نویسنده: نگار نقیبی
رشد و توسعه جوامع جهانی به خصوص در دهه های اخیر اگرچه پیشرفت های شگرفی را در عرصه های مختلف به همراه داشت و نوع بشر را به آرامش نسبی نزدیک کرد، اما رسیدن انسان به این دستاوردها به بهای شکستن پلهای پشت سرش تمام شد و جهان را به ناگاه در یک دوره کوتاه با رشد فزاینده تخریب محیط زیست روبرو نموده است. یکی از بسترهای رشد انسان توسعه پایدار است که تحقق آن نیازمند توسعه همه جانبه هماهنگ و همسو با طبیعت است. از آنجایی که دامان مادر اولین مدرسه ای است که هر کودک، علاوه بر الفبای عشق، با خوب و بد زندگی آشنا میشود، پس مبالغه نیست که بگوییم زنان می توانند مسیر بسیاری از رفتارهای پرخطر ضد محیط زیست را تغییر دهند. زیرا که دامنه تأثیر گذاری آنها کل اجتماع را در بر خواهد گرفت. بنابراین بجاست که به فعالیتهای محیط زیستی آنان توجه ویژه شود. بر این اساس در این مقاله ضمن اشاره به مهمترین خساراتی که انسان در طول دوران پیشرفت خود بر طبیعت تحمیل نموده است، به نقش زنان در حفظ محیط زیست و توسعه پایدار اشاره نماید. فعالیتهای انسانی در دوره کوتاهی منجر به رشد فزآینده تخریب محیط زیست شده است.
پژوهشگران عنوان نموده اند: «انسان در طول دوران حضور کوتاهش در طبیعت، به دنبال عملکرد سود جویانه و تا حدودی ناآگاهانه خود، جهان و موجودات آن را تحت فشار شدیدی قرار داده است. روند تخریب محیط زیست به علت جستجو روز افزون بشر برای کشف داراییهای طبیعت، جنون سرعت، عطش ارتباط، رشد جمعیت، توسعه شهرنشینی و افزایش مواد زائد ناشی از آن، تخریب جنگلها، بارانهای اسید، آلودگیهای صوتی، فرهنگ مصرف پایان ناپذیر، بحران انرژی و محدودیت دوام ذخایر، اتلاف و تخریب منابع طبیعی و…، همه باعث دخالت افراطی بشر در طبیعت شده است. مسأله مهم آن است که چنانچه روند بر هم خوردن تعادل محیط زیست ادامه یابد، بدون تردید نه تنها آرامش و امنیت زندگی انسان، بلکه موجودیت او هم در معرض تهدید و خطر قرار گرفته و بالاخره حیات بشر را نابود خواهد کرد، لذا نیازمند عزم ملی و بین المللی برای حفاظت از محیط زیست در اقشار مختلف جامعه بیش از پیش احساس میشود. حفاظت از محیط زیست نیازمند کمک، همیاری و مشارکت آگاهانه و همه جانبه مردم است. با نگاهی به پژوهشها درمییابیم: «حفاظت از محیط زیست به همان اندازه که وظیفه دولتهاست، نیازمند کمک، همیاری و مشارکت آگاهانه و همه جانبه مردم نیز هست. افراد یک جامعه از مرد و زن و کودک، نقشی جدی در زمینه حفاظت از محیط زیست دارند.» بر اساس این پژوهش: «آموزش محیط زیست بر این اعتقاد است که انسان می تواند در سازگاری با طبیعت زندگی کند و در این راستا می تواند تصمیم های آگاهانه ای اتخاذ نماید، که طی این تصمیم ها به نسلهای آینده نیز توجه شود. توجه به نسلهای آینده هدفی است که در توسعه پایدار و آموزش محیط زیست به عنوان هدفی مشترک تعریف میشود. آموزش پایه، عامل اصلی توانایی کشورها برای توسعه و دستیابی به هدفهای پایداری است. از آنجایی که زنان نیمی از جمعیت جهان را در بر میگیرند، در دستور کار ۲۱ اجلاس سازمان ملل در سال ۱۹۹۲ بر رفع موانع مشارکت زنان، ارزیابی اثرات مشارکت زنان در برنامه محیط زیست و حل مشکل بی سوادی آنان و امکانات بهداشتی و اشتغال تأکید شده است. بر اساس خط مشی این اجلاس، توانمند سازی زنان و مشارکت کامل و برابر زنان پایه هایی برای صلح و توسعه پایدار هستند.
