینها را بالا بزنند. به پیشنهاد یکی از پزشکان فوق تخصص خون و سرطان، گروهی از خیرین و داوطلبان برای کمک به این بچهها دور هم جمع شدند و فعالیتهایی را آغاز کردند. اما برای اینکه بتوانند هزینههای درمان کودکان نیازمند را تأمین کنند، نیاز به کمکهای مستمر بود.
به کمکهای خرد مردم امید بستیم
صدیقه میگوید: «روی کمکهای کلان و خیرین بزرگ حسابی باز نکردیم چون ایمان داشتم اطراف ما افراد نیکوکار زیادی حضور دارند که میتوانند با کمکهای خرد و همیشگی خود یاریگر ما باشند. به دوستانم پیشنهاد دادم از هنر دست خودشان استفاده کنند و با پخت غذاهای سنتی و محلی بندرعباس و فروش آن در بازارچه خیریه به درآمدزایی برسند. استقبال از برپایی نخستین بازارچه خیریه غذاهای خانگی خیریه ساحل آنقدر زیاد بود که این بساط خیریه به دعوت بانوان محلی خیلی سریع به قشم، بستک، بندرلنگه و… رسید: «قبل از اینکه پای گروه ما به شهرستانهای کوچک استان هرمزگان برسد خیلی از مردان مخالف مشارک اجتماعی زنان بودند و حضور آنها را در بازارچههای خیریه نمیپسندیدند اما وقتی ما با نیروهای خودمان نسبت به راهاندازی این بازارها اقدام کردیم کم کم این فرهنگسازی در مناطق شکل گرفت و ما شاهد حضور خوب و مشارکت مثمرثمر زنان در فعالیتهای اجتماعی داوطلبانه بودیم.»
توسعه بخش درمان سرطان
هرچه به عمر مؤسسه خیریه ساحل بندرعباس افزوده میشد گامهای بزرگتری در جهت رفع موانع موجود بر سر راه درمان کودکان سرطانی برداشته میشد. به طوری که فعالیتهای این گروه به جایی رسید که خیرین تصمیم به ساخت بخش آنکولوژی و هماتولوژی در بیمارستان تخصصی کودکان بندرعباس گرفتند: «نبود این بخشها در بندرعباس باعث میشد تا خانوادهها همراه با کودکان بیمار و بدحالشان مسافت بین بندرعباس تا تهران، کرمان یا یزد را با هزار و یک مشکل طی کنند. اما با کمک خیرین خوشبختانه این نیاز در استان هرمزگان و شهر بندرعباس تأمین شد.»
وقتی خیرین موفق میشوند موافقت دانشگاه علوم پزشکی را در ساخت بخش آنکولوژی و هماتولوژی بگیرند، همه بانوان در آشپزخانهها مشغول بهکار شدند و با برگزاری بازارچههای خیریه متعدد در گوشه و کنار بندرعباس تمام هزینههای ساخت این بخش را تأمین کردند.
صدیقه کیوانی ادامه میدهد: «بعد از تکمیل این بخش در سال۹۴ آنقدر شور و شوق داشتیم که کار نظافت و آمادهسازی بخش را به همراه همه بانوان خیر با هم انجام دادیم تا این بخش به خانهای برای همه ما تبدیل شود.»
۴۵۰کودک بیمار نیازمند زیر پوشش یک مؤسسه خیریه
مؤسسه خیریه ساحل خلیجفارس حالا ۴۵۰ نفر از کودکان مبتلا به سرطان جنوب کشور را زیر پوشش دارد و تلاش میکند به هر طریقی که شده موجبات درمان کودکان سرطانی را فراهم کند.
صدیقه کیوانی دلش از کرونا و محدودیتهای تحصیلیاش برای بچهها خون است اما میگوید: «در این دوران به روشهای زیادی برای کسب درآمد و کمک به کودکان بیمار نیازمند اقدام کردیم از راهاندازی پویش رستگاری درختها گرفته تا عرضه محصولات در فضاهای مجازی.»
بهگفته او، در پویش رستگاری درختها هم اعضای مؤسسه خیریه و هم مردم با جمع کردن کاغذهای باطله و فروش آنها به نفع کودکان سرطانی کمک خوبی به کودکان بیمار نیازمند کردند: «خوشبختانه این پویش مورد استقبال مردم قرار گرفت و ما توانستیم بخش قابل توجهی از هزینههای خود را از این طریق تامین کنیم.»
او ادامه میدهد علاوه بر این در شرایطی که امکان برپایی بازارچههای محلی را نداشتیم با دعوت از بانوان نیکوکار از آنها خواستیم غذاها و محصولات خود را در فضای مجازی عرضه کرده و از این طریق به یاری ما بیایند که خوشبختانه این طرح هم با استقبال خوب بانوان نیکوکار انجام شد.»
آرزوی ما…
خاله صدیقه و دوستانش در مؤسسه خیریه ساحل خلیجفارس از سال ۹۵ تا امروز قدمهای بزرگی برای توسعه بخش درمان بیماران سرطانی به پشتوانه خیرین دنبال کردند اما این روزها تنها آرزویشان تکمیل ساختمان جدید بیمارستان کودکان هرمزگان است: «ساختمان بیمارستان کودکان بندرعباس تنها بیمارستان کودکان این شهر است که قبل از انقلاب مرکز بیماریهای پوستی بوده و در تمام این سالها بخشهای مختلف زیادی به این مرکز افزوده شده است افزایش بخش درمان کودکان سرطانی درخواست ما از رئیس بیمارستان بود که خوشبختانه مورد تأیید قرار گرفت و مقرر شد در طرح نوسازی بیمارستان کودکان بندرعباس فضایی را برای بیماران سرطانی درنظر بگیرند که تمام هزینههای ساخت و تکمیل این بخش را مؤسسه ساحل بندرعباس متقبل شد. سال۹۶ کلنگ این ساختمان به زمین زده شد و ما موفق شدیم در مدت زمان اعلام شده سهم ۸میلیاردی خود را با کمک خیرین پرداخت کنیم اما متأسفانه این پروژه هنوز کامل نشده و باعث شده تا بخشی از روند درمانی کودکان ما در کانکسی کوچک دنبال شود که فضای محدود این بخش باعث شده تا بیماران با مشکلات بسیاری روبهرو شوند.»
کیوانی از کار خستگیناپذیر برای کودکان بیمار نیازمند میگوید: «خیلی اوقات همکاران داوطلب من بعد از فوت بچهها ناامید میشوند و از ادامه راه باز میمانند، اما هر وقت میخواهند از کار کنار بکشند، این فرشتههای معصوم آنها را پشیمان میکنند. نمونهاش همین چند وقت پیش بود، به علت فوت یکی از بچهها همکارم استعفا داد و قصد ترک ما را داشت. در همین حین محمد عدنان که از دو ماهگی تا امروز که ۸ ساله و تحت درمان است، وارد اتاق شد. ما او را فندق صدا میکنیم. پسر تپل و زیبایی که حتی هنگام شیمی درمانی هم لبخند زیبایش فراموشش نمیشود. فندق با شیرین زبانیهایش کاری کرد که همکارم از خداحافظی پشیمان شد و گفت همین که میبینم بودنمان باعث شده تا این بچه با وجود درد همچنان بخندند تا روزی که جان در بدن دارم میمانم.»
خاله صدیقه میگوید ما اینجا یک خانوادهایم، هرگاه بچهها میخندند، ما هم حالمان خوب است، هر وقت کسی غمی دارد، همه غمگین هستیم، اما برای شاد شدن دل آن یک نفر کوتاه نمیآییم.