فرهنگ چون کشاورزی نیاز به زمان و مراقبت دارد
آبتاب– غلامرضا صراف، نویسنده و مترجم به ستاد خبری سیودومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، گفت: ما اکنون در زمانه تغییر هستیم و عمدهترین ویژگی قابل تعریف برای زمانه حاضر «تغییر» است. این تغییر در همه ساحتها در حال رخ دادن است. برخی نامشان را تغییر میدهند. حتی برخی نیز برای خود پدر و مادری معنوی […]
آبتاب– غلامرضا صراف، نویسنده و مترجم به ستاد خبری سیودومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، گفت: ما اکنون در زمانه تغییر هستیم و عمدهترین ویژگی قابل تعریف برای زمانه حاضر «تغییر» است. این تغییر در همه ساحتها در حال رخ دادن است. برخی نامشان را تغییر میدهند. حتی برخی نیز برای خود پدر و مادری معنوی تعریف میکنند که نوعی از تغییر است.
وی افزود: تغییر ملیت، تغییر زبان و بسیاری تغییرات دیگر در این دوران رخ میدهد، اما تغییری که ژرفساختی و ساختاری است، تغییر ذهن است. تغییر ذهن بسیار سخت رخ میدهد و به نظرم مهمترین و شاید تنها عامل تغییر ذهن کتاب است. ما اگر کتاب نخوانیم ذهنمان در همان دگمها و جزمیات هزاران سال قبل باقی میماند. این کتاب است که باعث تغییر ذهن میشود.
مترجم کتاب «جادوگر (چهره) و دو فیلمنامه دیگر» اینگمار برگمان ادامه داد: کتاب منجر به تغییر ساختاری رویکردهای ما نسبت به خودمان، جامعه، فرهنگ، همنوع، خانواده، سیاست و همه چیزهای دیگر میشود و باز هم به نظرم مهمترین کتابهایی که این تغییر را شکل میدهند در وهله نخست داستان، رمان و نمایشنامه و در وهله شعر و در قدمهای بعدی آثار فلسفی است. اهمیتی را که ادبیات روایی و بعد شعر در تغییر ذهن دارند، قابل انکار نیست. ما وقتی که رمانی را میخوانیم، خودمان را جای شخصیتهای آن تصور میکنیم و وقایع و رخدادها را طبق همان شیوه ذهنی خودمان تصویر میکنیم و با این کار در واقع در حال تغییر آن رمان هستیم، بدون اینکه خودمان بخواهیم و یا حتی متوجهاش شده باشیم.
صراف در ادامه با اشاره به این نکته که ذهن ما در روند مطالعه خود به خود «تغییر» را موجب میشود، گفت: فرو رفتن در جلد شخصیتهای گوناگون هنگام مطالعه یک رمان، در واقع تکثیر «خود»های نهفته در ما به وسیله ذهن است. ما «خود»های خود را متکثر میکنیم و به همین دلیل است که داستان و رمان و بعد نمایشنامه به ما نشان میدهند که یک زندگی واحد نداریم و دارای زندگیها هستیم. در واقع مخاطب یا فردی که قائل به چنین تغییری در شخصیت خودش باشد، به دنبال کتاب میرود تا با «من» یا شخصیت قبلیاش خداحافظی کند و وارد زندگی جدید و رقابتهای جدید شود و شخصیت تازهای را تجربه کند. او با این کار نفس خودش را دوباره بازسازی میکند.
مترجم کتاب «دیالوگ با سه نفر و چند نمایشنامه دیگر» هارولد پینتر در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که انسان از طریق روایت زندگی میکند، ادامه داد: پل ریکور، متفکر معروف فرانسوی، کتابی سه جلدی دارد به نام «زمان و حکایت» که به قلم مهشید نونهالی به فارسی ترجمه شده است. ریکور در اینجا بنا به سنتهای مسیحیاش میگوید که ما اصلا از طریق روایت است که زمان را میسازیم. من اما معتقدم که انسان اصلا از طریق روایت زندگی را میسازد. زندگی روایت شده است که واقعا ارزش زیستن دارد، همین معنایی که نام کتاب گابریل گارسیا مارکز است: «زندهام که روایت کنم».
وی اضافه کرد: در فرهنگ خودمان کتاب «هزار و یک شب» دقیقا این فرضیه من را تایید میکند. در «هزار و یک شب» شهرزاد قصهگو برای اینکه مانع کشته شدن خودش و در ادامه دختران دیگر توسط شهریار زمان شود، هر شب برایش قصه تعریف میکند. اینجا شهرزاد زمان میخرد تا مانع کشته شدن دختران سرزمین خود شود. در واقع شهرزاد با خریدن زمان و روایت کردن دارد زندگی را میسازد و یا بازسازی میکند.
مترجم کتاب «راجع به پرچم ویت کنگها» چارلز بوکوفسکی با اشاره به این نکته که مراجعه به آبشخورهای فرهنگی ایران تحولات ساختاری را برای انسان عصر جدید موجب خواهد شد، گفت: فرهنگ و ادبیات کهن ما سرشار از داستانها و قصههایی است که غربیها آن را اخذ و به روشهای ماهرانه و ساختاریتری وارد قالبهای جدید رمان و داستان کوتاه کردند. آبشخور فرهنگی ما بسیار غنی است و اگر ما به سرچشمههای فرهنگی خودمان مراجعه کنیم و با آثاری چون شاهنامه، مثنوی معنوی، هزار و یک شب و… مواجه شویم، خواهیم دید که مطالعه آنها از نان شب برای ما واجبتر است، چرا که خواندن آنها موجب تحولات ساختاری زیادی میشود.
صراف افزود: واژه فرهنگ در زبان انگلیسی (Culture) با Agriculture نسبت دارد یعنی کشاورزی. به عبارتی کشاورزی گونهای فرهنگ همگانی است. ما نباید گمان کنیم که فرهنگ، مقولهای آنی و یکی دو روزه است. گمان نکنیم که با رویدادهایی کوتاه مدت میتوانیم کارهای بسیاری بکنیم. فرهنگ مثل کشاورزی احتیاج به زمان و مراقبت دارد. فرهنگ هم کشت و آبیاری میخواهد. فرهنگ کاشت میخواهد تا برداشت بعدی به نحو مطلوبتری صورت پذیرد. بنابراین کار فرهنگی، کاری سراسری، همگانی، ساختاری و زمانبر است و اینگونه نیست که ما فکر کنیم با ترویج موقتی میتوان به زودی زود نهال مطالعه و کتاب را میان مردم از کودکان و خردسالان گرفته تا نسلهای بعدی بارور کرد. این کار نیازمند زمان، مراقبه و توجه همه جانبه است؛ هم از جانب مردم و هم از جانب تصمیمگیران عرصه فرهنگ. برنامههای چون هفته کتاب پایهای برای این کار فراگیر و زمانبر هستند.
سیودومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران که با شعار «خواندن برای همدلی» از ۲۳ آبان (۱۴۰۳) شروع شده بود، چهارشنبه سیام آبان (۱۴۰۳) به کار خود پایان داد.