به اعتلای کشورمان معتقدیم

رئیس دانشگاه تربیت مدرس: با پدیده مهاجرتِ اعضای هیات علمی مواجه هستیم

رئیس دانشگاه تربیت مدرس می‌گوید: هر هفته تقریبا با یک درخواست اعضای هیات علمی روبه‌رو هستیم برای اینکه از ما مرخصی بدون حقوق بگیرند و برای یک سال از کشور بروند. از هر پنج یا شش نفری که درخواست می‌دهند، ۶۰ تا ۷۰ درصدشان تازه به خارج می‌روند تا ببینند می‌توانند بمانند یا نه. البته ۳۰ تا ۴۰ درصد افرادی که درخواست می‌دهند واقعا برای انجام پروژه‌ از کشور می‌روند و بعد از پایان کار، به ایران برمی‌گردند.

به گزارش آبتاب و به نقل از ایلنا، این روزها اخباری از خروج سرمایه‌های انسانی از کشور می‌شنویم؛ از مهاجرت دانشجویان و نخبگان تا مهاجرت اساتید و اعضای هیات علمی، حتی مدتی قبل بحثی پیرامون کوچ شرکت‌های دانش بنیان به صورت گروهی مطرح شده بود. در این راستا دولت سیزدهم و وزارتخانه‌های آن طرح‌های متعددی برای نگهداشت این سرمایه‌ها در دست اقدام دارند، اما رئیس دانشگاه تربیت مدرس معتقد است بسیاری از این ایده‌ها زمانی به ثمر می‌رسند که کشور مقصدِ این سرمایه‌های انسانی، بدون چون و چرا و بروکراسی‌ها، آن‌ها را به انواع مختلف پذیرش کرده است و در واقع کار از کار می‌گذرد. در چنین شرایطی فرصت طلایی کشور برای جلوگیری از خروج ژن‌های سرآمد از دست می‌رود؛ اتفاقی که جبرانش ناممکن یا بیش از حد دشوار است.

رئیس دانشگاه تربیت مدرس به عنوان دانشگاه سرآمد کشور در حوزه تحصیلات تکمیلی در گفت‌وگویی با ایلنا تحریم‌های علمی را نیز مورد نقد قرار داده است؛ او می‌گوید اختلافات سیاسی نباید موجب تحریم علم و چرخه دانش در دنیا شود؛ در چنین کنشی پیش از آنکه کشور مورد تحریم متضرر شود، جایگاه کشور تحریم کننده به دلیل نقض حقوق انسانی اولیه زیر سوال می‌رود.

انسانیت ایجاب می‌کند برخی موارد از تحریم‌های سیاسی و اقتصادی مستثنی شوند؛ به عنوان مثال مسائل مربوط به سلامت مردم؛ واکسن، دارو، عمل جراحی و… از این دست موارد است. انسانیت به معنای واقعی و حقوق انسانی ایجاب می‌کند که مسئولان سیاسی در دنیا از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه و… همگان حقوق و وظایف انسانی هر انسانی را به رسمیت بشناسند و بدانند مواردی هست که اگر وارد جنگی فیزیکی و سخت و نرم افزاری شوند هم باید رعایت شود، در واقع حداقل‌های انسانیت را باید رعایت کرد.

یکی از موارد همین بحث تحریم مواد مربوط به ایمنی و سلامت یا بحث تجهیزات آتش نشانی و… است. وقتی یک کشوری امکانات دارد و دیگری ندارد، حتی اگر با هم دشمن هم هستند باید به هم کمک کنند. در علم نیز شرایط به همین ترتیب است؛ وقتی علم پیشرفت می‌کند، فضا و بازه آن محدود نیست.

اینطور نیست که مثلا اگر موضوعی در ایران حل و فصل شود در انگلیس لاینحل بماند بلکه همه از آن استفاده می‌کنند، اگر در عربستان موضوعی حل شود، ما نیز سود می‌کنیم، در اینجا مسئله ای برطرف شود، آمریکا سود می‌کند یا اگر در آمریکا کاری انجام شود کشورهای دیگر هم از آن بهره می‌برند و این چرخه ادامه داد.

