شاعر: دکتر حسینعلی افشار
من اهل خوزستانم
فرزندی از ایرانم
من با خیال کارون
آرام و قایقرانم
گویم سخن فراوان
با سرخی زبانم
خرمشهرم گواه است
من حافظ ایرانم
من داغی کویرم
با درد جاودانم
من کاروان گنجم
دزدان برده امانم
در سرزمینی زرخیز
من بی سرو سامانم
گاومیشهای باتلاق
مرده پیش چشمانم
ای قاضی تو ساکت باش
من کی با دشمنانم؟
ظلم و ستم فراوان
رو به ایزد دستانم