به اعتلای کشورمان معتقدیم

اولین زن روزنامه نگار و اولین نشریه زن ایرانی

آبتابمرادی مراغه ای- اولین مجله زنان در ایران مجله دانش بود که بصورت هفتگی و به مدیریت خانم دکتر کحال از ۱۰ رمضان ۱۳۲۸ ق (۱۹۱۰م) آغاز به کار کرد و تا ۳۰  شماره و در هشت صفحه در تهران انتشار یافت دفترش در تهران، خیابان علاء الدوله قرار داشت. قیمت نشریه در تهران یک عباسی و در شهرستانها پنج شاهی بود. از شماره دوم تا چهارم نام  ع. صفوت به عنوان سردبیری ذکر شده  که به نظر می رسد این ع.صفوت همان مرحوم میرزا محمدعلی ‌خان صفوت تبریزی باشد که در ابتدا ملبس به لباس روحانی بود و به دفاع از قیام شیخ محمد خیابانی پرداخت و پس از شکست نهضت خیابانی، دستگیر و خانه‌اش نیز به غارت رفت مرحوم محمدعلی ‌خان صفوت از شخصیتهای فرهنگی آذربایجان بود که در سال۱۳۰۴ش به ریاست معارف اردبیل و سپس در دارالمعلمین تبریز، به ریاست برگزیده شد از مهمترین تألیفات او میتوان به کتاب ‌«تاریخ و فرهنگ آذربایجان» اشاره کرد. لازم به ذکر است که خانم دکتر کحال مدیر مجله؛ اولین زن چشم پزشک ایران نیز بوده و شوهر او دکتر حسین خان کحال از اعضاى سرشناس لژ بیدارى ایران و از همکاران سید ضیاء الدین طباطبایى در روزنامه شرق بوده و برادرش نیز ابوالقاسم خان کحال، منشى دوم سفارت در آلمان بوده که خدمات ذی ‌قیمتى به ملیون و آزادیخواهان ایران در آن زمان نموده…(سپهر، احمدعلی، ایران در جنگ بزرگ …ص۲۷۷)

اگر چه این نشریه در معرفی خودش می نویسد که فقط به موضوعات خانوادگی مانند «تعلیم خانه‌داری، شوهرداری و بچه‌داری و …» می‌ پردازد و «از پولتیک (سیاست) مذاکره نخواهد شد» اما در کشوری بسته و دارای استبداد سنتی مانند ایران که همه چیز بزودی رنگ سیاسی بخود میگرفت چگونه این نشریه میتوانست بری از سیاست باشد در وقتیکه هدفش بیداری زنان بود؟ بنابراین، مجله در کنار مطرح کردن مقالاتی مانند در خصوص «اطفال و حفظ دندان‌ها» ، «سقوط اشتها و بی‌خوابی کودکان»، «طریقه غذا دادن و شیر دادن به اطفال»، «رسم شوهرداری»، «خانه داری»….بلافاصله گریزی می زند بر سوادآموزی و تحصیل علم از سوی زنان و مینویسد: «خانم نجیبه محترمه،  اگر سواد ندارد باید فوراً در پی تحصیل سواد برآید، زیرا زن بی‌سواد صاحب عقل و تمییز نخواهد شد و اگر سواد دارد باید بیشتر اوقات خویش را صرف روزنامه خواندن نماید کسی که روزنامه می‌خواند همه چیز می‌داند» (روزنامه دانش،شماره اول،سال اول ۱۳۲۸ه.ق.ص۲.) و جالب اینجاست که بر اینکه زن ایرانی، محبوس در حرمسرا و در پرده نباشد، مجله سعی می کند او را از اندرون منزل به اجتماع بکشاند؛ اما متوسل به فواید آفتاب بر بدن انسانها میشود. «لازم است از فواید نور آفتاب عالمتاب بیان نماییم…که محبوسین همینقدر که چند صباحی از تابش این نور بر ابدانشان محروم میمانند مزاجشان ضعیف و تنبل میشوند…در این اواخر پزشکان کشف نموده اند یکی از معالجات مرض سل، نشستن در آفتاب است…»(همان.ص۶.)

در این فرهنگ مردسالارانه، نشریه که برای خنک کردن دل مردان به زنان توصیه می کند که چگونه در فکر راحتی شوهرانشان باشند و در مقاله ای با عنوان رسم شوهرداری به زنان توصیه می کند «مثلاً غذای شوهر را به وقت حاضر نمایند و در زمستان، کرسی یا بخاری او را گرم و حاضر بدارید، اطاق را پاکیزه و تمیز نگاهدارید طوری باشد که وقتی مرد وارد خانه میشود از هر جهت راحت باشد و اگر از جایی دلتنگی دارید وقتی شوهر وارد خانه شد اوقات تلخی خود را پنهان دارید و با روی گشاده از او استقبال کنید..» (روزنامه دانش،شماره اول،سال اول ۱۳۲۸ه.ق. ص۵)

اما در کنار آن، بلافاصله گریزی می زند بر نقد فرهنگ مردسالارانه و بی‌حرمتی‌هایِ مردان به زنان در خیابان و اینکه پس از ازدواج به چشم کنیز دیده شدن زنان…در مطلبی تحت عنوان «اخطار به مردان جوان» توصیه میکند «مردهای ما حرمت و احترامی که حسب الدیانه و نزاکت مجبور به رعایت آن به زنان می باشند، همچنان و با وجود بی مبالاتی های که در آداب اجتماعیه ما وجود دارد رعایت نمایند..» و این برخوردها یعنی بی احترامی به زنانرا برای مردان مایه ننگ می داند(همان،شماره دوم،سال اول ۱۳۲۸ه.ق. ص۲)

پر واضح است که وقتی می توان به مخاطرات چنین جملاتی در آن زمان پی برد که در نظر بگیریم که حتی دهسال پس از آن، وقتی مسئله صدور شناسنامه در ایران مطرح گردید مخالفتهای عدیده در مقابل آن آغاز شد. به این خاطر که داشتن شناسنامه، باعث می شد اسم زنان و دختران را نامحرمان بدانند. این مجله در واقع، اولین گام و تلاش برای گسستن زنجیرهای اسارت از پا و ذهن زنان بوده است.

تصویری که از آرشیو اسناد ملی از خانم کحال پیدا کرده و در زیر می آورم با کیفیت ترین تصویر است که او را به همراه پسرش در دفتر نشریه نشان میدهد.

Email
چاپ
آخرین اخبار