حل موضوع علمی تنها در یک جای خاص ظهور پیدا نمی‌کند و صحیح نیست که مسائل علمی را به خاطر تفاوت‌های سیاسی یا دشمنی‌ها و جنگ‌های سیاسی با هم مرتبط کنیم. باید این موضوعات را از هم تفکیک کرد.

وقتی کسی در جنگ زندانی می‌شود باز هم حقوقی دارد و باید به حقوقش رسیدگی شود نه اینکه مثل دکتر مسعود سلیمانی او را در آمریکا شکنجه کنند. این کارها از انسانیت به دور است. اول از همه که نباید چنین آدمی را زندانی می‌کردند چراکه او کار علمی می‌کرد. به خاطر مسائل سیاسی که نباید آدمی علمی را زندانی کرد؛ حالا این کار را کردند، چرا او را مورد شکنجه روحی قرار دادند و مدت ها او را نگه داشتند؟!

وقتی تحریم باشد هزینه‌ها اضافه می‌شود و دانشگاه‌ها از این بعد تحت تاثیر هستند و خیلی از تجهیزاتی که لازم بود خریداری کنیم به این دلیل که تحریم وجود داشته، مجبور شدیم با دور زدن تحریم و با ۲۰ یا ۳۰ درصد افزایش قیمت خریداری کنیم و گاهی هم اصلا نتوانسته‌ایم خریداری کنیم.

پس تحریم نباید در موضوعات علمی دخیل باشد، اما سوال این است که تحریم چه تاثیری می‌گذارد؟ تحریم در بحث علمی تاثیرگذار است و در پیشرفت علمی یک کشور موثر است و اگر تحریم نباشد پیشرفت رشد و سرعت بیشتری خواهد داشت. حالا آیا تحریم موجب می‌شود ما رشد نکنیم؟ خیر، اینطور نیست. آیا باعث می‌شود مردم ما دیرتر به رشد در زمینه‌های متفاوت برسند؟ بله. آیا باعث می‌شود مردم ما در مضیقه قرار بگیرند؟ بله. آیا موجب می‌شود سیاست‌های جمهوری اسلامی تغییر کند و متناسب با آن‌ها شود؟ خیر.

پس وقتی سیاسیون می‌گویند تحریم تاثیر ندارد، منظورشان این است که در سیاست‌های خارجی ما تاثیر نخواهد داشت، معنایش این نیست که نان ما اینجا گران نمی‌شود.

قطعا وقتی تحریم باشد هزینه‌ها اضافه می‌شود و دانشگاه‌ها از این بعد تحت تاثیر هستند و خیلی از تجهیزاتی که لازم بود خریداری کنیم به این دلیل که تحریم وجود داشته مجبور شدیم با دور زدن تحریم و با ۲۰ یا ۳۰ درصد افزایش قیمت خریداری کنیم و گاهی هم اصلا نتوانسته‌ایم خریداری کنیم.

البته تحریم برای ما نکات مثبتی هم داشته و بعضا برخی از وسایلی که به ما نداده‌اند را خودمان در کشور ساخته ایم. در کل اما تحریم برای رشد علمی کشور نقطه‌ای منفی است؛ همچنین برای کشور تحریم کننده که او را از انسانیت و به رسمیت شناختن حقوق انسانی جامعه علمی دور می‌کند و از طرفی بر مردم کشورها که می‌خواهند از منافع علم بهره‌مند شوند، زیرا تحریم موجب می‌شود دیرتر بتوانند به این منافع برسند.

سازمان توسعه و سرمایه‌گذاری در مجلس شورای اسلامی در راستای قانون جهش تولید تصویب و ابلاغ شده است. اولین دانشگاهی که بعد از تصویب و ابلاغ آن را در هیات امنای خود تصویب کرد، دانشگاه تربیت مدرس بود. مطالعات تطبیقی محدودی هم انجام شد. قرار است وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ساختار این سازمان را تدوین و به دانشگاه‌ها ابلاغ کنند.

