از آنجا که رهبران قزاقستان و ازبکستان به یک میزان از تسلط آمریکا، روسیه یا چین بر منطقه نگراناند، ایران ممکن است به مثابه شریکی همفکر در ایجاد یک نظم منطقهای که تقویت کننده حاکمیت سیاسی و اقتصادی این کشورها باشد، خود را نشان دهد. به این طریق، خویشاوندی تاریخی و فرهنگی میان ایران و آسیای مرکزی ممکن است در قرن بیست و یکم، نمود قویتری پیدا کند.
سیاست ایران در قبال آسیای مرکزی به پشتوانه سه هدف متقابل پیش میرود که محور مشترک آنها نیاز به تقابل با تلاشهای آمریکا برای انزوای اقتصادی و سیاسی ایران است. ایران در تلاش است تا زیرساخت انرژی و تجارت را گسترش دهد؛ بهویژه با قزاقستان و ازبکستان که در مسیر بازارهایی قرار گرفتهاند که میتوانند برای صادرات ایران راهی را فراهم آورند. روابط نزدیکتر با آسیای مرکزی ممکن است به ایران در کمرنگکردن انزوای سیاسی کمک کند، بهویژه آنکه ایران به دنبال مشارکت در سازمانهای منطقهای مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان همکاری شانگهای است که قزاقستان و ازبکستان دو عضو اصلی آنها هستند. نهایتا آنکه ایران قصد دارد با پرداختن به تهدیدهایی که علیه امنیت ملی خویش متصور است، با تشویق همسایگان آسیای مرکزی خود به کاستن اتکا به ایالات متحده، نوعی معماری امنیتی را در منطقه ایجاد کند.
این اهداف با سیاستهای در حال ظهور در قزاقستان و ازبکستان همخوانی بالایی دارد؛ سیاستهایی که به دنبال ایجاد همکاریهای بیشتر در حوزه «همسایگی» آسیای مرکزی است. روابط نزدیک قزاقستان و ازبکستان با ایران برای آنها بازده اقتصادی به همراه دارد؛ زیرا بندرگاههای ایران مسیری را برای کالاهای صادراتی و فرآوردههای انرژی آسیای مرکزی برای رسیدن به بازارهای جهانی فراهم میآورد و از کنترل روسیه و چین بر زیرساختهای کلیدی انرژی و حملونقل این دو کشور میکاهد. روابط بهتر با ایران میتواند به کاهش مخاطرات ناشی از بیثباتی بالقوه در همسایگان مشترک، یعنی افغانستان و ترکمنستان، نیز کمک کند. با وجود این اهداف مشترک، پیوندهای سیاسی و اقتصادی با ایران در سطح محدودی باقی مانده است.
تا به امروز، قزاقستان و ازبکستان از مشارکت ایران در نظم سیاسی اوراسیا به صورت محتاطانه حمایت کردهاند؛ درحالیکه ایران شریکی مشتاق در گسترش راه آهن و بنادر بوده است که موجب انتقال کالاهای قزاقستان و ازبکستان به مناطق وسیعتری میشود. توسعه زیرساختهای سخت و نرم که میتواند به ایجاد روابط نزدیکتر کمک کند، تا حدی به واسطه طرح «کمربند و جاده» چین (BRI) است. ایران از موقعیت مناسبی برای نقل و انتقال تولیدات و کالاها یا انجام سفر در محدوده آسیای مرکزی برخوردار است. بندرگاههای خلیج فارس (بهویژه بندرعباس) و دریای عمان (بندر چابهار) ازجمله کوتاهترین مسیرها به دریاهای آزاد برای کشورهای آسیای مرکزی هستند؛ درحالیکه شبکههای راه آهن و جادهای نیز میتوانند برای حملونقل کالا به اروپا و آسیای شرقی عمل کنند. طبق برآوردهای چین، تا سال ۲۰۲۵، حجم تجارت چین و اروپا به بیش از ۲.۵ تریلیون دلار در سال میرسد.
با توجه به اینکه اراضی اوراسیا سریعترین و ارزانترین مسیر را برای انتقال این مرسولات فراهم میآورد، آسیای مرکزی و ایران به طور فزایندهای به کانون سرمایهگذاریهای بزرگ بانک توسعه چین در زمینه ریلی مبدل شدهاند. علاوه بر این پکن با سرمایهگذاری چند میلیارددلاری در اتصال راه آهن ایران-ترکمنستان-قزاقستان (۲۰۱۴) و راه آهن بزرگتر آکتو-خورگوس (۲۰۱۷)، کمربندی را از سینکیانگ به قزاقستان و به منطقه خزر و ایران ایجاد کرده است. درعینحال که هریک از این خطوط ریلی امکان حمل بیش از ۲۰ میلیون تن محموله را در سال دارد، بخشهای حیاتی از زیرساختهای اقتصادی و سیاسی را در هریک از کشورهای زیرمجموعه BRI تشکیل میدهند. این پروژهها صرفا نشاندهنده ارتباطات فیزیکی نیستند؛ بلکه فرصتهایی را برای ادغام سیاسی و اقتصادی ژرفتر در سرتاسر منطقه فراهم میآورند. البته این فرصت هنوز به حالت بالفعل درنیامده است.
در حالی که زیر ساختهای فیزیکی بنا شدهاند، چالشهای دیگر، بالاخص تحریمهای ایالات متحده، همچنان مانع از برقراری روابط عمیقتر تجاری میشوند. ارزش کلی صادرات ایران به قزاقستان کم است، چه به صورت مطلق و چه بهعنوان بخشی از کل تجارت ایران. به همین ترتیب آمار تجارت میان ازبکستان و ایران نیز از ناچیز بودن حجم تجارت دوجانبه حکایت دارد. بنا بر ارقام اعلامی مقامات گمرک ایران، از سال ۲۰۱۴، هریک از طرفین تنها تا دو درصد از واردات یا صادرات کشور مقابل را به خود اختصاص دادهاند. این ارقام نشان میدهد که ایران صرفا با تکیه بر قزاقستان و ازبکستان، قادر به غلبه بر انزوای اقتصادی نیست و به این ترتیب، سؤالات بزرگتری درباره پتانسیل BRI برای تغییر جایگاه اقتصادی منطقهای ایران مطرح میشود. تجارت با قزاقستان و ازبکستان در واقع کمتر از سال ۲۰۰۷ است و این امر نشان میدهد که تحریمهای ایالات متحده مانع گسترش روابط اقتصادی منطقهای ایران بوده است. با این حال ایران در توسعه تجارت منطقهای، زیر سایه تحریمها، به موفقیتهایی رسیده و تجارت غیرنفتی آن با عراق و افغانستان در دهه گذشته رشد زیادی داشته است. مقامات ایرانی امیدوارند بتوانند برخی از این موفقیتها را در آسیای مرکزی نیز تکرار کنند و با افزایش نفوذ سیاسی بتوانند موانع مالی، حقوقی و لجستیک را در راستای گسترش تجارت حل و فصل کنند. از آنجا که رهبران قزاقستان و ازبکستان به یک میزان از تسلط آمریکا، روسیه یا چین بر منطقه نگراناند، ایران ممکن است به مثابه شریکی همفکر در ایجاد یک نظم منطقهای که تقویت کننده حاکمیت سیاسی و اقتصادی این کشورها باشد، خود را نشان دهد. به این طریق، خویشاوندی تاریخی و فرهنگی میان ایران و آسیای مرکزی ممکن است در قرن بیست و یکم، نمود قویتری پیدا کند.