دانشمندان بر این باورند: «برای رسیدن به توسعه پایدار که زنان نقش پر رنگی در آن دارند، شناخت توانمندی و استعدادها و رفع موانع و مشکلات که سد راه زنان شده از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زنان در چگونگی بهره برداری و توسعه محیط زیست نقشی حیاتی دارند و مشارکت همه جانبه آنان برای دستیابی به توسعه پایدار جامعه ضروری است. به طور کلی تعریف توسعه پایدار بر مبنای تعریفی است که کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه ارائه کرده است؛ توسعه پایدار توسعه ای است که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به توانایی های نسل آینده در تأمین نیازهای خود برآورده مینماید. بر مبنای این تعریف قبل از اینکه هر جامعه ای به پایداری برسد باید عدالت بین نسلها و درون نسلها اتفاق بیفتد. کار روی توسعه پایدار اساساً درباره حفاظت از محیط زیست است. در اصطلاحات سیاست گذاری توسعه پایدار در نهایت درباره بهبود زیست محیطی و چالشهای آن است. زنان در کشورهای در حال توسعه، بیشترین تماس مستقیم با محیط زیست را دارند. پروژه های سازمان های بین المللی و منطقه ای از قبیل سازمان ملل، بانک جهانی، فائو و… نقش قاطع زنان را در روندهای اجرا و تصمیم گیری نشان می دهد، به ویژه در کشورهای در حال توسعه که زنان بیشترین تماس مستقیم با محیط زیست را دارند، برنامه های حفاظت از محیط زیست آنها را به عنوان گروه های هدف در نظر گرفته و موفقیت این برنامهها را با وجود موانع زیاد، تابعی از مشارکت زنان میداند. بر اساس نتایج پژوهشها: «زنان همواره ارتباط بیشتری با محیط زیست و طبیعت داشته اند و به طور مستقیم یا غیر مستقیم از آن بهرهمند میشوند، بنابراین:
۱- با توجه به نقش تربیتی زنان و مدیریت در خانه میتوانند برنامه ریزان مهم اصلاح محیط زیست در خانه و محله باشند.
۲- زنان عامل اصلی انتقال فرهنگ محافظت از محیط زیست به نسل آینده هستند. کودکان از آغاز تولد شیوه فرهنگ زیستن و ارتباط با محیط را از مادر خود میآموزند. چنانچه زنان ما فرهنگ حفاطت از محیط زیست و قانونمندی اکوسیستم را به خوبی بشناسد میتوانند به خوبی این میراث معنوی را به نسل آینده منتقل کنند.
۳-زنان می توانند نقش بسیار مهمی در تغییر الگوی مصرف و در نتیجه کاهش آلودگیهای محیط زیست داشته باشند.
۴- زنان به دلیل نقشی که در توسعه کشاورزی دارند قادرند در کاهش مصرف سموم و استفاده بهینه از نهادهها از جمله کود تاثیر گذار باشند.
5- زنان دغدغههای محیط زیستی بیشتری از خود نشان میدهند.
تحقیقات در حوزه محیط زیست نشان میدهد: «دیدگاه غالب این است که زنان نسبت به رفتارهای محیط زیستی نگرش و نگاه همدلانه تری دارند. بدین معنا که در چند دهه گذشته زنان دغدغههای محیط زیستی بیشتری از خود نشان داده اند. ایرن دانکلمن، نویسنده و اکولوژیست جفرافیای اجتماعی معتقد است که اگرچه در نگاه اول ارتباط میان جامعه انسانی و محیطزیست فیزیکی از نظر جنسیت خنثی تلقی می شود و به نظر می رسد به شیوه یکسانی هم زنان و هم مردان را تحت تأثیر قرار می دهد، اما با بررسی دقیقتر می توان پی برد که این رابطه به هیچ وجه خنثی نیست. ساخت اجتماعی- فرهنگی متمایز این روابط میان زنان و مردان اینگونه است که؛ ارتباط میان افراد و محیط فیزیکی برای دو جنس به گونه متفاوتی عمل می کند زیرا که زنان در مورد نتایج مضر محیط زیست برای دیگران، اکوسیستم و خود اعتقادات قوی تری دارند و این عقاید بیشتر رفتارهای طرفداران محیط زیست را پیش بینی میکند. در پژوهشها آمده است: «در کل کشورهای مورد بررسی، زنان در هر سه اقدام عملی برای حفاظت از محیط زیست دارای میانگین اقدام بیشتری هستند. زنان بیشتر از مردان اقدام به کاهش مصرف آب، بازیافت مجدد مواد زائد و انتخاب کالاهایی برای محیط زیست بهتر می نمایند. از طرفی بررسی میزان عضویت انجمنی زنان در کشورهای مختلف نشان میدهد که طی دو دهه اخیر میزان عضویت زنان افزایش یافته است. زنان میتوانند نقش مهمی در حفاظت از محیط زیست و مصرف بهینه منابع داشته باشند. بر اساس پژوهشها: «همان گونه که مشاهده میشود زنان میتوانند نقش مهمی در حفاظت از محیط زیست و مصرف بهینه منابع داشته باشند. با این حال نقش آنان در روندهای تصمیم گیری زیست محیطی چندان ملموس