به زعم من، نه به زعم وزارتین، ساختار کارشناسی در این وزاتخانه‌ها پر از تجربه و انرژی برای استفاده بهینه از ساختار موجود است، اما تغییر و تحول در ساختارها آن هم به این شکل در ساختار کارشناسی وزارتین خیلی سخت است. واگذاری این کار به وزارت بهداشت و وزارت علوم برای اینکه تعریف ساختار کنند به نظرم نکته مثبتی در مصوبه مجلس نبود گرچه کار دیگری هم نمی‌توانستند کنند و این دو وزارتخانه مسئول بودند، اما نمی‌توانیم انتظار هم داشته باشیم آیین نامه‌ای که از اینجا بیرون می‌آید، تحولی که از سازمان توسعه و سرمایه‌گذاری در دانشگاه‌ها مورد توقع است را برآورده کند.

ما ضرورت‌ها را باید تشخیص بدهیم و بر اساس آن ضرورت‌ها بنویسیم و اگر چیزی کم و کسر دارد در هیات امنا آن را تصویب و تسهیل کنیم. روسای دانشگاه ها، هیات رئیسه و… یک سری اختیارات دارند و اگر قرار است با همین اختیارات کار انجام دهیم اصلا سازمان توسعه برای چه نیاز داریم؟ اگر قرار است با جایی قرار داد ببندیم که همین حالا هم این کار را می‌کنیم پس سازمان توسعه و سرمایه‌گذاری در دانشگاه‌ها را برای چه می‌خواهیم؟

در سرمایه‌گذاری ریسک نهفته است؛ شاید بشود شاید هم نشود. به طور مثال ۱۰ میلیارد پول می‌گذاریم شاید از دست برود شاید هم تبدیل به ۱۰۰ میلیارد شود، اما این در چارچوب دولت و قانون تعریف ندارد و این اجازه را نمی‌دهد و دنبال نوعی از سرمایه‌گذاری است که ۱۰۰ درصد جواب می‌دهد، ولی ما می‌خواهیم در شرکت‌ها و تولیدات دانش بنیان سرمایه‌گذاری کنیم و مدیریت املاک منقول و غیرمنقول دانشگاه‌ها در اختیارشان قرار بگیرد نه اینکه اگر خواستیم قطعه‌ای ۵۰۰ متری از زمین‌مان را بفروشیم بگویند این موضوع باید در هیات دولت تصویب شود.

ما می‌خواهیم این امور را تسهیل کنند و بگویند می‌توانید چنین کارهایی کنید. دانشگاه باید سرمایه‌ای داشتند باشد که آن را جایی بگذارد. دانشگاهی که پول برای خودش هم ندارد چطور می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند؟ باید بتوانیم سرمایه‌های منقول و غیرمنقولمان را در سرمایه‌گذاری دخیل کنیم. از این تحجر فکری که گمان می‌کنیم باید همه چیز در قالب پروژه‌ها و قرائن قبلی انجام شود باید بیرون بیاییم. ببینیم رئیس جمهور مملکت چه می‌گوید؟ می‌گوید تحول و کار جهادی نیاز است.

دانشگاه تربیت مدرس می‌خواهد این تحولات را ایجاد کند و اصلا به اساتیدش سه برابر حقوق بدهد! باید اگر روزی چنین تصمیمی گرفت بتواند این کار را عملی کند. نمی‌شود که مثلا میلیاردها تومان سرمایه برای آموزش عالی ایجاد کنیم بعد بگوییم اعضای هیات علمی همان ۱۵ میلیون تومان حقوق را دریافت کنند. این مسائل پایه‌ای است و اگر کسی توانست چنین کاری کند و ادعا داشت، اجازه بدهید طرحش را اجرا کند.

ما این موضوعات را هم به کمیسیون آموزش مجلس گفتیم و هم در جلسه‌ای به دعوت دکتر قالیباف، علیرضا منادی رئیس کمیسیون آموزش مجلس به شدت با این ایده‌ها موافقت کرد و گفت همین که فرهاد دانشجو می‌گوید راه حل مسئله است.

یک بار هم در جلسه‌ای با دکتر اسماعیلی که از دفتر ریاست جمهوری دعوتم کرده بود، صحبت‌هایی انجام شد و ریاست جمهوری موضوع را به سازمان برنامه و بودجه ارجاع دادند و سازمان برنامه و بودجه نیز چند روز قبل نامه‌ای برای تشکیل جلسه برای ما فرستاد. پس ما دنبال اختیارات هستیم.

