نویسنده: دکتر تقی آزاد ارمکی
مهاجرت یک نشانهی خیلی مهم و عمده در بحران تنظیم رابطه بین ایران و جهان بیرونی است. بله مردم در اروپا هم جابهجا میشوند، اما اصطلاحاً نمیروند تا برای همیشه گم بشوند، آنها میروند که مؤثر واقع بشوند و در عین حال برگردند تا در جامعه خودشان اثرگذار شوند.
من با ایتالیاییهایی در آمریکا و کانادا مواجه شدم که مهاجرت کرده بودند نه برای اینکه برای همیشه در آمریکا باشند بلکه آمده بودند یک موقعیت خوب شغلی و فرهنگی پیدا کنند نه برای اینکه علیه سرزمین خودشان باشند بلکه احتمالاً مجدد به سرزمین خودشان برگردند.
شما مهاجرت در ایران را نگاه کنید، دقیقاً یک مسیر یکطرفه است، آدمها میروند که در جهان گم بشوند، میروند در یک سرزمین دیگری زندگی کنند و وقتی که رسیدند میگویند آخیش (کنایه از رها شدن) و خیلیهایشان به کشور بی اعتنا میشوند و از کشورشان فاصله میگیرند، گویی به سرعت فرهنگ محلی را میپذیرند، بنابراین عموماً میروند که بمانند، بههمین دلیل است که ایرانیان مهاجرت کرده نقش عمدهای در ساختن جهان دیگر پیدا میکنند.
مثل این نیست که یک دورهای قبل از انقلاب کارگران ایرانی به ژاپن و کویت میرفتند سرمایه کسب میکردند و برمیگشتند، این مسئله حکایت از بحران ایران با جهان پیرامونی دارد و نقش اساسی آن به دولت و گروههای ذینفوذ، تجار، روشنفکران و سیاستمداران برمیگردد.
توجه: مطلب مندرج صرفاً دیدگاه نویسنده است و رسانه آبتاب در قبال آن هیچ موضعی ندارد.