نیست، هر چند که در سال های اخیر زنان نقش پر رنگ تری را در روندهای تصمیم گیری های زیست محیطی بر عهده دارند. با این حال ورود زنان به عرصه تصمیم سازی و ارائه آموزش های لازم به آنان و بالا بردن آگاهی های زیست محیطی و دادن اطلاعاتی در زمینه چگونگی تأثیر گذاری آنان بر محیط زیست اطرافشان، میتواند تا حدی حداقل در سطح محیط زندگی به کاهشِ تخریب و آسیب به محیط زیست کمک نماید. پژوهشها نشان میدهد: «در ایران پژوهشهای نظام مندی در حوزه جهت گیری زنان به محیط زیست صورت نگرفته است. تنها چند پژوهش مستند در حوزه جامعه شناسی محیط زیست با محور جنسیت را میتوان به عنوان نمونه ذکر کرد. در یکی از این پژوهشها عنوان شده است، رویکرد در زمینه محیط زیست شامل علاقه مندی به محیط زیست، مسئولیت پذیری در قبال محیط زیست و رفتار زیست محیطی بوده است. نتایج حاکی از میزان بالای علاقه مندی، میزان کم مسئولیت پذیری و انطباق کم رفتارهای زیست محیطی زنان خانهدار با اصول زیست محیطی بود. برخی از مهمترین تشکلهای مردم نهاد و بین المللی و ملی زنان در حفاظت از محیط زیست عبارتند از:
۱- جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست در ایران
۲- جنبش کمربند سبز کنیا در آفریقا
۳- تشکل زنان در اروپا برای آینده ای مشترک
۴- تشکل شبکه زیست محیطی زنان در اروپا
۵- تشکل خودجوش چیپکو در هند
کشور ما ایران در رعایت شاخص های محیط زیست و توسعه پایدار همواره در انتهای جدول جهانی قرار داشته است. بر اساس یافته های محققان: «به طور کلی طبق نتایج متأسفانه کشور ما ایران در رعایت شاخص های محیط زیست و توسعه پایدار همواره در انتهای جدول جهانی قرار داشته است. در حالی که بسیاری از کشورهای فقیر و در حال توسعه همچون اوگاندا، زامبیا، سنگال و حتی بورگینافاسو از جایگاه به مراتب بهتری در جدول جهانی برخوردارند. عمده ترین تفاوت در این امر نیز به دلیل نوع تلقی دولت مردان از مفهوم توسعه است. به طور خلاصه برای نیل به حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار می توان راه حل هایی را پیشنهاد داد:
۱-دغدغه مندی بیشتر نهادها و کارآمد بودن عملکرد مسئولان در حوزه محیط زیست
۲-تقویت نهادهای غیردولتی فعال متشکل از زنان در عرصه محیط زیست
۳-آموزشهای زیست محیطی زنان روستایی
۴-حضور بیشتر و غیر تبعیض آمیز زنان در برنامه های اجتماعی
۵-استفاده از الگوهای نوین آموزش زیست محیطی
۶-تأکید بر برنامه ریزی مشارکتی زنان
۷-تأکید به حضور زنان در حوزه مدیریت محیط زیست
۸-تغییر و بازنگری در قوانین و استانداردها در سطوح محیط زیستی».
منابع:
-رحیمی،ع. (۱۳۸۸). «انسان، توسعه، محیط زیست». نشریه کتاب ماه علوم اجتماعی. شماره۲۰. صص:۱۱۸-۱۱۰.
-نساجیان، ا.ا و وسکویی،ن. (۱۳۹۵). «بررسی توانمندی زنای روستایی در حفظ محیط زیست». علوم و تکنولوژی محیط زیست. شماره۴. صص :۱۷۵-۱۶۳.
-عباس زاده ،م و کریم زاده،س. (۱۳۹۶). «جهت گیریهای زنان نسبت به محیط زیست». مسائل اجتماعی ایران. شماره ۲. ۱۵۰-۱۲۱.
-سرمدی،م.ر و معصومی فرد، م. (۱۳۹۴). «مطالعه نقش آموزش مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات در کاهش چالشهای زیست محیطی با تأکید بر محیط زیست شهری». فصلنامه آموزش محیط زیست و توسعه پایدار. شماره ۴. صص:۵۰-۳۸.
-اکبری،ح. (۱۳۹۱). «نقش زنان در توسعه پایدار محیط زیست. زن در توسعه و سیاست». شماره ۴. صص:۵۶-۳۷.
-نجفیان،م و نامداری، ر.ا. (۱۳۹۱). «بررسی عوامل اجتماعی – اقتصادی موثر بر عملکرد زنان در حفظ محیط زیست». فصلنامه علمی پژوهشی زن و فرهنگ. شماره ۱۱. صص:۹۸-۸۹.
-حاتمی نژاد،ح و جاهدی، ف. (۱۳۹۵). «جایگاه دانش زیست محیطی زنان در توسعه پایدار شهری». شورا و مشارکت. شماره ۹۵. صص: ۵۵-۵۰.
-شلمزاری،ن و سعادتی ، ن. (۱۳۸۸). «نقش محوری زنان، ابزاری برای حفاظت از محیط زیست در جهت نیل به اهداف توسعه پایدار». همایش ملی انسان،محیط زیست و توسعه پایدار. باشگاه پژوهشگران دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان .صص:۸-۱.
-انصاری،ش. (۱۳۹۲). زنان و محیط زیست: از اسطورههای دیروز تا گامهای امروز «تشکلهای مردم نهاد، فعالان مستقل، وب سایتها و وبلاگها، همایشها». پژوهشنامه زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. شماره ۴. صص:۳۵-۲۳.