دانشگاهی مثل تربیت مدرس، امیرکبیر، علم و صنعت و سایر دانشگاه‌های مدعی کشور، نیاز ندارند مثل بچه گنجشک دهانشان باز باشد تا مادرشان به آنها غذا بدهد. ما خودمان مثل مادری هستیم که حاضریم در دهان خیلی از گنجشک‌ها پول بگذاریم. ما توانمند هستیم؛ اجازه بدهید کارمان را انجام بدهیم.

از ابتدای راه اندازی سازمان توسعه و سرمایه‌گذاری در دانشگاه‌ها نگاه من و خیلی از افراد دیگر براین مبنا بوده است که این سازمان از همه ظرفیت‌های قانونی خصوصی و دولتی استفاده کند. پس آیین نامه و ساختار این سازمان باید به صورتی باشد که بتواند از امکانات همه جانبه استفاده کند.

سازمان توسعه و سرمایه‌گذاری در دانشگاه‌ها، سازمانی پولی و مدیریتی_مالی است و باید در کنار دانشگاه قرار بگیرد و در امور دانشگاه دخالت نمی‌کند. دانشگاه هم در امور آن دخالت نمی‌کند.

امروز ما به سازمان برنامه و بودجه می‌گوییم که فلان مقدار بودجه لازم داریم، اما بعد از تحقق اهدافی که گفتم، با سازمان توسعه و سرمایه‌گذاری در دانشگاه‌ها صحبت می‌کنیم و می‌گوییم چقدر بودجه می‌خواهیم و از آنها می‌خواهیم که برای سال آینده دانشگاه را تامین کنند و این نهاد موظف می‌شود بودجه را برای دانشگاه تامین کند.

کار او، کار آموزش و پژوهش نیست و قرار نیست بگوید دانشجو بگیریم یا نگیریم، چطور پذیرش کنیم و… این سازمان مسئولیت تامین منابع مالی دانشگاه را برعهده خواهد داشت آن هم از طریق توسعه و سرمایه‌گذاری و گردش پول. اگر از این منظر نگاه کنیم می‌بینیم چنین سازمانی چون مستقل عمل می‌کند و خودش هیات مدیره خواهد داشت، دخالتی در دانشگاه ندارد. در چنین شرایطی ما همان کارهایی که امروز می‌کنیم را ادامه خواهیم داد.

ما سالهاست تجربه کرده‌ایم و حالا جایی هستیم که اوج پرواز ماست و اگر بخواهیم همچنان همین سیستم و ساختار را حفظ کنیم، نمی‌توانیم بیش از این پرواز کنیم. باید بال‌مان را بزرگتر کنیم تا پرواز بلندتری داشته باشیم. ما عقابیم، سیمرغیم؛ باید اجازه بدهند بال‌مان را بزرگ و پرواز کنیم.

سازمان توسعه و سرمایه‌گذاری در دانشگاه‌ها کارهایی می‌کند که نه آموزش است نه پژوهش، وظیفه‌اش هم نیست. دانشگاه هم اگر بخواهد سرمایه‌گذاری کند خودش ورود پیدا نمی‌کند بلکه از طریق افرادی که استخدام کرده‌ایم و تخصص پولی دارند کار را پیش می‌بریم.

بنابراین در این ایده بخش خصوصی در کنار ما قرار می‌گیرد، ولی مداخله‌ای در کار ما ندارد و ما همچنان تعهد آموزش رایگان را خواهیم داشت، آموزش در پردیس‌ها ادامه خواهد داشت،‌ اما کار بزرگتری می‌کنیم و آن گردش پولی و مدیریت منابع دانشگاه‌هاست.

