به اعتلای کشورمان معتقدیم

گردهمایی مطالبه‌گرانه اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ایران در غیاب گفت‌وگو

     یادداشتی از دکتر قدسیه رضوانیان

مدتی است که شاهد تجمعات اعتراضی خیابانی کارمندان شاغل و بازنشسته ادارات دولتی در اعتراض به حقوق نامنصفانه آنهاییم. کارمندان دولت اصولاً اهل اعتراض و حتی انتقاد نبوده‌اند، اما کار که به پایه هرم مزلو رسیده است؛ عرصه را چنان بر ایشان تنگ کرده که راه خیابان در پیش گرفته‌اند.

در یک سال اخیر، کمتر هفته‌ای بوده است که تجمعی از این دست در آن ثبت نشده باشد. اعتراض خیابانی، معمولاً آخرین شکل اعتراض است. اما شیوه‌های دیگر و مراحل پیشین کدام‌اند که ره به جایی نبرده‌اند که تجمع خیابانی را ناگزیر ساخته‌اند؟

در این میان اما‌ تجمع اخیر معلمان سراسر کشور و این هفته نیز گردهمایی‌های مطالبه‌گرانه اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ایران که چندین مورد آن در دانشگاه‌های کشور اجرا شد از لونی دیگر است؛ زیرا معلمان و استادان دانشگاه، فرهیختگان اهل قلم و گفت‌وگو و استدلال‌اند. اما در یک سال اخیر چه اتفاقی افتاده است که خواست خود را در خیابان مطرح می‌کنند؟ آیا جز این است که همه مجاری گفت‌وگو مسدود شده‌ بلکه امکان هر نوع انتقادی نیز از صاحبان قلم و اندیشه که خویش‌کاری اصلی آنها نقد و خواست اصلاح است، سلب شده که سبب شده اخلاق انتقادی به اخلاق مقاومتی تبدیل شود؟

آیا دریافت این نکته، مسئله‌ پیچیده‌ای است که یک استاد دانشگاه که دست‌کم، ۲۰ سال و گاه ۷۰ سال از عمر خود را در لابه‌لای خطوط کتاب و دفتر در جست‌وجو و ارائه طریق پیشرفت و تعالی کشور گذرانده و اکنون در قیاس با همتایان خود در دانشگاه‌های پیشرفته و پسرفته جهان باید در صف آخر بایستد، امید و انگیزه‌ای برای ادامه این طریق برایش باقی نمی‌ماند؟ تا کی قرار است چشم بر چمدان‌های بسته هجرت اندیشه‌های ناب این سرزمین ببندیم و به نابایسته‌ترین و ناشایسته‌ترین صورت ممکن آن را توجیه کنیم؟

فقط می‌دانم وقتی معلمی یا استاد دانشگاهی قلم را بر زمین می‌گذارد و زبان به فریاد برمی‌گشاید، نشانه‌ خوبی نیست! این نشانه را زودتر دریابیم و جدی‌تر بگیریم.

     توجه: مطلب مندرج صرفاً دیدگاه نویسنده است و رسانه آبتاب در قبال آن هیچ موضعی ندارد.

Email
چاپ
آخرین اخبار