به اعتلای کشورمان معتقدیم

کدام کشور دقیق‌ترین شناخت از ایران را دارد؟

    نویسنده: دکتر محمود سریع القلم

شاید هیچ ملتی به اندازه انگلیسی‌­ها، کنجکاوی برای فهم پدیده‌­های متفاوت و متضاد را نداشته باشد. انگلیسی به سراغ دالان­‌های هزارتوی ذهن سوژه می­رود تا با جامعه­‌ شناسی و روان­شناسی، نظام «کنش-واکنش» او را واکاوی کند. شناخت دقیق یعنی: مخاطب به چه می‌­اندیشد؟ چه امری برای او مهم است؟ محرکه‌­ عصبانیت او چیست؟ عامل خوشحالی او چه می­تواند باشد؟ اولویت­‌بندی ذهن او چگونه است؟ منابع رضایت و عدم رضایت او کدامند؟ و از همه مهم‌­تر، تعریف سوژه از زندگی چیست؟ 

انگلیسی ها برای آنکه اطلاعات در مورد کشورها و جریان‌­ها را مطالعه کنند، نظام باورهای خود را کنار گذاشته و از زوایای درونی جهان مخاطب سعی می­‌کنند او را بفهمند. لذا طی چند قرن عملکرد بین­‌المللی انگلستان، انگلیسی‌­ها به دنبال دموکراتیک کردن دیگران نبوده­‌اند. در تاریخ قاجار آمده که سفیر انگلستان در ایران در بازار کاشان قدم می­زده و صدای اذان شنیده می­‌شود. از مترجم ایرانی می­‌پرسد: “این صدای چیست؟” می گوید: “دعوت مردم برای ادای نماز ظهر در مسجد است.” باز می‌­پرسد: “این با منافع بریتانیای کبیر در تضاد است؟” جواب می‌­آید: “خیر، این­ها سنن و آداب مذهبی هستند.” سپس با آرامش می­‌گوید: “ما کاری با سنت اذان و آداب عبادت و مسجد نداریم.” یکی از نمادهای انسان­‌ شناسی نزد انگلیسی­‌ها این است که دشمن را نباید صد در صد شکست داد چون ممکن است در مقطعی استفاده‌­ای داشته باشد. هیچ انسان و جامعه‌­ای نیز دوست ندارد کاملاً شکست بخورد. نحوۀ برخورد با دشمن خود یک تخصص است که ضرورتاً با گرفتن مدرک و دکترا به دست نمی آید. ضعیف ترین روش، روش کلامی و یا امروزی آن توییتری است. چینی ها بعد از انگلیسی ها، توانمندترین کشور در برخورد با دوست و دشمن هستند. Sun Tzu می گوید: “وقتی دشمن مشغول اشتباه است نباید مزاحم او شد.” انگلیسی ها و چینی ها، آرام ترین سیاست مداران و خاورمیانه ­ای ها عصبانی ترین ها را دارا هستند. عموماً ریشۀ عصبانیت و هیاهو در ضعفِ اعتمادِ به نفس است. 

در دوران پس از رنسانس، انگلیس و فرانسه ۱۵۵ بار باهم جنگیده­‌اند و هم اکنون نیز در محافل خصوصی، سخنان نه چندان خوبی نسبت به هم می­‌گویند ولی منافع عظیمی را در دایره­‌ای مشترک تعریف کرده‌­اند. وقتی دست اندرکاران دیپلماسی ایران به اعرابِ خلیج فارس می­‌گویند: “شما امنیت خود را می­‌خرید.” این چند ضعف شناختی را دنبال می‌­کند. اول اینکه این افراد، تاریخ نخوانده‌­اند و با مسائل یک صد‌سال گذشته جزیره ­العرب آشنایی ندارند. دوم اینکه با ساخت اجتماعی و طایفگی این منطقه ناآشنا بوده و سوم اینکه اصولاً این کشورها کدام منابع داخلی برای تأمین امنیت ملّی خود را دارند که بتوان چنین انتظاری را از آنها داشت؟ همین بی دقتی ها در حرف زدن، زمینۀ بسیاری بد بینی ها شده است. دلیلِ علمی شکست برجام، شناخت دست‌­اندرکاران از نظام بین­‌الملل بر اساس قالب­‌های ذهنی داخلی بود. در عین حال، عدم آشنایی رسانه­‌های داخلی با تاریخ و تار و پود بین­‌المللی، سبب پایکوبی و جشن­‌های زودرس شد.

کدام منافع مشترک، ایران را به منطقه متصل می­‌کند؟ در روابط بین­‌ا‌‌‌‌‌لملل امروز، منطقه گرایی به معنای اتصالات گسترده اقتصادی بسیار مرسوم شده است. اما این منطقه گرایی، به پیش­‌نیازهایی در حوزه باورهای سیاسی و فرهنگی و تاریخی وابسته است و به همین دلیل ده کشور عضو آسه­آن در جنوب و شرق آسیا به موازات تعلقات وسیع تاریخی و حتی مذهبی و هم ­اکنون اقتصادی، نمونه ­ای موفق از منطقه گرایی را رقم زده ­اند. یک وقت جبر جغرافیایی باعث می­شود کشوری با همسایه‌­ خود تعامل کند بدون اینکه او را قبول داشته باشد مانند کره­ جنوبی نسبت به چین. اما زمانی یک کشور، همسایه‌­ خود را به دلایل مختلف در ذهن و قلب خود قبول دارد مانند کشورهای اسکاندیناوی. حتی عراقی­‌ها که اشتراکات فراوانی با ایران دارند، با هم ­زبان‌­های خود راحت‌­ترند. پاکستان عمدتاً خود را با اعراب خلیج فارس تعریف کرده است. اعراب خلیج فارس، کانون­‌های مشترک فراوانی با هم دارند و با ثروت چند تریلیونی، انتخاب های فراوانی دارند و در اعماق ذهن خود، ایران را جبر جغرافیایی می دانند متدولوژی دولت بایدن در هفت ماه گذشته، همگرایی خاورمیانه منهای ایران بوده و می خواهد آن را از دور مدیریت کند. آمریکا می خواهد با همگرایی اقتصادی، واقعیتهای جدید سیاسی را به وجود آورد. ایران کشوری خاص است که نتوانسته منافع خود را با کشوری قفل کند. به همین دلیل راحت تحریم می شود چون با کشوری منافع استراژیک ندارد.

Email
چاپ
آخرین اخبار