دانشگاه‌ها منابعی دارند که ۴۰ سال، ۵۰ یا ۶۰ سال است از آن استفاده نمی‌شود. اگر منابع و مدیریت آن در اختیار دانشگاه قرار بگیرد به راحتی با توجه به حجم علم و تجربه می‌توانیم کارها را به خوبی انجام دهیم و همین دلواپسی‌ها باعث می‌شود جلوی ما را بگیرند. اگر تداخل بخش خصوصی و دولتی خوب است، پس نگران چه هستید؟ نگران سوءاستفاده هستند؟ خب جلوی آن را بگیرند. نگرانند که نتوانیم آموزش رایگان بدهیم؟ اگر رایگان آموزش ندادیم جلوی ما را بگیرند.

برای اولین بار در طول ۲۰ سال گذشته حدود ۱۳۰ نفر از ۵۰۰ نفر دانشجوی ما در مقطع دکتری، رتبه‌های یک تا ۵ هستند که وارد دانشگاه تربیت مدرس شده‌اند، یعنی یک چهارم ظرفیت دانشگاه ما در مقطع دکتری دانشجویانی با رتبه‌های یک تا ۵ کنکور هستند.

بحث این بود که دانشجویان به علت‌ عدم آشنایی با شرایط دانشگاه تربیت مدرس از متن شرایط خوابگاه دانشگاه استنباط اشتباهی کردند. ما در آن متن گفته بودیم به دانشجویان رتبه یک تا ۹ کارشناسی ارشد و یک تا ۵ دکتری تعهد خوابگاه داریم. این یعنی قطعا به آن‌ها خوابگاه می‌دهیم.

برای اولین بار در طول ۲۰ سال گذشته حدود ۱۳۰ نفر از ۵۰۰ نفر دانشجوی ما در مقطع دکتری، رتبه‌های یک تا ۵ هستند که وارد دانشگاه تربیت مدرس شده اند یعنی یک چهارم ظرفیت دانشگاه ما در مقطع دکتری دانشجویانی با رتبه‌های یک تا ۵ کنکور هستند.

این برای اولین بار است که اتفاق می‌افتد. بنابراین وقتی چنین دانشجویانی وارد دانشگاه ما می‌شوند، شاید خوابگاه ما خوب نباشد، اما حداقل‌ها را برای آنها قطعا تامین می‌کنیم. این تعهد قبلا وجود نداشت. این تعهد مازاد بر روال قبل است و ما به دلیل کمبود فضا گفتیم در پردیس مرکزی، کشاورزی و منابع طبیعی تعهد خوابگاه ایجاد نمی‌کنیم.

چون حدود ۱۰ مورد از خوابگاه‌های ما در پردیس مرکزی یا کشاورزی و نور نیستند و داوطلبان چون با دانشگاه آشنا نبودند، فرض کردند این همه خوابگاه‌های ماست در حالی که اینطور نبود. البته ما به آن‌ها اعلام کردیم که به تدریج در ترم اول و دوم به شما خوابگاه می‌دهیم. شاید ما هم می‌توانستیم واضح‌تر این موضوع را در دفترچه بنویسیم تا این اتفاق نیفتد.

وقتی دانشجویان به ما مراجعه کردند این موضوع را توضیح دادیم و اتفاقا معاونت دانشجویی، فرهنگی و اجتماعی دانشگاه از ۵ ماه پیش سعی کرد، دانشجویانی که بیش از اندازه در خوابگاه مانده‌اند و امکان دفاع از پایان نامه دارند زودتر این کار را کنند و بروند.

در همین مدت حدود ۵۰۰ ظرفیت خوابگاهی را هم خالی کرده‌ایم و برای سال تحصیلی جدید در اختیار داریم. با توجه به سیاست‌ها و برنامه ریزی‌هایی که انجام دادیم، بیش از ۹۰ درصد دانشجویان دختر متقاضی و بیش از ۸۰ دانشجویان پسر متقاضی در صورتی که شرایطش را داشته باشند یعنی بومی نباشند، شاغل نباشند و… می‌توانند خوابگاه بگیرند.

ما نزدیک به ۳۰۰ دانشجو هم داریم که باید خوابگاه را تخلیه کنند و فکر می‌کنم تا آخر مهر یا اواسط آبان این ظرفیت هم به دست بیاوریم و اگر دانشجویان برای اسکان دو ماه اول ترم بتوانند برنامه ریزی کنند بعد از خالی شدن ظرفیت خوابگاه می‌توانند در خوابگاه‌های خودمان ساکن شوند.

همچنین خوابگاه‌های خودگردان که مورد تایید وزارت علوم هستند هم وجود دارد و در هر استان یک دانشگاه معین است و در تهران دانشگاه علم و صنعت معین است برای اینکه خوابگاه‌های خودگردان را تایید کند دانشجوها می‌توانند مثلا یکی دو ماهی در خانه اقوام ساکن شوند تا ما خوابگاه برای آن‌ها تخصیص بدهیم. دانشجویانی که وضع مالی بهتری دارند و می‌توانند برای خودشان جایی را تامین کنند این کار را کنند.

در خوابگاه‌های ما به دلیل تراکم در فضای ۲۰ متری ۶ نفر ساکن می‌شوند و هر اتاق سه تخت دو نفره دارد. برای مطالعه کتابخانه مرکزی ما ۲۴ساعته باز است و کامپیوتر هم در اختیار دانشجویان است.

سیستم ورزشی ما نیز بسیار خوب است. ما حتی صخره نوردی، استخر و جکوزی هم داریم. پس دانشجوها بهتر است از این فضاها استفاده کنند و فقط موقع خواب به اتاق بروند تا کمتر مزاحم هم باشند. خوابگاه متناسب با فضای منزل نیست و فرهنگ خاص خودش را دارد و برای روابط اجتماعی و مطالعه جای خوبی نیست.

امسال نزدیک ۵۰۰ دانشجوی دکتری داریم که ثبت نام آنها تمام شده است، اما ثبت نام کارشناسی ارشد ما هنوز تمام نشده است. در مجموع ما سه هزار دانشجوی جدید داریم و فکر می‌کنم باتوجه به سوابق گذشته حدود ۵۰ درصد آن‌ها متقاضی خوابگاه باشند و شرایط هم داشته باشند.

چون هنوز تعداد دانشجوی ثبت نامی تمام نشده است نمی‌توان متقن گفت چقدر کمبود خوابگاه خواهیم داشتیم اما فکر می‌کنم ۹۰ درصد دختران دانشجو و ۸۰ درصد پسران متقاضی دارای شرایط دریافت خوابگاه باشند و در مجموع حدود هزار و ۱۴ ظرفیت خالی داریم و احتمالا حدود ۳۰۰ نفر کمبود خواهیم داشت که اگر آن تعدادی که آبان ماه قرار است بروند را ترخیص کنیم جای خالی باز می‌شود.

در کنار رفتن دانشجویان خوب از کشور، با پدیده‌ای به عنوان مهاجرت اعضای هیات علمی نیز روبه‌رو هستیم. گرچه ضرباهنگ آن چهار ماه قبل خیلی تند نشده بود، اما هرچه گذشت این ضرباهنگ تندتر شد و الان هم تندتر و بیشتر می‌شود یعنی ما با هیات علمی مواجه هستیم که عشق‌شان این است که همین جا بمانند، ولی به دلایل مختلف نمی‌توانند.

یک نامه‌ای را حدود چهار ماه قبل به ریاست جمهوری نوشتم؛ در یکی از بندهای آن در مورد همین موضوع نکاتی را بیان کردم. در کنار رفتن دانشجویان خوب از کشور، با پدیده‌ای به عنوان مهاجرت اعضای هیات علمی نیز روبه‌رو هستیم. گرچه ضرباهنگ آن چهار ماه قبل خیلی تند نشده بود، اما هرچه گذشت این ضرباهنگ تندتر شد و الان هم تندتر و بیشتر می‌شود یعنی ما با هیات علمی مواجه هستیم که عشق‌شان این است که همین جا بمانند، ولی به دلایل مختلف نمی‌توانند؛ یکی از دلایل مربوط به گذران زندگی است، اما همه‌اش این نیست.

گاهی می‌خواهند کارهایی کنند که امکانات آزمایشگاهی برای آن وجود ندارد. همچنین آنها انتظاراتی دارند، اما ما بروکراسی خاصی داریم و آنقدر سفت است که تا بخواهیم به آن‌ها بگوییم «باشد»، فرد باید یک سال صبر کند تا ببیند در نهایت می‌شود یا نمی‌شود و این درحالی است که بلافاصله آن طرفی‌ها می‌گویند بیا، همین حالا کار انجام شده است!

بعد اینجا باید فرد صبر کند و در سامانه‌ای که برای اعضای هیات علمی شدن در نظر گرفته‌اند ثبت نام کند و منتظر بماند تا او را به ما معرفی کنند بعد ما تازه هیات جذب برگزار کنیم بعد بگوییم تایید هستی و پس از آن هم اقدامات دیگری لازم است و… این روند چیزی حدود یک سال طول می‌کشد، ولی آن طرف در خارج از کشور به فرد متقاضی می‌گویند بیا و وقتی رسیدی مشغول کار شو! بنابراین ما باید دنبال راه حلی همه جانبه برای این مسئله باشیم.

ما هم مثل دانشگاه امیرکبیر، شریف و تهران و… با این مشکل روبه‌رو هستیم که اعضای هیات علمی جوان و خوب ما و حتی اعضای هیات علمی که سابقه دار هستند فکر مهاجرت به سرشان زده و قصد مهاجرت کرده اند.

هر هفته تقریبا با یک درخواست روبه‌رو هستیم برای اینکه از ما مرخصی بدون حقوق بگیرند و برای یک سال از کشور بروند.

از هر پنج یا شش نفری که درخواست می‌دهند، ۶۰ تا ۷۰ درصدشان تازه به خارج می‌روند تا ببینند می‌توانند بمانند یا نه. البته ۳۰ تا ۴۰ درصد افرادی که درخواست می‌دهند واقعا برای انجام پروژه‌ از کشور می‌روند و بعد از پایان کار، به ایران برمی‌گردند. لذا باید درست فکر کرد و این فکرها و راه حل‌ها هم می‌تواند کوتاه مدت باشد هم میان مدت و هم بلند مدت.

راهکار بلندمدتش این است که برای این افراد خانه‌ای فراهم شود و امکانی باشد تا بتوانند صاحب خانه شوند و اتفاقا دولت روی این قضیه کار می‌کند که مثلا زمین‌هایی در طرح ملی به این افراد داده شود، ۶۰۰ میلیون وام به آنها بدهند تا این زمین‌ها ساخته شود.

این راه حل به هر حال یک نوع امید است به اینکه روزی این زمین‌ها ساخته می‌شود و اقدام مثبتی است، اما این ایده مشکل امروز آن‌ها را حل نمی‌کند و مثلا ممکن است این زمین‌ها پنج سال بعد برای فرد خانه شود، ولی پنج سال دیگر شاید ۵۰ درصد آن‌ها رفته باشند!

من در نامه‌ای که به رییس جمهور دادم نوشته‌ام که ایده سریع‌تر این است که به هیات علمی جدید یک میلیارد وام رهن بدهید تا بتوانند در خانه‌ای ساکن شوند. اینکه زمینی به آن‌ها داده شود یا خانه‌های سازمانی ساخته شود، زمان بر است و راه فوری لازم است که به درد امروز این افراد که از کشور می‌روند بخورد و بتوانیم آن‌ها را نگه داریم.

ما در کشور حدود ۳۵ هزار عضو هیات علمی دولتی داریم. می‌توانیم به این ۳۵ هزار نفر تا یک میلیارد، حالا کمی بیشتر یا کمتر پول بدهیم تا ساختمانی معقول در شان یک هیات علمی رهن کنند و فرصت داشته باشند که ۵ سال بعد پول را پس بدهند و هیچ سود و کارمزدی از آن‌ها نگیریم و در این مدت اجاره‌ای هم ندهند.

این ایده در واقع فرصتی است که تا برنامه‌هایی مثل ساخت خانه سازمانی و تبدیل زمین‌ها به خانه به ثمر برسد، با آن یک میلیارد تومان در خانه‌ای ساکن شوند و از کشور نروند و فکر می‌کنم راه حل خوبی است. در واقع این سه راه حل برای نگه داشتن هیات علمی، باید در کنار هم قرار بگیرد.

Email
چاپ
آخرین اخبار